تکست‌هایِ ماندگار

SHAMIM.J

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
924
امتیاز
10,008
نام مرکز سمپاد
.
شهر
.
سال فارغ التحصیلی
93
دانشگاه
ع پ گلستان
رشته دانشگاه
نرسینگ
قلب منه... نمیزنه.. برا کسی نمیشکنه... اونم... خوابه میدونم
قلب توئه... دست منه.. برای من.. هی میزنه.. حیف که.. من داغونم

#یادته
#مروارید
 

Mo

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
388
امتیاز
2,543
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی 2
شهر
اسفراین
سال فارغ التحصیلی
1399
Rend - Farshad

پاره کردم پیله ، به پَرت و پَلاها گوش سپردم

پُر شدم از کینه ، با یه تیر توویِ بالم متولد شدم

ولی باز هم پرواز شد پیشه ، پرتاب شد تیشه

به سمتم ، شعر شد شیوه

اسیدِ زبونم حل میکنه رنگِ مصنوعیِ

رویِ بوم نقاشی های زندگی هاتون

منم خلافِ جهت توویِ رودِ جن*گی هاتون

عربده ای گوش خراش از

عمیق ترین جایِ گمشده توویِ روحت

مردِ آینده رو از الآن چه ترس

نگاهم کن وقتی شروع کنم به وزیدن

طوفانِ منو از نفس هات چه ترس

من مجروح پیرهن دریده یِ ترکش خورده یِ

ترک شده توویِ میدونِ جنگم پس تو

منو از نشونه یِ هفت تیرت نترسون

که من خودم صدایِ پنهونِ مرگم

من زائیده یِ دوازدهمین روزِ اولین ماهِ سردم

منو از سرما نترسون

من باعثِ تعبیر نگاه حاصلِ لقاحِ تو و هم بسترتم

تاریخ خیلیا رو تُف میکنه ، ولی من برگی أ دفترشم

هر چی از هرج و مرجم میگذره حس میکنم هنو اولشم

واکسن خورده یِ سمِ نیشِ ارباب توئم

نذاشتم بندازن قَلاده دورم

به اندازه یِ حجمِ صد تا سینه پُرم

تویی که کَندی شلوارتو ، برام بگو از بیمه شدن

تو تَن داده یِ تجاوزی ، برام بکش یه جیغ بلند

هر چی جلوتر میره ، میفهمم که تنها ترم

تو با باد رفتی ولی من دست نمیکشم از باورم

توو مسیرِ عشق از اسطوره ها بی پَروا ترم

توو شروع همه یکسانیم پس من مینویسم از آخرم

تخریب گَر دلخوشیاتم ، از قاصدک رهاترم

تشنه یِ دلخوریاتم ، از نفرت فرا ترم

به روحم پرداختم ، تا ذلت برا تَنم

بیست چهار عیارم پَ نمیکنه طلات خَرم

رشد کردنو از دونه یِ گیاهِ توویِ پِهن خوابیده یاد گرفتم

طوفانِ حماقت وَزید تموم برگامو باطلش کرد

من با بازنده بودن فهمیدم ، مُردن رو

و میونِ گرسنگی خوردن رو

بی شام بیخیالِ خاک شدم وقتی سنگ فرش شد همه جا

من ذره ذره خاک میشم تا زنده نگه دارم ریشه هام

بیخیالِ تقدیر و حکمت ، رقم زننده ام نگو از قسمت

گوشه یِ ذهنت نقش میبندم ، به خاطر بسپار من رِندَم
 
آخرین ویرایش:

SHAMIM.J

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
924
امتیاز
10,008
نام مرکز سمپاد
.
شهر
.
سال فارغ التحصیلی
93
دانشگاه
ع پ گلستان
رشته دانشگاه
نرسینگ
این شده سرگرمی
نمیخوایم برگردیم
واسه هم سردردیم
بی تو من سردم نی

