مشاوره روان‌شناسی

moOn:)

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
335
امتیاز
2,483
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ارومیه
پاسخ : مشاوره روان‌شناسی

از یه روان شناس شنیدم که تا حدی، مثلن نمره 50-60 از 100، استرس داشتن تو مواقع ِ بحرانی نرماله و پایین تر یا بالاترش یعنی یه مشکلی هست!
اما شما بعد از امتحان استرس می گیری، که یعنی مشکلِ بی تفاوتی و بی خیالی محض نداری!
به نظر من لازم نیست که حتمن محرک درس خوندن استرس باشه. ممکنه استرس برای یه عده جواب بده فقط. شاید اگر با برنامه درس بخونی یا با روش های خلاقانه درس خوندن رو برای خودت لذت بخش کنی، بدون استرس هم بتونی مفید درس بخونی.
استرس بعد امتحان هم شاید به خاطر کم کاریِ شما قبل امتحانه. اگر تلاش کنید، طبیعتن بعد از امتحان حسِ خوبی دارید و استرستون هم طبیعیه و نه انقدر شدید که شما می گی.
 
ارسال‌ها
919
امتیاز
4,416
نام مرکز سمپاد
حلی
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1395
دانشگاه
تهران
پاسخ : مشاوره روان‌شناسی

به نقل از سمندون :D :
خب من همیشه اینو به خودم می گم که استرست نمرتو عوض نمی کنه مامانم بهم می گه همش. ولی اصن تاثیری نداره قبل امتحاناهم به قدری بی مسئولیتم. که اگه کسی منو ببینه حتی نمی تونه حدس بزنه محصلم
واقعن نمی دونم باید چی کار کنم همیشه ام قبل امتحانا به خاطر بی مسئولیتیم ساعت خوابم شدیدن می ره بالا و همه ی وقتم می ره
+ در ادامه دوست قبلیمون :
×سعی کن یخورده برنامه ریزی تر شده روز هاتو سپری کنی و واسه هر روزت و خوابت, برنامه منظم تری داشته باشی! اگر برنامه ریختی و نتونستی اجرا کنی; یا برنامت خیلی سنگینه یا ضعیف النفسی (توانایی self-control نداری!).
× و اینکه شاید دلیل استرست عوامل بیرونی هم داشته باشه, سعی کن ببینی این نمره چرا واست مهمه و اگر خراب یا خوب بشه, باز خورد های بیرونی چقدر واست مهمه!
×یک دلیل دیگه هم این هست بخاطر سهل انگاری قبل از امتحان شاید دچار عذاب وجدان شده باشی و بخاطر اون استرس میگیری.
 
ارسال‌ها
792
امتیاز
14,832
نام مرکز سمپاد
فرزانگان زینب
شهر
ری
سال فارغ التحصیلی
1394
دانشگاه
تحصیلات تکمیلی در علوم پایه‌ی زن‌جان :)
رشته دانشگاه
فیزیک
پاسخ : مشاوره روان‌شناسی

مرسي از همتون
اين ضعيف النفسيو كه به شدت دارم ....حل شدنيه؟
بيش تر استرسمم همين عوامل بيرونين شايد يني به اين فك مي كنم كه اگه نمره م به حدش نرسه چه بلايي سرم مياد...
مثلن همش نگران بودم درسامو بيوفتم و مجبور شم برناممو به هم بريزم


سهل انگاري و ايناهم هس ولي يه چيزيم كه هست حتي وقتي امتحانو خوب مي دم بازم فك مي كنم كه غلط نوشتم كه انقد حس خوبي دارم


آيا مشاوره لازم دارم؟
 
ارسال‌ها
919
امتیاز
4,416
نام مرکز سمپاد
حلی
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1395
دانشگاه
تهران
پاسخ : مشاوره روان‌شناسی

به نقل از سمندون :D :
مرسي از همتون
اين ضعيف النفسيو كه به شدت دارم ....حل شدنيه؟
بيش تر استرسمم همين عوامل بيرونين شايد يني به اين فك مي كنم كه اگه نمره م به حدش نرسه چه بلايي سرم مياد...
مثلن همش نگران بودم درسامو بيوفتم و مجبور شم برناممو به هم بريزم


سهل انگاري و ايناهم هس ولي يه چيزيم كه هست حتي وقتي امتحانو خوب مي دم بازم فك مي كنم كه غلط نوشتم كه انقد حس خوبي دارم


آيا مشاوره لازم دارم؟
بله کلی روش داره و اینا! (self-regulation) !
برای حلش چند تا راه حل معروف هست از جمله :
1. مهمترین راه حل در نظر گرفتن پیشامد های کار هات هست و بتونی پیامد هارو کاملا واسه خودت تجسم کنی!
2. افزایش اعتماد به نفس که خودش مقوله جدایی هست!
3. سعی کن نظم رو تو کارهات دخیل کنی!
4. گزینه 3 رو بصورت تدریجی انجام بدی !
5. به خودت و کارهات یک نگاه از بالا بکن و ببین تو این موقعیت چه کاری بهتر هست که انجام بدی!
6......

