اعترافگاه!

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع Ham!D ShojaE
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم تا کلاس اول راهنمایی فکر میکردم ADSL همون ترمزABS هست ! :-"
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم روزای اول که اینجا عضویده بودم (ن) میدونستم پ.خ و اسپم ینی چی!!! =))
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم که تو خانواده سمپادیا فکر میکردم Capitan.Pisko پسره داشتم براش دنبال زن میگشتم 8-^
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم تا یه مدت پیش فکر میکردم فلانی p.m داده یعنی شب پیام داده...(فکر میکردم اون پی ام همون p.m a.m یه که راجع به ساعت میگن...) ;D
 
پاسخ : اعترافگاه !

لازمه اعتراف كنم من ASUS رو ميخوندم كنكار؟!؟ :-"
;;)
Asus.jpg
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم وقتی سواد درستُ حسابی نداشتم Disney رو به خاطر شکل خاصِ نوشتنش میخوندم : Gisnep !!!! ;D
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم کلاس اول دیکتم افتضاح بود ی بار نوروز رو نروز و عروسک رو اروسک نوشتم
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم تست تایپو دستکاری کردم که کلمه بر دقیقه ام بشه اندازه سال تولدم. ۷۷.

علی ع. نبینه :-"


* الان نه ها! الان واقعیه ;D


سینا واقعا ریاضیتو ۱۰ شدی؟! :)) من فک کردم ۱۷-۱۸ چیزی شدی!
 
پاسخ : اعترافگاه !

خوبه استقبال شد >:D<

اون قَدیما [روز های اول استفاده از مسنجر ] بَعضی وَقتا با کسی می چَتیدم میگُفتَن : [W8] فِکر میکردم مَنظورش همُون ( گلاب ِ دیوارتُون البته :-" ) [WC] هَستِش ، بَعد فکر میکَردَم اینا چرا اینقَد کُلیه هاشُون فَعالـه ؟!!! :-"
 
پاسخ : اعترافگاه !

به نقل از بهـــــراد :
لازمه اعتراف كنم من ASUS رو ميخوندم كنكار؟!؟ :-"
;;)
Asus.jpg
منم کناکه میخوندم :-[
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم که وقتی چند ماه پیش تونستم این آرم "شکلی" که کره میزنه رو بخونم داشتم ذوق مرگ شدم. (قبلنا فکر میکردم یه مثلثیه همینجوری توشم تزئین کردن. :-")
 
پاسخ : اعترافگاه !

به نقل از Ham!D Shojaee :
اون قَدیما [روز های اول استفاده از مسنجر ] بَعضی وَقتا با کسی می چَتیدم میگُفتَن : [W8] فِکر میکردم مَنظورش همُون ( گلاب ِ دیوارتُون البته :-" ) [WC] هَستِش ، بَعد فکر میکَردَم اینا چرا اینقَد کُلیه هاشُون فَعالـه ؟!!! :-"

اعتراف میکنم که هنوزم نمیدونم یَنی چی!!!!!

از چت کردن متنفرم


یه چیزای دیگه ای هم یادم اومد...... X_X ;D

اعتراف میکنم وقتی بچه بودم تا سوم دبستان شَبا کنار مامانم میخابیدم!!!! >:D<

واینکه وقتی بچه بودم نمیدونستم اون موقعی که بابام اومده خاستگاریِ مامانم،خودش مامانمُ انتخاب کرده بوده یا مامان بزرگم یکی از دختراشُ انتخاب کرد،بهش داد!!!!!!!!!!!!!! :))
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم تا یه سال پیش نمیتونستم تنها بخوابم چون اتاق منو خواهرم یکیه
الان اون رفته دانشگا :-ss
مجبورم میفهمی؟!! ~X(
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم سال دوم دبستان تو امتحان دیکته نمیدونستم "همه" رو با کدوم "ح" می نویسن از رو دست کناریم تقلب کردم!
X_X
اعتراف میکنم خیلی بچه که بودم حدودای قبل از دبستان فک میکردم ایران کل جهانه بعد مثلا امریکا یکی از شهرستانای ایرانه!! 8-^
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم.
خیال میکردم سلف سرویس، صفر سرویسه سره کلاس زبان گفتم، هیچی نفهمید، فارسیشو گفتم کله کلاس زدن زیره خنده! :-L

سوم راهنمایی که بودم یه امتحان ریاضی گرفتن با کلی قضیه و اینا نمره ما شد ۱۰! اصلا خودم هم نفهمیدم چی شد قبل امتحانم حالت تهوع و تب زیاد و این قضیه ها(بقیه ش هم تو دستشویی میگزره)! به معلمو مسئول پایه گفتم آقا من حالم بد بوده و اینا یه امتحان دیگه بگیرین ، اینو ندیده بگیرین ....
قبول نکردن که نکردن، نمره ها رو گذاشتن رو سایت مدرسه منم دیدم خیلی وضع خرابه به اولیا هم اس ام اس دادن که رو سایته فقط من ۳ که خونه بودم، مامنم ۷ میرسید زدم سایته مدرسه رو هک کردم نمره م رو کردم ۲۰ ( :-")!
مامانم هم رفت دید کلی تشویق کرد و اینا!
فرداش مشاورمون خرمو گرفت در این حالت بود دقیقا( :|) گفت دفعه بعد تکرار شه خودم شخصا زنگ میزنم به اولیات نمره هاتو میگم! زود میری سایتو درست میکنی! این نمره ت رو فعلا نادیده میگیریم! منم از خدا خواسته!


ویرایش :خو آقا الان خواهرای من اینو بخونن به مامانم لو بدن کلم کنده اس که!
یه کاری بکنین کسی نبینه ! جدی میگم!!
 
پاسخ : اعترافگاه !

من اعتراف ميکنم که اول ابتدايي يه دف املامو شدم 12 يه دفم 15
چيکار کنم املام ضعيفه خب!
 
پاسخ : اعترافگاه !

به نقل از مَهیــــا :
اعتراف میکنم خیلی بچه که بودم حدودای قبل از دبستان فک میکردم ایران کل جهانه بعد مثلا امریکا یکی از شهرستانای ایرانه!! 8-^
من فك ميكردم كلا ٢تا كشور داريم يكيش ايرانه يكيش خارج ;D :-" بعد مثلن آمريكا و كشوراي ديگه استاناي مختلفشن :)) :-[

اعتراف ميكنم دوم ابتدايي يه بار نمره ي املام ١٩/٧٥ شده بود بعد نشسته بودم زار زار گريه ميكردم :-" :-"
در اين حد سوسول بوديم ما!! ;D
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم که الان مثل س.. از امتحان زیست و کم خوندن خودم ترسیدم !!!!!!!!!! :-ss :-ss :-ss :-s :-s :-s :-s :-s :-s
لطفا دعا بفرمایی.......!!!!!!!! [-o< [-o< [-o< [-o< [-o< [-o<
 
پاسخ : اعترافگاه !

من اعتراف میکنم که فکر میکردم علیه السلام و صلی الله علیه و السلام الیها فامیلی اند :-"
بعد هی فکر میکردم که چرا فامیلی حضرت فاطمه با فامیلی پدرش یکی نیست =))

هم چنین اعتراف میکنم که فکر میکردم قرآن دوقسمته؛ قرآن مجید و قرآن کریم ;D

اصلا درگیر این مسائل دینی بودما #:-S :-"
 
Back
بالا