#لیتو#سرگرمی
 

SHAMIM.J

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
924
امتیاز
10,008
نام مرکز سمپاد
.
شهر
.
سال فارغ التحصیلی
93
دانشگاه
ع پ گلستان
رشته دانشگاه
نرسینگ
Change_Xxx Tentaction

Mmm, baby, I don't understand this
You're changing, I can't stand it
My heart can't take this damage
... And the way I feel, can't stand it
 

صال

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
827
امتیاز
8,614
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی۲
شهر
اسفراین
سال فارغ التحصیلی
99
دانشگاه
آزاد بجنورد
رشته دانشگاه
پرستاری
Ma_Yahya

جلوی ارباب های چند اینچ
سر خم کردیم
برای هر درخواست پاسخی به جز چشم نیست
گوش به زنگ ایم
آماده واسه هر چیز
کسی مخالفِ حرفی که شنیدیم نزنه حرفی
چشم ها و گوش هامونو بستیم
با دهنِ باز ، فقط میخندیم
دنبال بهونه میگردیم تا که مطرح شیم
که چی اش رو نمی فهمیم
چون رفت و آمد میکنیم
تو مسیر پر عبور و مرورِ اصلی
ریز ترین کار،خوب و بدش به هیچ کسی نداره ربطی
شیک ترین کت شلوار رو تنمون کردیم
باهاش تو منجلاب رفتیم
و مدت هاست
بچه ها ندیدن چیزی به چشم به جز دعوا
همه مبارز ها به امیدِ خوابِ دشمن ، خواب
مهاجر ها میمیرن تو قفس به فکرِ پرواز
ادعای دروغین
که ابراهیم ادب یاد نداده به فرزنداش
بریده میشه سرِ یحیی
به حلاج میخوره سنگ ها
نمیدونم چرا نمیپریم ازین کابوسِ ترسناک
همه حواس ها پرت باز
از این غوغای خاموش
تا روزی که بمیریم
و بیوفته رو زمین قُراضه هامون
خیلی آسون
معادله ی پول با روح
خیلی آسون
فاصله میگیریم از دوستامون
تا که مثلا بشیم آروم
راه عبور رو میپرسه کور از کور
و سر درمیاره اون از جوب
خوشحاله که میشه تشنگی اش رفع زود
همه برده ها مشتاق دنبالِ کارِشون بدونِ دستور
تا بانکا بگیرن سود
نمیتونیم بیاریم خم رو ابرو
میشنویم دورِ هم خبرِ خوش رو از بلندگو
هر آخوری دیدیم میکنیم‌ سَر توش
هر آجری چیدیم برمیداریم
چون کثافتِ نفسمون مارو کرد سرکوب
دینمون فقط رو کاغذ بود
میخندیم وقتی میبینیم هدف هامونو از دور
همه ی حرفامون دروغ
همه دو پهلو
همه شعار
همه سرود
همه کلا پوچ
یه رفتارِ مسموم
که هر روز میشه مسموم تر
بی محلی میکنیم به درمونگر
چاله هارو میکنه گورگن و میزنه پوزخند
فقد منتظریم تا بگذره و بشه روز شب
جعبه جادویی نبود ولی همه رو افسون کرد
وقت طلا بود
ولی کمترین ضرر بود وقت
همه افسرده
همه درمونده ان
کتاب نمیخونن
مگر اینکه مجبور شن
قضاوت میکنیم راجبِ هم از روی صورت
ما همون مردمِ شلوغِ تشنه ی قدرت
همه توی روزمره موندیم
همه توی روزمره موندن
 

aliiii9

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
480
امتیاز
7,605
نام مرکز سمپاد
شهیدبهشتی2
شهر
اردبیل
سال فارغ التحصیلی
1400
مدال المپیاد
طلایimc
دانشگاه
دامغان
رشته دانشگاه
داروسازی
نموند و رفت تو روزای سخت
منو تنهام گذاشت با خیال تخت
چند روزه که حال من بده
به قلب عاشقم خوشی نیومده

