تکست‌هایِ ماندگار

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع EhsanJ
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
شبم از بی ستارگی ، شب گور
در دلم پرتو ستاره ای دور
آذرخشم گهی نشانه گرفت
گه تگرگم به تازیانه گرفت
بر سرم آشیانه بست کلاغ
آسمان تیره گشت چون پر زاغ
مرغ شب خوان ، که با دلم می خواند
[بغض سنگین ابتهاج ]
رفت و این آشیانه ، خالی ماند
آهوان گم شده اند در شب دشت
آه از آن رفتگان بی برگشت...
ه.ا.سایه
 
برگیسویت ای جان کمتر زن شانه
چون در چین و شکنش دارد دل من کاشانه

بگشا ز مویت، گرهی چند ای مه
تا بگشایی گرهی شاید ز دل دیوانه

دل در مویت دارد خانه
مجروح گردد چو زنی هر دم شانه

در حلقه ی مویت بس دل اسیر است
بینم خونین دل این و آن سر هر دندانه
 
گریه مون هیچ
خنده مون هیچ
باخته و برنده‌مون هیچ...

خالی_ابی
 
تو که هیچ وقت تقصیرت نیست !
رفتی که چی؟!
 
مرا ببوس… مرا ببوس؛ برای آخرین بار
تو را خدانگهدار؛ که می روم بسوی سرنوشت
بهارِ ما گذشته؛ گذشته ها گذشته…
منم به جستجوی سرنوشت…
در میانِ طوفان؛ هم پیمان با قایقران ها
گذشته از جان؛ باید بگذشت از طوفان ها!
به نیمه شب ها؛ دارم با یارم پیمان ها
که برفروزم؛ آتش ها در کوهستانها… آه…
شبِ سیاه؛ سفر کنم
ز تیره راه؛ گذر کنم
نگه کن ای گلِ من
سرشکِ غم به دامن، برای من میفکن…
مرا ببوس… مرا ببوس؛ برای آخرین بار
تو را خدانگهدار؛ که می روم بسوی سرنوشت
بهارِ ما گذشته؛ گذشته ها گذشته…
منم به جستجوی سرنوشت…
دخترِ زیبا؛ امشب بر تو مهمانم…
در پیشِ تو می مانم؛ تا لب بگذاری بر لبِ من
دخترِ زیبا؛ از برقِ نگاهِ تو، اشکِ بی گناهِ تو…
روشن سازد؛ یک امشبِ من!
مرا ببوس… مرا ببوس؛ برای آخرین بار
تو را خدانگهدار؛ که می روم بسوی سرنوشت
بهارِ ما گذشته؛ گذشته ها گذشته…
منم به جستجوی سرنوشت…

حسن گلنراقی
الهه
ویگن
سوگند
 
یاور همیشه مؤمن - داریوش
ای به داد ِ من رسیده
تو روزای ِ خود شکستن
ای چراغ ِ مهربونی
تو شبای ِ وحشت ِ من

ای تبلور ِ حقیقت
توی ِ لحظه های ِ تردید
تو منو از شب گرفتی
تو منو دادی به خورشید

اگه باشی یا نباشی
برای ِ من تکیه گاهی
برای ِ من که غریبم
تو رفیقی، جون پناهی

یاور همیشه مومن
تو برو سفر سلامت
غم ِ من نخور که دوری
برای ِ من شده عادت

ناجی ِ عاطفه ی ِ من
شعرم از تو جون گرفته
رگ ِ خشک ِ بودن ِ من
از تن ِ تو خون گرفته

اگه مدیون ِ تو باشم
اگه از تو باشه جونم
قدر اون لحظه نداره
که منو دادی نشونم

وقتی شب، شب ِ سفر بود
توی ِ کوچه های ِ وحشت
وقتی هر سایه کسی بود
واسه بردنم به ظلمت

وقتی هر ثانیه ی ِ شب
تپش ِ هراس ِ من بود
وقتی زخم ِ خنجر ِ دوست
بهترین لباس ِ من بود

تو با دست ِ مهربونی
به تنم مرهم کشیدی
برام از روشنی گفتی
پرده ی ِ شبو دریدی

یاور همیشه مومن
تو برو سفر سلامت
غم ِ من نخور که دوری
برای ِ من شده عادت

ای طلوع ِ اولین دوست
ای رفیق ِ آخر ِ من
به سلامت، سفرت خوش
ای یگانه یاور ِ من

مقصدت هرجا که باشه
هر جای ِ دنیا که باشی
اون ور ِ مرز ِ شقایق
پشت ِ لحظه ها که باشی

خاطرت باشه که قلبت
سپر ِ بلای ِ من بود
تنها دست ِ تو رفیق ِ
دست ِ بی ریای ِ من بود

یاور همیشه مومن
تو برو سفر سلامت
غم ِ من نخور که دوری
برای ِ من شده عادت
 
فکر نکردن به خاطراتمون رو بلد میشیم... میبینیم همو از کنار هم ساده رد میشیم
انگار نه انگار به من میگفتی بی تو داغونم... انگار نه انگار یه روزگاری عاشقت بودم!

