اعترافگاه!

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع Ham!D ShojaE
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم تا دوران بچگی مدت طولانی رو صرف فهمیدن معنی آرم شبکه ی دو کردم :))آخرشم نفهمیدم ینی چی ;;)
++
دوستان من داشتم اعترافاتون رو واسه ی مامان و بابام میخوندم،بعدش یکی بود نوشته بود پ.خ...راجع به پ.خ و اینا بود...بعد مامانم پرسید پ.خ چیه؟!
بابامم از همه جا بی خبر گفت پ.خ ینی پسر خوب =)) =))
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم کهههههههههههه :-? :-? :-?
جورابامو خودم ک نمیشورم هیییییییییییییییییچ تو ماشین هم نمیندازمشون و گم و گورشون میکنم و بعد از ی ماه از روی بوی گندشون پیداشون میکنن و میندازنشون دور
منم ی جفت نو برمیدارم
 
پاسخ : اعترافگاه !

ما هم اعتراف میکنیم به شــــــــــــــــــــدت کالیبریم (@2تا بالا تر!)


همچنین تا اواخر دوم ابتدایی نمیدونستم تجدید شدن ینی چی!!! ;D

همون زمانا هم هیچوقت واسه شیشه شکستن کسی نتونست منو گیر بندازه! یا فرار میکردم یا حرکت گربه‌ای ( :-" ) میرفتم ولم میکردن >)
 
پاسخ : اعترافگاه !

به نقل از بهـــــراد :
يك اعترافِ شجاعانه! ;D
اين جانب اعتراف ميكنم كه قضيه ي پپسي مرا عنتر و مَنتر خود كرد و آن شب تا ٣:٣٠ بيدار بودم! :-"
ظاهراً من در اوج بارفيكس بودم!! :)) ديگه ديديم خوابمون مياد از بارفيكس پياده شدم ! ;D
:-"

;D اعتراف میکنم سر قضیه پپسی علاوه بر اطلاع رسانی به کل دوستان و فامیل ، زنگ زدم به داییم که دانمارکه با کلی شوق و ذوق گفتم
قضیه رو و تاکید کردم : حتما ببینیدا!! فقط از خاورمیانه دیده میشه :x
;D خودمم تا 2اینا بیدار موندم :-<
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم اولین بار که اومدم به یه معلم سره شرطه بچه ها تیکه بندازم مصادف بود با اولین اخراج از کلاسم. :-L
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم که .. تا قبل اول راهنمایی علی بن ابی طالب رو میخوندم علی بـُنّ ِ ابی طالب :|
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم وقتی بچه بودم (6-7 سال)، فک میکردم عددهایی که رو سنگ قبر نوشتن، شماره تلفشونه که هروقت دلمون تنگ شد بشون زنگ بزنیم ... :|
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم تا سوم راهنمایی ؛طه؛ رو میخوندم "tah" (مثلا عثمان طه)سوم راهنمایی تو روخونی کله کلاس بهم خندیدن! X_X
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم تو بچگی وقتی مادرم میخواست من رو ببره میدون آرژانتین با جدیت و ناراحتی بش گفتم"مامان من ایرانو دوست دارم" :((
:-"
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم وقتی بچه بودم و تاریخ میلادی رو میشنیدم اول کلی با خودم فک میکردم بد نتیجه میگرفتم که: تاریخا تا یه جایی میرن، بد تموم میشنُ دوباره از اول شرو میشن!
تاریخ میلادی ینی خیلی خیلی قدیم که بعدا دور زده از اول شرو شده ،شده تاریخ قمری! تاریخ قمریم تموم شده دور زده اومده اول، شده تاریخ الان، ینی این تاریخی که الان ما داریم سومین دور تاریخه!
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف ميكنم زماني كه بچه بودم مي افتادم به جون دندان هايم تا مثل مادر بزگم درشون بيارم . يه بار هم ميخواستم با انبر امتحان كنم . آخه هر چي ميكشيدم مگه در مي آمدند . 8-}
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم هنوووزم شبا موقع خوابیدن بعضی وقتا برای اینکه نترسم دست داداش 6 سالمو میگیرم :-[ :-[
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم:گوشه بضی برنامه های تلویزیونی مینویسه زنده اگه نداشت فکر میکردم مردنو واسشون گریه میکردم :-"(تا 5 دبستان)
اعتراف میکنم:تا امسال سروده ملی ایران رو اشتبا میخوندم :-"
 
پاسخ : اعترافگاه !

و من باز هم پرده از حقایق شومی بر میدارَم.... :-"

اعتراف میکنم...اعتراف میکنم تموم آواتار های پرنیان (مادمازِل) رُ دانلود کردم و وال پیپر گوشیم گذاشتم به نوبت :-" :-"

و هم چنین اعتراف میکنم من نام کاربری عَم lady chemist رُ ایده اش رُ از نام کاربری پرنیان
(مادمازل) گرفتم :-" :-"

پری حلالم کُن :-"
 
پاسخ : اعترافگاه !

به نقل از مـــهران² :
اعتراف میکنم که تو خانواده سمپادیا فکر میکردم Capitan.Pisko پسره داشتم براش دنبال زن میگشتم 8-^
مگه دختره ؟!!!! :o :o :o :o :o

اعتراف میکنم تا همین چن ساعت پیش فک میکردم شئونات اسلامی از شستن میاد ! ;D ;D ;D
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم که بیلٍ لاکی دخترداییمو شکستم و زن داییم کلی دعواش کرد ولی اون گریه میکرد که من نشگستم! :((

من: :-" 8-^

اعتراف میکنم اوایل عضویتم فکر میکردم یکی از بچه های سایت مسئول اینه که به بچه ها ستاره بده! :-"

اعتراف میکنم هنوز نمیدونم پ.ن چی هست! ولی ازش استفاده میکنم! :-" 8-^
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف مي كنم ... روز اول كه عضو شدم به مدت 1 ساعت به دنبال دكمه لايك مي گشتم :-" بعد هي سعي ميكردم كه رو اون قسمت سبز رنگ اون ادمكي كه بالاي پست هست كليك كنم كه لايك بشه :))
همچين وب ديزاينر خلاقي ديده بوديد تا حالا ؟ :-"
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم بچه بودم طرز استفاده ی کارد رو درک نمیکردم!

وقتی شنسل میخوردیم من کارد رو میذاشتم با چنگال میزدم روش ، بعد فک میکردم روش درست هم همینه! ;D


اعتراف میکنم هر روز صب تو آیینه به خودم سلام میکنم! :دی
 
Back
بالا