شکسته بازم بغضِ تو گلوم
آخه یه چند تا عکسش افتاده پهلوم
رفت اونی که میگفت دوسم داره
همون که میگفت تنهام نمیذاره

تنهام نمیذاره
تنهام نمیذاره

یه گوشه از اتاق میشینم و همش
یه خاطره میاد تو ذهنم ازش
اون روز آخرُ میاد به خاطرم
که داد زدم نرو بمون به خاطرم
بمون به خاطرم

با اینکه رفت با اینکه تنهام گذاشت تو سختیا
دلم میخواد دوباره بهش بگم که برگرد بیا
برگرد بیا

یادش می افتم و یه بغضی میگیره گلومو خود به خود
از یه جا به بعد میخواستم هی فراموشش کنم نشد
همه بهم میگن اون دیگه رفته دلزده شده ازت
گریه کن ولی به فکر برگشتنش نباش فقط
به فکر برگشتنش نباش فقط
نموند و رفت، امو بند
 

صال

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
827
امتیاز
8,614
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی۲
شهر
اسفراین
سال فارغ التحصیلی
99
دانشگاه
آزاد بجنورد
رشته دانشگاه
پرستاری
Marg_Sorena

ز طرفِ راهِ ندیده ها ، سرزمینی به اسم کشف
توان پذیرش یه صدا ، حتی مخالفِ عقیده ها

از طرفِ شکافِ لایه ها ، اوجِ حضورم توی عمق عبورت

تو لمسِ پدیده هاست

از طرفِ کفه یِ برابر ، تا میونِ خنده ها نمیری

از طرف لبی پاره خط گون ، تا گوشاتو از رو صدا نگیری

از سمت جرئت حملِ قامت ، بیدارِ شبونه یِ امانت

از سمتِ چیزی به اسم حقیقت ، آخرین دیوارِ بی ضمانت

من اون فصلِ سردم وقتِ تعویض لباساته ، قیچی باغبون هم زمانی که وقتِ هَرَس تَبَرگاته