یه روزی میاد_احسان خواجه امیری
 
چه باشد اگر مرگ در من بخُسبد
چه باشد اگر دست من، بچه مثبت
نمی‌بود اگر هستم از بَطن نصرت
دگر عشق فانی نروید، نرُستد

چه باشد اگر خلق دُراب چیده
چپ و راست چپ، صیحه بر خواب دیده
نداند کسی دایناسور ندیده
خدا تویِ دره نِئاندر بریده

چه باشد اگر مرگ در من بِرویَد
دگر هیچ کس راز خود برنگوید
دگر دست بیچاره‌ی من نخواهد
که لیزیَ سِر مگو را بجوید

چه باشد اگر حال من بد نمی‌بود
و خوش هم نمی‌بود و اصلا نمی‌بود
به هر یاخته‌ی سستِ سر تا به پایم
صد ارکستر بادی غمگین نمی‌پود

چه میشد اگر دست الطاف فانی
به تن برکشاننده بُرد یمانی
به لحن خوشایند گوش میانی
نوازش زند، مژده محسن، نمانی...

محسن نامجو/ آلبوم مطنطن
*(( فوق العادس...))
 
تو تنهایی هاتو بذار رو دوش من...
صدای تو لالایی میشه تو گوش من
.
کدوم لیلی مثل تو مجنون بود؟
مجنون تویی تویی علت وجود
تو اون کوهی که باد به تو تکیه کرد
با اسم تو تفسیر شده واژه ی نور

.
و عشق یک بیماری بدخیم روحی بود...
.
Fou , ، بعداز تو ~ شاهین نجفی
( لعنت به آهنگها که حس و حل اونموقع رو خیلی راحت فول اچ دی! با خودشون میارن اونم وقتی که با دنیا داری میجنگی برای فراموش کردن اونموقع ها)
 
الله من سفید دنیام سیاه الله دل نمیشه سر به راه

الله تنها توو انبار کاه هی میگشتم دنبال نخ سوزنای اشتباه

الله جونم آلودست ببخش دایم بهم زدن رو دست ببخش

الله من اصن آدم بده لااقل تو مثل آدم مردنو یادم بده

الله_شهاب مظفری
 
خودت می خوای بری خاطره شی اما دلت میسوزه
تظاهر میکنی عاشقمی این بازیه هر روزه
نترس آدم دم رفتن همش دلشوره میگیره
دو روز بگذره این دلشوره ها از خاطرت میره
بهت قول میدم سخت نیس لااقل برای تو
راحت باش دورم از تو و دنیای تو
راحت باش هیچ کس نمیاد جای تو
دلشوره دارم من واسه فردای تو
از عشق هر چیزی که میشناسم و از من گرفتی
تا تو باقیمونده ی احساسم و از من گرفتی و
میخوای من باشی و یادت بره مایی وجود داره
خودت آماده ی رفتنی و ترست نمیزاره
اصلا نترس راحت برو بی من
هیچکی به جز تو منو یادش نیس
فک کردی کی از من خبر داره
راحت برو هیچکی حواسش نیس
بهت قول میدم سخت نیس لااقل برای تو
راحت باش دورم از تو و دنیای تو
راحت باش هیچکس نمیاد جای تو
دلشوره دارم من واسه فردای تو
محسن یگانه _بهت قول میدم
 
آدم هرچی‌ کثیف تر ، عزیز تر و خوبه
اینجا هرکی یه رنگ غلیظ زد به خودش
برو حاجی مارو بیخیال
میکاپ فیلم سینمایی به ما نمیاد
نظرمو جلب نمیکنه صدای زیاد
من از هیچ آدمی نگاه نمیخوام
برام مهم نی نظرت
وقتی بودنت از دو متری ضرره
ببینن پات شله هلت میدن همه
همسایه شد اون که بیشتر اجاره میداد
هه
همه جا اینه یا اینجا اینه !؟
جلو چشم رییس لک هارو می سابیمش
میگن حلال واری وزنه جیب پایینه
هرکی جایی رسیده کیف قاپیده
کشور بده ، دولت بده
دوست داره بگه و به کسی مهلت نده
بهش میگی صبح پاشو میگه خُب سختمه
بعد میخواد کُلاشو دید ببینه تووش کفتر هه


همه زندگیم همین شهره
با این حال أ این شهر میرم
اینجا فقط وعده وعید میدن
همه حریفه تمرین هم دیگن
مگه راهی هست !؟!؟
با اینکه توو قلبم جنگه میذارم میرم هرچی هست
سخت شد برام أ وقتی که فهمیدم
هرجا برم راضی تر از اینم


شایع-موندم
 
این شهر تا همیشه بوی ما رو میده
بیرونمون نمیکنه چون توی ما رو دیده
جای ما نیست توی قاب و شیشه
این همه داستان عجیب قبل ما بوده
پس لابد میشه

پس لابد میشه
پس لابد میشه...