× سعی کن رضایت مندیتو بر پایه آن چه هستی قرار بدی نه آن چه دیگران با تو رفتار میکنند و کم کم حساسیتو نسبت به عوامل بیرونی کم کنی.
+ سعی کن خواسته های خودتو مبنا قرار بدی بیشتر.

×این مورد آخر هم باید باید کمی سعی کنی واقعگرا تر به مسائل نگاه کنی !

-----
مشاوره هم خوبه ولی خب این هم در نظر داشته باش بیشترین کمک رو خودت به خودت میتونی بکنی!
 

prosur

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
114
امتیاز
1,015
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
نیشابور
پاسخ : مشاوره روان‌شناسی

به نقل از سمندون :D :
آيا مشاوره لازم دارم؟

من یه نکته میگم راجع به اصل قضیه ای که گفتید اما نمی دونم چقد واسه شما صدق می کنه. :-"

آدمایی که شخصیت مضطربی دارن یه جورایی انگار به استرس داشتن عادت می کنن. در حدی که وقتی استرس ندارن فک می کنن مشکلی وجود داره در این رابطه و این خوب نیس. که گاهی استرس بیش از حد همین آدما جلوی عملکردشونو میگیره.

اگر شما هم از همین گروه افراد هستید بد نیس به یه روانشناس یا روانپزشک مراجعه کنید تا کمکتون کنه به صورت ریشه ای با این قضیه مقابله کنید.
 

ayda

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
87
امتیاز
1,430
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تبریز.زنجان.تهران.ارومیه.ازمیر.آنکارا :))
رشته دانشگاه
معماری
پاسخ : مشاوره روان‌شناسی

خیلی احساساتی هستم و وقتی وارد یه رابطه می شم حس می کنم نباید تموم بشه...این اواخرم نشد و تموم شد...به خاطر همین طغیان احساساتم هی پیام می فرستم و سعی می کنم هر جور شده حرف بزنم...وضعیت ناجوریه.شاید من نمی تونم خوب توضیح یدم ولی کسی می تونه کمکم کنه؟ :(
 

nilofar banihashem

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
1,011
امتیاز
11,418
نام مرکز سمپاد
دبيرستان فرزانگان/فرهنگ
شهر
بجنورد
رشته دانشگاه
روان شناسی
پاسخ : مشاوره روان‌شناسی

به نقل از ayda :
خیلی احساساتی هستم و وقتی وارد یه رابطه می شم حس می کنم نباید تموم بشه...این اواخرم نشد و تموم شد...به خاطر همین طغیان احساساتم هی پیام می فرستم و سعی می کنم هر جور شده حرف بزنم...وضعیت ناجوریه.شاید من نمی تونم خوب توضیح یدم ولی کسی می تونه کمکم کنه؟ :(

ادم نبايد تو يه رابطه اى زياد وابسته بشه چون اگه اون رابطه تموم بشه ، بسيار فرد لطمه مي بينه مخصوصن اگه دختر باشه چون دخترا احساسي تر وعاطفي تر از پسرا هستن

مشاوره بريد به نظرم بيشتر كمكتون مى كنن با چند جلسه حل ميشه ان شالله .
 
ارسال‌ها
919
امتیاز
4,416
نام مرکز سمپاد
حلی
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1395
دانشگاه
تهران
پاسخ : مشاوره روان‌شناسی

به نقل از ayda :
خیلی احساساتی هستم و وقتی وارد یه رابطه می شم حس می کنم نباید تموم بشه...این اواخرم نشد و تموم شد...به خاطر همین طغیان احساساتم هی پیام می فرستم و سعی می کنم هر جور شده حرف بزنم...وضعیت ناجوریه.شاید من نمی تونم خوب توضیح یدم ولی کسی می تونه کمکم کنه؟ :(
در ادامه دوست قبلمون منم یه چیزی بگم!