از طرفِ نیمه هایِ خالی ، نقشه یِ فرداهایِ خیالی

از طرف درخت های بی برگ ، پایانِ محضِ نونهالی

از طرفِ جنون بارِ ضایعت ، شروع بیماری تا سِرایت

زخم شکنجه ای به اسم دنیا ، از سمتِ تجربه تا روایت

واسه یِ تو دلسرد ، بادِ دوره گرد

منو قبولم کن ، این منَم مرگ

منم آخرین ثانیه ، آخرین هُرم گلویی که باقیه

تویی آخرین حسِ پایانِ وزن ، منم آخرین قافیه

رفتی میونِ دفتر ، خط کِشی نفس گیر بود

نظمو زیر و رو کردی ، روندَنِت توو حاشیه

کوچیک شد خونت ، اما جَهانِت نه

یه زندگیِ دوبارست ، اون شعری که ازت باقیه

گردید به قدّ دستات ، پنجه هاتو توو خاک

جوونه از مشتت ریخت ، وقتی دستاتو وا کردم

توو خاکِ حاصل خیزِ نبودنت که جایِ رشد بود

جشنِ آبیاریِ بودنتو خاطره هات به پا کردن

کِشیدی دست از زنجیر ، این اعتیادو لِه کردی

انزواهایِ پاکیت ، بلند من رو صدا کردن

هر چی از حقیقت دیدی ، صمیمی تر شدی با من

تا صفحه یِ بودنت رو با دستام تا کردم

منم آخرین لحظه ای که توو قامتی ، منم آخرین رنگی که رو شهامتی

آغازِ حالِت رو توو پایانِت انشاء کردم ، زنجیرتو وا کردی دستامو به روت وا کردم

حقیقت شکست بود ، خَم شدم توو زندگی

درِ زندانِ ندیدن رو رویِ دیدنت وا کردن

پایِ برگه یِ حقیقت رو که شکست بود و بس

با دستِ پُر از بویِ پاکی زنجیرت امضاء کردم
 

Mo

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
388
امتیاز
2,543
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی 2
شهر
اسفراین
سال فارغ التحصیلی
1399
تو بِش میگی مریض - پلاک
[یارا]
دلش می‌خواد آسمون و رنگ بزنه آبی
یه آدم عادی یه عالمه ماهی
بکشه جا ستاره‌ها تو دریای سبزش
پیرمرد خسته رو نیمکت نشسته
تو بش می‌گی مریض خب حق داری یعنی
یه وقتایی کمی از این حد وسط دوره
اون تو سینه‌اش نوره
بدنش تاریک
جسم واس جنسیت رو نوشته‌ها ماژیک
کشید، سپید، سیاه جای فکرش
تو بش می‌گی مریض ولی نمی‌کنی حسش
نمی‌دونی اسمش نه نکردی حسش
تا حالا شده لمس کنی تن خاک رو؟
ژستت نمی‌خوره کثیف شی لباسات تمیزه
یه معیار بد تو ذهنت خوبتم عزیزه
بش می‌گی مریض چون از رو غریزه
یه کارایی می‌کنه که واست عجیبه
عاشق بارونه
عاشق برگه
سرد مث برف سخت مث تگرگ
آب می‌شه تو گرمای عشق یه چشمه
جاری می‌شه رو صورت خیابون زشتت
تو بش می‌گی مریض، ولی...
اون مریض نیست
خیالاتی شده نترس خطری نیست
پودر می‌شه تو وجودش اثری نیست
صدا بارون میاد گل می‌شه و خبری نیست


[بامداد]
میاد صدای بارون رو برگا آروم و دارو تو کیسه
کلید ماشین تو جیبت دست‌انداز
سرع و بگیر و جریمه نشو
رادیو رو روشن کن موجی شد حرفات
ترسو شو تو سطلا پاره کن کیسه
عاقبت گربه‌ی هم‌شهری زیر بارون خیسه
هاهاهاها
خنده‌های شیطانی
رشتتو بزن تجربی انسانی
دو دوتا ریاضی
بازوهات فنی
تمام نظم و بکن با سؤالات درگیر
مردم احمق که عقل دارن تو شجاعی نه؟
احمق تویی
عاقل چسبید به صندلیش بست کمربند و
هر موقع ترسید
بخاری بخار کرد
از توی اگزوز لای عاشق و معشوق شد نفر سوم
به بشقاب شام گفت میل ندارم ولی وقتی کیک و بیارن
شیکمش پر
ولی تو پیرهنت خورد از خون تو دماغت
از اون درد لاعلاجت
یه جیبه تو جیبتو یه آدم دیگه
امشبم طلا می‌خره واس زن پیرش

[دیگرد]
آمار موزاییکای شهرو داره بهتر از
جنده‌هایی که دوس دارن لباساشو بکنن
بسترش یه صندلی شیکسته‌اس
قرعه می‌کشه از هوا جایزه بده به سینه‌ش
بازدم دم
تو هر ثانیه یه فکر شوم
حیاتش بی‌فلسفه‌س
آب می‌ده از چشمه‌ش به باغچه‌های یخ زده‌ش
تو میدون دیدشه و گم می‌شه وسیله‌ش
راه و چاره تنگه صداش وق وق بی‌صاحاب
قضیه‌ی میزان عشق می‌شه یه مبحث علمی
اون از هر چی عدده بدش میاد
دردونه‌ی آخریتو ببر یه جای خوب
بگو هر چی که می‌خواد بخوره
به حساب من، باشه به حساب من
همه تنهاییات سکوت این شهر مریض لعنتی
به حساب من
گردن من سنگینه از فشار یه خط جوهر
گناه زندونای شهر
به گردن من
تو عاشق مست شدنی
هر چقدر که می‌خوای سر بکش
تلخیاش و بزار واس دهن من
برو هرچقدر که می‌خوای بخند از ته دلت
اشکای مونده تو مشکات واس چشای من
تو آزادی هر چیزی که می‌خواد دلت بگو
همه اجبار و خفقان به صدای من
 