فوق العاده
 
وقتی ﻛﻪ دﻟﺘﻨﮓ میﺷﻢ و ‫همراه تنهایی ﻣﻴﺮم داغ دﻟﻢ ﺗﺎزه ﻣﻴﺸﻪ
زﻣﺰﻣﻪﻫﺎی ﺧﻮﻧﺪﻧﻢ، ‫وﺳﻮﺳﻪﻫﺎی ﻣﻮﻧﺪم، ‫ﺑﺎ ﺗﻮ ﻫﻢ اﻧﺪازه ﻣﻴﺸﻪ…
ﻗـﺪ ﻫﺰارﺗﺎ، ﭘﻨﺠﺮه ‫ﺗﻨﻬﺎیی آواز میﺧﻮﻧم
‫دارم ﺑﺎ کی ﺣﺮف می زﻧﻢ؟ ‫نمی دوﻧﻢ، نمی دوﻧﻢ
‫اﻳﻦ روزا دﻧﻴﺎ واﺳﻪ ﻣﻦ، از ﺧﻮﻧﻤﻮن کوچیک ﺗﺮه
‫ﻛﺎش میﺗﻮﻧﺴﺘﻢ ﺑﺨﻮﻧﻢ ﻗـﺪ ﻫـﺰارﺗﺎ ﭘﻨﺠﺮه…
ﻃﻠﻮع ﻣﻦ ﻃﻠﻮع ﻣﻦ، ‫وقتی ﻏﺮوب ﭘﺮ ﺑﺰﻧﻪ ، ﻣﻮﻗﻊ رفتن ﻣﻨﻪ ،‫
ﻃﻠﻮع ﻣﻦ ﻃﻠﻮع ﻣن، وقتی ﻏﺮوب ﭘﺮ ﺑﺰﻧﻪ ‫، ﻣﻮﻗﻊ رفتن ﻣﻨﻪ
‫ﺣﺎﻻ ﻛﻪ دلتنگی داره، ‫رﻓﻴﻖ ﺗﻨﻬﺎﻳﻴﻢ ﻣﻴﺸﻪ
‫ﻛﻮﭼﻪﻫﺎ ﻧﺎرﻓﻴﻖ ﺷﺪن
ﺣﺎﻻ ﻛﻪ میﺧﻮام ﺷﺐ و روز، ‫ﺑـﻪ ﻫـﻢ دﻳﮕﻪ دروغ ﺑﮕﻦ ‫ﺳـﺎﻋﺖ ﻫﺎ ﻫـﻢ دﻗﻴﻖ ﺷﺪن
ﻃﻠﻮع ﻣﻦ ﻃﻠﻮع ﻣﻦ ‫وقتی ﻏﺮوب ﭘﺮ ﺑﺰﻧﻪ ﻣﻮﻗﻊ رﻓﺘﻦ ﻣﻨﻪ، ‫
ﻃﻠﻮع ﻣﻦ ﻃﻠﻮع ﻣن وقتی ﻏﺮوب ﭘﺮ ﺑﺰﻧﻪ ‫ﻣﻮﻗﻊ، رﻓﺘﻦ ﻣـﻨﻪ...
طلوع-سیاوش قمیشی
 
دل ریخته - شهریار قنبری
روز پاییزی میلاد تو در یادم هست
روز خاکستری سرد سفر یادت نیست
ناله ی نا خوش از شاخه جدا ماندن من
در شب آخر پرواز خطر یادت نیست
تلخی فاصله ها نیز به یادت ماندست
نیزه بر باد نشسته ست و سپر یادت نیست

یادم هست ….. یادت نیست ……

خواب روزانه اگر درخور تعبیر نبود
پس چرا گشت شبانه در به در یادت نیست
من به خط و خبری از تو قناعت کردم
قاصدک کاش نگویی که خبر یادت نیست

یادم هست …… یادت نیست ……

عطش خشک تو بر ریگ بیابان ماسید
کوزه ای دادمت ای تشنه مگر یادت نیست
تو که خود سوزی هر شب پره را میفهمی
باورم نیست که مرگ بال و پر یادت نیست
تو به دلریختگان چشم نداری بی دل
آنچنان غرق غروبی که سحر یادت نیست

یادم هست …… یادت نیست......
 
باشه طناب رابطه پاره نشه که ما به اعدام بمیریم توی هم

نفس
 
حسین بیشتر از آب تشنه لبیک بود. افسوس که به جای افکارش، زخم های تنش را نشانمان دادند و بزرگترین دردش را بی آبی نامیدند.

اگ بجای زخم های امام حسین پیام روز عاشورارو درک میکردیم این همه ظلم وعذاب نمی دیدیم

از دستی زخم هاشو بما نشون دادن ن پیامشو تا بتونن هرکاری ک دلشون میخاد سرمون دربیارن و مارا از حق خودمون منع کنند

نتیجشم شده ی کشور افسرده دردمند و همیشه نیازمند
با کلی عقده و فساد
#عاشورا
 
مسافر خسته ی من بار سفر رو بسته بود
تو خلوت آیینه ها به انتظار نشسته بود
می خواست که از اینجا بره اما نمی دونست کجا
دلش پر از گلایه بود ولی نمی دونست چرا
ولی نمی دونست چرا...
 
Back
بالا