×سعی کن به هر رابطه به شکلِ یک "رابطه", واقعا نگاه کنی!منظورم اینه که روابط در صورت عدمِ رضایتِ یکی از طرفین(عدمِ رضایت, ناشی از عدم برآورده شدنِ هدف, از این رابطه هست.) بهتر هست که ادامه داده نشه و سعی کن این اتفاق خیلی غیرمنتظره نباشه!

×نکته اساسی هم اینکه سعی کن رابطه هایی تشکیل میدی, از روی منطق تشکیل بدی و طرفِ مقابلت هم نیز.(یعنی از روی منطق وارد رابطه بشه و منطقش با منطقت بخونه(هدفتون از رابطه یکسان باشه)).

+یکی از مهم ترین عامل های اتمام هر رابطه ای, روزمرگی هست!
 

dark shadow

خائــن.
ارسال‌ها
1,166
امتیاز
13,561
نام مرکز سمپاد
Farz2
شهر
KRG
سال فارغ التحصیلی
1399
پاسخ : مشاوره روان‌شناسی

سلام
یه چند وقتی هست که نمی دونم چرا هی پشت سر هم امیدم رو از دست میدم.یه وقتایی اصلا هیچ چیز برام مهم نیست.اما دو ساعت دیگه یه اتفاق میوفته که من به طور کلی متحول میشم.با خودم عهد میکنم که درس بخونم از این حرفا.اما فقط واسه اون لحظه ست.بعد فردایش من بی خیالِ بی خیالم.انگار نه انگار که اتفاقی دیروز افتاده و من قراری با خودم گذاشتم.اصلا انگیزه ای وسه درس خوندن ندارم.
آقـــــــــــا!!
چی کار کنم؟؟؟؟
 

ستاره

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
158
امتیاز
762
نام مرکز سمپاد
فرزانگان یک تهران
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
93
رشته دانشگاه
فیزیک
پاسخ : مشاوره روان‌شناسی

به نقل از DARK SHADOW :
سلام
یه چند وقتی هست که نمی دونم چرا هی پشت سر هم امیدم رو از دست میدم.یه وقتایی اصلا هیچ چیز برام مهم نیست.اما دو ساعت دیگه یه اتفاق میوفته که من به طور کلی متحول میشم.با خودم عهد میکنم که درس بخونم از این حرفا.اما فقط واسه اون لحظه ست.بعد فردایش من بی خیالِ بی خیالم.انگار نه انگار که اتفاقی دیروز افتاده و من قراری با خودم گذاشتم.اصلا انگیزه ای وسه درس خوندن ندارم.
آقـــــــــــا!!
چی کار کنم؟؟؟؟
این به خاطر اینه که شما برای فردا به خودتون قول میدین!اگه میخواین کاری رو شروع کنین الآن بهترین موقع است نه فردا.و اینکه وقتی آدم یه قولی رو به خودش میده نباید وسواس به خرج بده.مثلا من به خودم قول میدم فردا هشت ساعت درس میخونم ولی فردا شیش ساعت درس میخونم!باید اینو هم در نظر بگیرم که دیروز هیچی درس نخوندم و این خودش پیروزیه نه شکست!
 

moOn:)

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
335
امتیاز
2,483
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ارومیه
پاسخ : مشاوره روان‌شناسی

جدیدن یه مشکلی برام به وجود اومده که نمی تونم حل ش کنم! این طوری که تقریبن حوصله ی دیدن آدم ها، و ابدن حوصله ی تلفنی حرف زدن باهاشون رو ندارم : دی و خب، داره مشکل ساز می شه. تماسای همه ی دوستام رو ریجکت می کنم، جواب نمی دم، می گم بهشون زنگ می زنم و واقعن "نمی تونم" تحمل کنم پشتِ تلفن صدای کسی رو بشنوم و مکالمات معمول رو دنبال کنم، در نتیجه زنگ نمی زنم! ( در جریانم چقدر دوست مزخرف و بی معرفتی ام، بله.) حتا نمی تونم براشون توضیح بدم که اوضاع چه طوره و تحمل شنیدن صدا و ندیدن، و گاهی حوصله ی دیدن هم ندارم.
خیلی با خودم کلنجار می رم که باهاشون صحبت کنم، جواب زنگاشونُ بدم، ولی خیلی احمقانه، نمی شه!
سوالم اینه که برای شما هم پیش اومده؟! یه مسئله ی زود گذر ه؟ باید صبور باشم یا کاری کنم؟
این طوری پیش بره دوستای خوبم ازم فاصله می گیرن و این چیزی نیست که تو درازمدت بخوام ش.
 