پهلوی

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,543
امتیاز
22,377
نام مرکز سمپاد
میرزا کوچک خان
شهر
رشت
سال فارغ التحصیلی
1399
هنوز این دیوار سنگی سایه‌بونه واسه من
سقف کوتاه اتاقم آسمونه واسه من
هنوز اون پرده همون رنگه همون رنگ کبود
با همون شکل قدیمی با همون نقشی که بود
اما ما اونی که بودیم دیگه نیستیم واسه هم
تو خودت اینو می‌دونی! چی بگم من؟ چی بگم؟

گله ها خیلی زیادن، قد دیوارای شهر
چی بگم؟ گفتنی ها همیشه تلخن مثل زهر
هنوز آیینه رو طاقچه‌ست هنوز عکس ها رو دیواره
هنوزم پنجره بسته‌ است با من کاری نداره
اما ما اونی که بودیم دیگه نیستیم واسه هم
تو خودت اینو می‌دونی! چی بگم من؟ چی بگم؟

حمیرا - دیوار سنگی
 

venusi

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
522
امتیاز
50,064
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
-
سال فارغ التحصیلی
93
رشته دانشگاه
ادبیات نمایشی
من تو شب تاریکم
به شکست نزدیکم
رویاهام کوتاهه
توووو
ی چراغ روشن
وسط شب من
که بدون ماهه
منننننن
اخرین اوازم
خودمو با سازم
تو مترو میخونم
توووووو
بازی تقدیری
ته قصه میری
من اینجا میمونم

با دستات منو رد کن از این روزای سیاه
راه منو روشن کن فانووووس ماه

سوفی_و_دیوانه
رضا_یزدانی
 

dark shadow

خائــن.
ارسال‌ها
1,166
امتیاز
13,565
نام مرکز سمپاد
Farz2
شهر
KRG
سال فارغ التحصیلی
1399
محسن پاوشی-در آستانه ی پیری

در آستانه‌ی پیری
گلایه‌ از شب دنیا
بد است مرد حسابی

به احترام دیازپام
بدون قصه و بوسه
تلاش کن که بخوابی

تو مثل پرده‌ی خانه
وبال گردن روزی‌
کسی نگفت نباید
که از نهاد بسوزی

تو آفتاب نبودی
که بی دریغ بتابی

چه اسب‌ها که درونت
به اهتزاز درآمد
به شیهه عمر گلویت
کشان کشان به سر آمد

تو را که بست به گاری
که روزمزد عذابی؟

لگد زدند به شیری
که صبر غرش او بود
شکست یوزپلنگی
که رام و آینه‌خو بود

و از فراز دهانی
سقوط کرد عقابی

دلیر ماندی و نان را
به خون زدی که نمیری
به هرزه پا ندواندی
از این دوندگی آخر
چه می‌رسد به جماعت
جز آخوری و طنابی؟


شناس عالمی اما
شناسنامه نداری
و دائم‌الغمی اما
خودت ادامه نداری

غرور منقطع‌النسل
عماره‌ساز خرابی

تو برگزیده نبودی
قبول کن که نبودی
قبول کن که رسولی
بدون معجزه هستی
بلند مسئله هستی
ولی بدون کتابی

دریچه‌ای که تپید و
جهان کوچک ما را
به نورخان گرفته است
بیا و زنده شو ای ماه
که مثل فاتحه هر شب
بر این دریچه بتابی

هزار ماهی تنها
فدای آبی دریا
هزار بسته مسکن
فدای این غم برنا


هزار گله‌ی درنا
فدای وسعت آبی


گلایه از شب کوچک
و نق به شیوه‌ی کودک
پس از حزن مبارک
شبت بلند غمت نیز


غمت بخیر شبت نیز
شب است مرد حسابی!
 

