اعترافگاه!

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع Ham!D ShojaE
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم استاتوسه یاهو م رو که میذارم , current itunes track، صرفا هدفی جز پز دادن ندارم.
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم تاهمین امروز صبح فکر میکردمGCDدختره :-"
اعتراف میکنم اون اولا نمیدونستم p.mچیه
اعتراف میکنم بچه که بودم جامو هیس میکردم :-[ :-$
 
پاسخ : اتاق اعتراف

اعتراف میکنم بچه که بودم همش به ابرا نگا میکردم وراه میرفتم...آخه میخواستم ببینم تا کجا باهام میاد :))
++
اعتراف میکنم بچه که بودم هر روز تو آیینه به خودم سلام میکردم...صب بخیر میگفتم... :))
اصن یه وضی...
++
اعتراف میکنم هنوز که هنوزه با یکی از عروسکام صحبت میکنم ;D
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم که نصف زندگیم در حال آواز خوندن هستم 8-^ ;D اگه کسی دور و برم نباشه بلندم میخونم :-" بعد اصن صدا هم ندارما :-" ;;) 8-^

اعتراف میکنم وقتایی که میگفتن نصف شبه برو بخواب،دراز میکشیدم تو نور چراغ قوه کتاب میخوندم. :-"
 
پاسخ : اعترافگاه !

~> اعتراف میکنم بدون گوشی (وا3 آهنگش) تو حموم دووم نمیارم و خودم شرو میکنم به آواز خوندن.. :-"

~> اعتراف میکنم با گوشی برم حموم 1ساعت میکشه بیام بیرون ولی بدون گوشی نیم ساعت.. :-"
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم تا اوایل دوره ی راهنمایی فک میکردم کثیرالانتشار اسم یه روزنامه س ، بعد یه بار پرسیدم چرا میگن روزنامه های کثیرالانتشار؟ چرا جمع میبندن ؟ :-" و بعد کلی مورد تمسخر برادرمان قرار گرفتیم

اعتراف میکنم که تا یکی دو هفته پیش فک میکردم Hespride دختره :-"
 
پاسخ : اعترافگاه !

آه!من اعتراف ميکنم...!
اعتراف ميکنم که در ايام جوگيري که روياي رياست جمهوري داشتم ميشستم با آينه مناظره انتخاباتي ميکردم مواضع طرفو(آينه!) ميبردم زير سوال!به خودت بخند!:دي
هعععي چه دوراني بود!
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم اولین روزا که اومدم سمپادیا کلی دوس داشتم صندلی داغ داشته باشم(خدا بیامرزدش) بعد هی فکر می کردم نوشته مدت حضور 5 روز یعنی 5 روز از زمانی که عضو شدی و فعالیت کردی بگذره :-"
بعد بالاخره اون 5 روز گذشت بعد هی درخواست می دادم هی می دیدم پاک می شد برام پ.خ اومد که مدت حضورت باید بیشتر از 5 روز باشه بعد من هی در دل خودم می گفتم خوب بیشتره دیگه مگه کوری؟ X_X
بعد خلاصه فک کنم آخر یه اخطار 10 درصد یا 20 درصد گرفتم تا آخرش فهمیدم قضیه چیه :-"
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف مي كنم تا تقريبا پارسال، فكر مي كردم اف بي همون بي افِ!
يكي بهم مي گفت اف بي داري، مي گفتم خاك به سرم!‌ منو چه به اين حرفا :-"
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم هنوز که هنوزه از تاریکی میترسم و به خاطر ترسم شبا یکی از عروسکامو باید بغل کنم :-[
اعتراف میکنم وقتی میرم حموم از ترس از تنهایی و وجود انواع موجودات فرا سرشتی...آواز میخونم و بقیه رو صدا میکنم تا مطمئن بشم منو تو خونه تنها نذاشتن(اگه یه روزی این اتفاق بیوفته سکته رو درجا زدم) ;D
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم که هنوز اسم قیچی و چاقو رو با هم قاطی میکنم :-" یعنی مثلاً وقتی میخوام به مامانم بگم چاقو بده سه ساعت باید بشینم فک کنم چیزی که میخوام اسمش چاقو بود یا قیچی ؟ 8-^ (الان باز قاطی کردم!!!!)