prosur

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
114
امتیاز
1,015
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
نیشابور
پاسخ : مشاوره روان‌شناسی

به عنوان کسی که در گذشته این حجم از بی حوصلگی رو تجربه کرده میگم که یه تلنگر کوچیک کافیه تا به اوج بد بودن این شرایط پی ببری و خودت ازش فرار کنی. میدونی منظورم اینه که الان که تو گودی، متوجه نمیشی که دقیقا داره چجوری بهت می گذره ، اون حس منفی ای که الان داری در مقایسه با واقعیت امر خیلی کم و ناچیزه، اما همین که یه شرایط متفاوت ِ هر چقدر هم کوچیک رو تجربه کنی ، خودت خودت رو ریکاوری می کنی.
البته اینم بگم که بی حوصلگی من دلیل داشت. اگر واسه شما هم همین طوره، بگرد دنبال دلیلش و خب اگه بتونی عامل این حالت رو از بین ببری که دیگه همه چی عالی میشه. اما من خودم زورم به دلیل بی حوصلگیم نمی رسید. :-" و در ضمن در اون زمان با هر چیزی که بخواد تغییری در وضعیتم به وجود بیاره مقابله میکردم. وگرنه خیلیا بودن که می خواستن بهم کمک کنن. یه جورایی با خودم سر جنگ و ستیز داشتم. با خودم لج می کردم. چون فک می کردم هیچی نمی تونه حال منو تغییر بده و بقیه فقط باعث میشن که من بی حوصله تر بشم. اما خب در نهایت یه تغییر خیلی یه دفه ای در شرایطم به وجود اومد و من دوباره انرژیِ خودم رو به دست اوردم و خیلی زود و در خیلی کوتاه مدت:د دوباره خودم شدم.
به این فک کن که یه بار جواب یه نفر از اونایی رو که بهت زنگ می زنن بدی، هر چقد هم که برخلاف میل باطنیت باشه. و در ضن هی با خودت تکرار نکن که خیلی بی حوصله ای و نمی تونی با کسی ارتباط برقرار کنی چون همین ملکه ی ذهنت میشه و تو رو مغلوب خودش می کنه. اگر آدمی هستی که از قبل برای هر چیزی که بخوای باهاش مواجه شی طراحی ذهنی می کنی، این بار این کارو نکن. چون الان ذهنیتت جهت خوبی نداره. بذار هر چیزی که میخواد اتفاق بیفته.بدون این که بهش فک کنی.
یه فرمول تو روانشناسی هس که اینطوریه:
فکر---احساس---رفتار
فکر آدم باعث به وجود اومدن یه احساس میشه، احساس هم باعث شکل گیری یه رفتار درهمون جهت میشه، و رفتارِ داریِ جهت گیریِ از پیش تعیین شده باعث تشدید فکر میشه و فکر هم احساس رو شدیدتر می کنه و باز احساس روی رفتار تاثیر بیشتری میذاره واین چرخه هی تکرار میشه.
این که شما میگی "نمی تونم حل ش کنم" و "واقعن نمیتونم تحمل کنم..." و این طوری پیش بره دوستای خوبم..." اینا همه در حد یه فکر هستن. شما فکر می کنی که اینطوریه و قراره اینطوری بشه. سعی کن خودت رو رها کنی از شر این فکرا. و از هر چیزی که احتمال میدی تغییری در حالت به وجود بیاره استقبال کن. این یه قضیه با خودته. باید خودت با خودت حلش کنی. باید با خودت کنار بیای. الان فقط داری با خودت می جنگی واین ازت انرژی میگره و خسته ترت می کنه.
× تو میتونی مهشاد (;
 

shatoonak

Tulip
ارسال‌ها
681
امتیاز
5,579
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
ن.ج.ب.ا.د
سال فارغ التحصیلی
94
پاسخ : مشاوره روان‌شناسی

