اعترافگاه!

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع Ham!D ShojaE
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنیم پارسال من و بابام تصمیم گرفتیم خودمون روغن ماشینُ عوض کنیم(چند روز تعطیلی قرار بود بریم مسافرت تعمیرگاه مطمئن م باز نبود) اشتباهی پیچ جعبه دنده رُ باز کردیم
بابا - ب نظرت ویسکوزیته ـش بالا نیست؟
من - آره، تیره م نشده
هردو با هم - :-? :-??
تو جاده که رفتیم صدای خشن و گوش خراش ساییدگی فلز مجبورمون کرد وایسیم زنگ بزنیم امداد خودرو
مکانیک- :o جعبه دنده واسکازین نداره
بابام- لابد اون سری که ماشینُ برا سرویس برده بودم یادش رفته واسکازین بریزه X_X
از اون ب بعد تصمیم گرفتیم هیچگاه خودمون ازاین کارا نکنیم ;D

پ.ن. : قرار بود لو ندیم اما بابام چند روز پیشا اعتراف کرد
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم هنوزم وقتی میخوام شیر آب خونمو باز کنم نمیدونم کدوم آب سرده کدوم آب گرم !!!!! :-??
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم تا الان فکر میکردم مهسافَت هست , ولی امشب فهمیدم مهسافت هست(ساکنه رو ف ;D) !! ;D

اعتراف میکنم این آواتار اکورپکور خیلی نازه خیلی دوستش دارم نی نیه رو ;D نازی ;D

عجب اعترافی :-""" اولین اعترافمه به قرعان :-"""
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم نمی دونم "ماکروویو" درسته یا "ماکروفر"...
چه فرقی دارن اینا؟؟؟؟ :-[
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف ميكنم...
اعتراف ميكنم از اون موقعي ك اومده بودم سمپاديا تا سه ماه وقتي آن ميشدم فقط ميرفتم ميچرخيدم الكي!
بعدميگفتم چرا امتياز ندارم!
بلد نبودم ك!
بعدش يكي اومد ي لايك داد...
پش بندش 4 نفر ديس لايك كردن!!!!! =))
اون موقع فميدم
خيلي اسگل بودم نه؟! =)) =)) :-?? :-&
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم این دو ساله خواستم یه کاری رو شروع کنم بعد نقشش تو یه PDF بود و منم بازش میکردم صفحه اولش رو میدیدم نا امید میشدم میبستمش و لعنت میفرستادم
امروز نگاه کردم دیدم به غیر از صفحه اول صفحات دیگه ای هم وجود داره و نقشه اصلی تو اوناست!
چقدر خنگم من ~X(
 
پاسخ : اعترافگاه !

یه رفیق دارم 7 سال ازم بزرگتره، یه شرکت داره که تو زمینه شبکه و اینا فعالیت می کنه ... بعد این مجرده

یه بار رفته بودم خونش، آب ریکا داد بهم بعنوان شربت پرتقال :|

بعد اعتراف میکنم منم جهت تلافی، تو نسکافه ــش جای coffee mate تاید ریختم =))

کلاً هنوزم که هنوزه به اون میخندیم :دی
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم معنی کلی چیزارو رو در طی خوندن اعترافا فهمیدم و خیلیاشو هنوزم نمیدونم یعنی چی!! ;D

اعتراف میکنم منم تا اول دبیرستان نمیدونستم : دی یعنی چیو به تابلوهای بیمه دی کلی زل میزدم تا یه چیزی از توش در بیارم! آخرم یادم

نمیاد چجوری فهمیدم 8-}
 
پاسخ : اعترافگاه !

به نقل از sadlove :
اعتراف میکنم تا الان فکر میکردم مهسافَت هست , ولی امشب فهمیدم مهسافت هست(ساکنه رو ف ;D) !! ;D

اعتراف میکنم این آواتار اکورپکور خیلی نازه خیلی دوستش دارم نی نیه رو ;D نازی ;D

عجب اعترافی :-""" اولین اعترافمه به قرعان :-"""

اعتراف میکنم منم فک میکردم مهسافَت باشه..... بعد تازه فک میکردم فامیلش یه چی تو مایه های فتاحی و ایناست لابد :-":-"
اعتراف میکنم نام کاربری sadlove رو تا همین دیروز میخوندم 100love بعد میگفتم بابا یکیشم بسه ها! :-"
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم بچه که بودم...یه دوست خیالی داشتم به نام آقای5.نیم....
اعتراف میکنم...مامانم انقد از دستم عصبیه...حالا واسه چی...واسه اینکه...ماهی باید3بار بره لیوان و استکان و جام بخره....بخدا دست خودم نیس...میشکنه خب.... :-[ :-[ :-[ :-[ :-[ :)) =)) =)) =)) =)) =)) :-" :-" :-"
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم پیارسال در کلاس اول راهنمایی از حرص معلم زیستم قبل اومدنش به کلاس روی صندلیش یه پونز گذاشتم ;D وقتی که نشست اول گف : اووووو بعدش سرخ شد و : :-s