A M I N

به یاد دارک لایت خدابیامرز
ارسال‌ها
3,887
امتیاز
37,701
نام مرکز سمپاد
BHT
شهر
LNG
سال فارغ التحصیلی
1397
دانشگاه
SBU
رشته دانشگاه
ARC
چه فکر می کنی
که بادبان شکسته زورق به گل نشسته ایست زندگی؟
در این خرابِ ریخته
که رنگ عافیت از او گریخته
به بن رسیده
راه بسته ایست زندگی

هوا بد است
تو با کدام باد میروی؟
که ابر تیره ای گرفته سینه تو را؟
که با هزار سال بارش شبانه روز هم دل تو وا نمی شود

گذر ز ناهموار این راه سر به نا کجای پر پیچ و خم
شب است و با هم در این گردباد همسفریم
با هم

ما شاهکار خلقتیم
شاکیان ظلمتیم
در بندیم و آزاد از هفت دولتیم
با ذهن های سنتی در انتظار نعمتیم
تشنه حقیقت و خسته از نصیحتیم

چون برای ما رو تخته سياه مرز خیر و شر کشیدن
شاخه های دلخوشی چو سر کشید سر بریدن
تلخ تلخ کام ها که جام زهرو سر کشیدن

اهل تزویر و همه آبکشان جا نمازیم
همه محتاج دعا از راه راست بی نیازیم
شاید تقدیر ماست این شام تارو دوره کردن
اما تقصیره باز اشتباه و توبه کردن
سر سپردن
به حال دیروز
غبطه خوردن
باید زندگی کرد
قبل مردن

جهان چو آبگینه شکسته ایست
که سرو راست هم در او شکسته می نمایدت
چنان نشسته کوه در کمین دره های این غروب تنگ
که راه بسته می نمایدت
زمان بیکرانه را تو با شمار گام عمر ما مسنج
به پای او دمیست این درنگ درد و رنج
بسان رود که در نشیب دره سر به سنگ میزند رونده باش
امید هیچ معجزی ز مرده نیست
زنده باش

Ali Azimi - Zendegi
 
آخرین ویرایش:
ارسال‌ها
536
امتیاز
20,388
نام مرکز سمپاد
فرزانگان bnb
شهر
تبریز
سال فارغ التحصیلی
1394
خیلی وقته دلم میخواد بگم دوست دارم
بگم دوست دارم
از تو چشمای من بخون که من تو رو دارم
فقط تو رو دارم
بی تو کم میارم
نبینم غم و اشک تو چشمات
نبینم داره می لرزه دستات
نبینم ترس و توی نفسهات
ببین دوست دارم
منم مثل تو با خودم تنهام
منم خسته از تموم دنیام
منم سخت میگذره همه شبام
ببین دوست دارم
دوست دارم وقتیکه چشماتو می بندی
با من به دردای این دنیا می خندی
آروم میشم بگی از غمات دل کندی
بیا به هم بگیم دوست دارم
دوست دارم من اون چشمای قشنگت و
دارم واست می خونم این آهنگت و
هر چی می خوای بگو از دل تنگت و
بیا به هم بگیم دوست دارم
بابک جهانبخش
 