به نقل از ...moOn... :
جدیدن یه مشکلی برام به وجود اومده که نمی تونم حل ش کنم! این طوری که تقریبن حوصله ی دیدن آدم ها، و ابدن حوصله ی تلفنی حرف زدن باهاشون رو ندارم : دی و خب، داره مشکل ساز می شه. تماسای همه ی دوستام رو ریجکت می کنم، جواب نمی دم، می گم بهشون زنگ می زنم و واقعن "نمی تونم" تحمل کنم پشتِ تلفن صدای کسی رو بشنوم و مکالمات معمول رو دنبال کنم، در نتیجه زنگ نمی زنم! ( در جریانم چقدر دوست مزخرف و بی معرفتی ام، بله.) حتا نمی تونم براشون توضیح بدم که اوضاع چه طوره و تحمل شنیدن صدا و ندیدن، و گاهی حوصله ی دیدن هم ندارم.
خیلی با خودم کلنجار می رم که باهاشون صحبت کنم، جواب زنگاشونُ بدم، ولی خیلی احمقانه، نمی شه!
سوالم اینه که برای شما هم پیش اومده؟! یه مسئله ی زود گذر ه؟ باید صبور باشم یا کاری کنم؟
این طوری پیش بره دوستای خوبم ازم فاصله می گیرن و این چیزی نیست که تو درازمدت بخوام ش.
سلام دوست عزیزم
خب چند تا سوال پیش میاد.اینکه این اواخر برنامه ی روتین زندگیت سنگین شده که خستگیت زیاد باشه؟واینکه چند وقته اینطوری شدی؟

بنظر میاد مسئله ی زودگذری باشه چون آدما گاهی اوقات حس میکنن بهتره ارتباطاتشون کم بشه.اما برای اینکه طولانی نشه بهتره این حس رو به خودت منتقل نکنی که "من حوصله شو ندارم"
پا پیش بذار برو دیدن یه دوست صمیمی و باهاش بگو و بخند تا حس کنی که چقدر انرژی خوبی بهت میده صبحت کردن با یه دوست صمیمی یا حتی قدیمی

×دوست بالایی خیلی خوب تونستن توضیح بدن این مسئله رو ;;)
 

moOn:)

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
335
امتیاز
2,483
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ارومیه
پاسخ : مشاوره روان‌شناسی

یه کم استرسم زیاد شده ولی خب، این دلیل موجهی نیست برای کنار دوست نبودن. به شدت احساس خودخواهی می کنم و فکر می کنم هیچ وقت از دستم برنمیاد این روزایی که نبودم و باید، جبران کنم. یعنی با این که دوری می کنم از آدما، ولی هم زمان این تفکر تو ذهنم هست که با این کار دارم آزارشون می دم و خودم بیشتر رنج می کشم! مثل یه دور باطل شده.
با این حال طبق توصیه ی ویدا سعی کردم تفکر مثبت تر و واقع بینانه تری داشته باشم و به علت ش فکر کنم و یه سری دلیل هم پیدا کردم. هرچند به نظرم هیچ دلیلی قانع کننده نیست.
و امتحان کردم، متسفانه وقت گذرونی با دوست قدیمی و صمیمی هم حال خوبی دنبال نداشت.
هنوز حل نشده ولی دیگه مثل یه فاجعه ی احساسی حل نشدنی بهش فکر نمی کنم ؛؛)

+ممنونم ازتون.
 

-waha-

کاربر فعال
ارسال‌ها
69
امتیاز
286
نام مرکز سمپاد
فرزنگان
شهر
دور .
سال فارغ التحصیلی
93
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : مشاوره روان‌شناسی

"چجوری و به چه شکل"باید حفظ فاصله کرد،از کسی که خوشت نمیاد ازش،بنوعی بهت ثابت شده که شاید90%رفتاراش و برخوردای اجتماعی به ظاهر موفق و خوبش به سودجویی ختم میشن،وقتی که مایله به تو هم نزدیک شه گاهی برای زمینه سازی و فلان ؟؟
+ مثل اینکه جدن بلد نیستم پیچوندن و روو ندادن رو !! :rolleyes:
و در شرایطی قرار گرفتم که به نظر میاد لازمه. #S-:
 
ارسال‌ها
1,688
امتیاز
19,970
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
94
مدال المپیاد
فقط شیمی ولا غیر!!!
دانشگاه
شهید بهشتی
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : مشاوره روان‌شناسی

اگه من کلی توی زندگیم در شرایط مختلف برای راضی کردن دیگران کلی نقاب زده باشم میشه بگید الان چطوری میتونم خودم رو بشناسم؟؟

پ.ن:ممنون از هردوتون
 

moOn:)

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
335
امتیاز
2,483
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ارومیه
پاسخ : مشاوره روان‌شناسی