من و دار و دسته ;;) در سعی برای نخندیدن ^-^

آقا مــــــن شرمـــــنـده 8-} :P X_X ;))
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم کلاس دوم دبستان واسه تولد دوستم مامانم رفته بود خرید به من گفت حاضر بشم تا بیاد دنبالم .وقتی اومد دیدم رفته یه عروسک خیلی با مزه خریده >:D< /m\منم جو منو گرفت شروع کردم به حرف زدن : مامان ولش کن بیا نریم تولدش نمی خواد بریم بابا اون که دوست خیلی صمیمی م نیستو اینا =))مامانم هم قبول نکرد و رفتیم و دادم! :-< =))

من از طرف صدا و سیمای ایران اعلام و اعتراف میکنم وقتی هیچ برنامه ای ندارن *لحظه های دیدنی * پخش می کنن ! :)) و اعتراف می کنم بنده نه سر و ته و این ور و اون ور پیاز نیستم ! و نظر شخصیه منه! :))
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم با اینکه کاملا حد رو بلدم ولی همیشه 2ساعت طول میکشه حد چپ و راست بگیرم چون چپ و راست رو بلد نیستم!!!!! :-[ :-[ :-[ :-[ و اعتراف میکنم هروقت تو تاکسی ازم پرسیدن چپ میرید یا راست یه رب تو ذهنم طرز قاشق و چنگال گرفتنم رو دوره میکنم تا بفهمم اون دستی که باش قاشق میگیرم راسته!!!!!! :-[ :-[ ;)) ;))
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم رو دارو که مینوشت"فقط برای استعمال خارجی" است رو میخوندم "فقط برای استعمال ، خارجی است" =))

بعد همش باخودم فکر میکردم که خب یعنی اگه استعمال نکنیم ایرانیه؟ :-? X_X =))
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف میکنم که نوشتنم و اخلاقم تا حد متوسطی لطیف و دخترونه است. ;D آخه 90% پستام رو دخترا لایک میکنند و معمولا از پسرا کسی لایک نمیکنه. ;D

اینم آخرین نمونه اش: ;D

07432594191819636834.jpg



اعتراف میکنم یه دفعه میخواستم یواشکی از تو کیف پول مامانم پول بردارم برم واسه تولدش کادو بخرم! ;D
 
پاسخ : اعترافگاه !

این اعترافُ پدر گرام کرده :)) :
اعتراف میکنم وقتی یه جایی مینوشتن "ساعت 6 بامداد" فک میکردم بامداد ینی با مداد حسابش کردن :))
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف..........
اعتراف می کنم یه زمان گفتم من دیگه نمیام سمپادیا....بعدد از دو سه روز طاقت نیاوردم....
یه اکانت دیگه ساختم....با اون میومدم....
بعد از یکی دو هفته با KimX اومدم اینجا ...اما بازم از اون استفاده کردم......
:-[ :-[ ;D
 
پاسخ : اعترافگاه !

تا حالا فکر می کردم مارک استفبال مال صابونه! :P :P :P

×محدثه:متناتونو به صورت ساده بنویسید.
 
پاسخ : اعترافگاه !

يه ديكشنري داشتم روش نوشته بود:"كوچولو ، دوسويه" .اعتراف مي كنم كه تا سوم راهنمايي هم فك مي كردم كه اسم نويسنده اش اينه =P~ =P~ =P~ =P~ =P~ =P~ فك ميكرم يه بچه ي انگليسي بيكار اينو نوشته، چون خعلي كوچيك بود =)) =)) =)) =)) =))
 
پاسخ : اعترافگاه !

اعتراف می کنم وقتی می بینم یکی امتیازش بالاست بهش لایک نمی دم یا اگه خیلی مطلبش خوب باشه لایک می دم! این همه لایک می خواد واسه چی؟!
و اگه ببینم یکی یه مطلب خوب نوشته ولی ناشناخته مونده حتما بهش لایک می دهم شاید امیدوار شه ادامه بده!0چه خیّر! ;;) ;;))
 
Back
بالا