اعتراف میکنم بعضی وقتا تو ادای کلمات بشدت گیر میکنم و وقتی یه بار اشتباه میکنم نمیتونم سریع تصحیحش کنم :-" مثلاً میخواستم به مامانم بگم در بازه ، هی میگفتم مامان بــِزه بــِزه بــِزه :د کلاً در + باز رو با هم قاطی کردم بعد هی میخواستم درستش کنم نمیشد :دی

اعتراف میکنم که وقتی جلوی آینه میشینم شروع میکنم به حرف زدن انگلیسی :-" مثلاً اگه بخوام برم جایی هر چی بیشتر دیرم بشه سرعت حرف زدنم تند تر میشه ، آخرشم به خودم میگم خفه شو و میرم بیرون :-"

اعتراف میگم واقعاً تند حرف میزنم البته الان خیلی بهتر شده اما تا یه سال پیش انقد تند حرف میزدم که هر کی دوستم میشد اونم به شکل فجیعی سرعت حرف زدنش تغییر میکرد :-"
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم نمی دونستم کارد همون چاقوی خودمونه.......
یه بار گفتند کارد دسته قهوه ای رو بیار.....بنده یک ساعت تو آشپزخونه دنبال کارت شرکتی که دست قهوه ای روش باشه می گشتم............ :-"
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف ميكنم بچه كه بودم وقتي در يخچال را باز ميكردم سرم رو از گوشه ميبردم تو ببنيم در را تا كجا ببيندم يا باز كنم چراغش روشن يا خاموش ميشه . =)) هنوز هم اين موضوع را كشف نكرده ام .
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم تابستونی که بعدش میرفتم اول راهنمایی (تیزهوشان ) تصورم از مدرسه اینجوری بود که مثلاً من میام برا خودم یه اطلاعیه رو برد میزنم مثلاً ما فلان روز میریم ارد اونم با ون !
هر کی خواست بیاد ! (فک کن اول راهنمایی خودت بچه ها رو ببری اردو ! اصلاً ته توهم ) توی راه یه مسافرت کامل داشتم واسه این اردو برنامه میچیدم !
 
پاسخ : اعترافگاه !

اقا اعتراف میکنم تو تا 2ابتدایی فکر میکردم پول نیشابور با پول مشهد و شهرای دیگه فرق داره! :-" ;))


اعتراف میکنم تو مدرسمون پوستر یک مسابقه رو زده بودن بعد برای اینکه بقیه شرکت نکنن رفتیم پوسترشو کندیم /m\ (دوستان همکلاسی پوستر انرژی ها نبود :) )

اعتراف میکنم نمیدونستم اف.بی که میگن یعنی چی :| فکر میکردم یک سایته که اسمش اف.بی هست :| همین 2هفته پیش فهمیدم منظور چیه! 8-|
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف مي كنم تا الان فكر مي كردم مـــهران² و lof كمِ كم 23 يا 24 سالشونه! :-"
الان فهميدم مهران يه سال ازم كوچيكتره، لف هم سنمه! ;D

اِ... چه جالب! علي سينا 14 سالشه! فك ميكردم سوم دبيرستان باشه :))
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم تا یک مدت مدید فکر میکردم که آتیلا پسیانی زنه ;D ;D ;D
یه روز که داشتیم همه ی فامیل با هم فیلم میدیدیم یه زنه رو نشون داد که من بلند گفتم ااااا،آتیلا پسیانی هم که تو فیلم هست،همه زدن زیر خنده ;D
 
Back
بالا