خودشناسی خیلی مسئله ی پیچیده و گنگیه. ولی یه سری چیزا می دونم که شاید کمک کنه. ؛؛)

می تونی "تداعی آزاد" داشته باشی. یعنی احساسات و هر چیزی که تو ذهنت می گذره رو بدونِ تفکر راجع به چیزی که می گی و فکر کردن به کلمه های مناسب به زبون بیاری. معمولن درمان گر به مراجعش برای تداعی آزاد کمک می کنه، ولی دلیلی نداره نتونی تنهایی انجامش بدی. این طوری می فهمی راجع به هر رویداد یا آدمی واقعن چطور فکر می کنی. بعد از تداعی آزاد می تونی احساساتی که به زبون آوردی رو ریشه یابی کنی و چیزای زیادی راجع به خودت بفهمی.
از این جهت می گم کمک کننده ست که قدیم ها تو یه قبیله ای - اطلاعات عمومی : دی - رسم بوده چند وقت یک بار مراسمی بگیرن که مردم با نقاب حاضر می شدن و هرکاری دلشون می خواسته انجام می دادن. هر حرفی که می خواستن می زدن. می رقصیدن و فریاد می کشیدن. یونگ معتقده این یکی از فرصت های ناب بوده تا آدم ها بدون نقاب خودشونو نشون بدن. تداعی آزاد هم مدل ضعیف تر و خصوصی تر و البته گفتاری این مراسمه.

این ساده ترین چیزیه که به ذهنم رسید. می تونی همه ی وقت هایی که به نظر خودت نقاب زدی رو ریشه یابی و علتشو پیدا کنی. با کدوم آدم ها فکر می کنی خود واقعی ت نیستی؟ اون تفاوت با خودت که باعث شده فکر کنی نقاب می زنی چیه؟
من فکر می کنم جواب همه ی اینا در نهایت به بلد بودن بیشتر خودت ختم می شه. گاهی چاره ای نداریم جز نقاب زدن. ولی این که بدونی کی و چرا نقاب می زنی، این نقاب چقدر با خودت متفاوته، و البته اگه با این کار به کسی آسیب نزنی، به نظرم اینا همه ش شناخت خودته.
 

dinosaur

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
104
امتیاز
365
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
رشت
سال فارغ التحصیلی
1395
دانشگاه
امیرکبیر
رشته دانشگاه
علوم کامپیوتر
پاسخ : مشاوره روان‌شناسی

بعد پست عالی مون دیگه روم نمیشه پست بزارم! ولی اینم کمک میکنه که خودتو مجبور به نوشتن کنی، مثن هر روز سه چاهار صفحه بنویسی، راجبه هر چیزی، حتی راجبه این که چیزی به ذهنت نمیاد، کم کم راحت تر میشه و یهو میبینی بچیزایی تو فکرت بودن که انگار از وجودشون خبر نداشتی!
 

Agent 47

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
318
امتیاز
1,190
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
تهران
دانشگاه
شهید بهشتی
رشته دانشگاه
علوم کامپیوتر
پاسخ : مشاوره روان‌شناسی

افسردگی ماینور که کم کم داره حاد میشه. حتی حوصله و وقت و پولشو ندارم که برم روان شناس. چیکار می تونم بکنم؟
حتی برا باشگاه ثبت نام کردم ولی نیمرم. این ترم رو هم میخوام حذف کنم و حتی به انصراف از دانشگاه فکر می کنم :|
 
  • لایک
امتیازات: mhdl

جوجه

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
986
امتیاز
1,996
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2 تهران
شهر
کرج . ری. تهران
سال فارغ التحصیلی
91
دانشگاه
دانشگاه تهران و دانشگاه ع.پ. ایران
رشته دانشگاه
روان شناسي باليني
پاسخ : مشاوره روان‌شناسی

اگه مشکل پولشه استاد ترین استاد دانشگاه ما چون از بیمارهاش فیلم می گیره (از پشت سر) و استفاده آموزشی می کنه سر کلاس نشون می ده ؛ مجانیه ویزیتش
اگه مشکل وقتشه ، به این فکر کن که افسردگی داره انرژی تو می گیره . پس همین جوری هم داره از وقت مفیدت کم می کنه . پس هر جی زودتر خفه ش کنی بهتره


البته بیشتر افسردگی ها خودشون خوب می شن . چون روان یه ارگانیسمه که نمی تونه همش خراب بمونه !!!


حالا از کجا مطمئنی ماینور گرفتی؟
 
بالا