dark shadow

خائــن.
ارسال‌ها
1,166
امتیاز
13,565
نام مرکز سمپاد
Farz2
شهر
KRG
سال فارغ التحصیلی
1399
أ بوقِ سگ تا سوت و کورِ شبو دیدم من
تنهایی توو جمعِ دورِ همو دیدم من
دیدم سرِ دوزار سر همو میزنن
گذاشتمشون یه طرف و خودمو یه طرف بعد
دیدم اینا کجان و ما کجا ، ما صافیم و اینا صاف نمیشن با اتو بخار
پشت قدیمی شده دیگه همه توو روت دوتان
نفهمی ضربه فنیت میکنن توو مشت و مال
اگه کَلَت تووش خرابه رَد کن یه نفری
وایسا پا خودت تا کَف بُر شه بغلیت
حرفِ مُفتو بزار مردم بزنن
تو خودتو بِکِش جلو هرطور که بلدی
سینتو صاف کن سرتو بالا بگیر
نشون بده برا هر عملی آماده ای
فقط جای آدما آماده رو کاناپه نی
اگه مسیرت سمتِ رفتنِ بیا با ما بریم

قبلِ اینکه بری ببین برا چی میری
به چی قراره برسی که پاش همه چی میدی
نمیخوام ببینم رفتی و تهش پیچیدی
یه روز بالاخره اوضاعِ خوبو همه می بینیم

شایع-از اول
 
آخرین ویرایش:

aliiii9

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
480
امتیاز
7,605
نام مرکز سمپاد
شهیدبهشتی2
شهر
اردبیل
سال فارغ التحصیلی
1400
مدال المپیاد
طلایimc
دانشگاه
دامغان
رشته دانشگاه
داروسازی
چشمامو می‌بندم حتی تو بیداری
سردرگمم از این روزای تکراری...
چشمامو می بندم، علی لهراسبی
 

Farnoosh_mb

کاربر فعال
ارسال‌ها
61
امتیاز
279
نام مرکز سمپاد
Tehran sampad
شهر
Tehran
سال فارغ التحصیلی
96
دانشگاه
Teh
تلگرام
اینستاگرام
از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران
تو بمان و دگران
وای ب حال دگران....
 

Zesty.knack

کاربر فعال
ارسال‌ها
41
امتیاز
143
نام مرکز سمپاد
علامه حلی
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1388
دانشگاه
صنعتی شریف
رشته دانشگاه
مهندسی مکانیک
ماییم و می و مطرب و این کنج خراب


جان و دل و جام و جامه پر درد شراب


فارغ ز امید رحمت و بیم عذاب


آزاد ز خاک و باد و از آتش و آب

خیام نیشابوری
 

mosiano

کاربر فعال
ارسال‌ها
31
امتیاز
159
نام مرکز سمپاد
کرمان
شهر
کرمان
سال فارغ التحصیلی
1398
مگَه ناگَن دوتا دوست، از دوتا کاکا بِهتِرِن
دوست که سهلِن، دوتا کاکا سَرِ پول سَر اَ بُرِن
رضا صادقی
 

*Reihan*

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
578
امتیاز
7,415
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
خوی
سال فارغ التحصیلی
96
دانشگاه
علوم پزشکی تبریز
رشته دانشگاه
پزشکی
جانم باش
نوش دارو بعد مرگ فایده نداره
جانم باش
رخ نمایان کن و این ماه شب تابانم باش
جانم باش
داد از دل
بی قرارت شدم ای فریاد از دل
صبر من رفته دگر بر باد از دل
داد از دل، داد از دل
دیوانه و دیوانه و دیوانه و مستم
غیر از تو و غیر از تو کسی را نپرستم
دل دست تو و مست تو و بسته به جانم
از عشقت حیرانم

تو ساغر عشقی
بال و پر عشقی
یک کوچه ی پیدا نشده توی بهشتی
رسوای زمانم
افتاده به جانم
عشق توئه عاشق کش شیرین زبانم
دلتنگ تو ام یار
در چنگ تو ام یار
مجنون قسم خورده ی دلتنگ توام یار
تو روح و روانی، ارامش جانی
عاشق تر از آنم که بگویم که بدانی

جانم باش
نوش دارو بعد مرگ فایده نداره
جانم باش
رخ نمایان کن و این ماه شب تابانم باش
جانم باش

#جانم باش_آرون افشار
 
بالا