قبل از هرچیزی من یه سری حرف تو دلم مونده که باید بزنم...
اول اینکه جلو تئاتر یه سری از دوستان رو دیدیم ولی همو نشناختیم...اسم من رو به فجیع ترین شکل ممکن تلفظ کردن
یه لحظه احساس از خود بیگانگی بهم دس داد
دوم اینکه آقا من مسئول هماهنگی بودم توو سایت! خانومه نرگس بایستی اونجا هماهنگ میکرد که البته حق میدم تعداد پسر زیاد بود .. مشکل بود یه ذره!
ولی خب با تیم دخترا رفتن مانتو بخرن
(شوخی) بعدشم اینقدر دور ساختمون دور زدن بیچاره ساختمون سردرد گرفت
سوم اینکه آقا من این همه کیبوردم رو خورد کردم که اهل تئتر بیارید!
هرچند خیلی خوش گذ
ت اما میشد بهتر باشه!
چهارم اینکه آقا چرا اول نمایش زدید زیر خنده؟
آبرو نموند برامون
راستی معذرت میخوام از اون دوست عزیز! برگشتم خواستم بگم ساکت باشید دستم رفت تو دهنش
پنجم اینکه من سر صندلی یه بلائی سرم اومد نرگس خانوم میدونه
له شدم اصا...! ( ×نرگس خیلی نامردی صندلی خرابه رو انداختی به من
)
شیشم اینکه توو کافی شاپ خیلی خوش گذشت..مخصوصا قسمت انتهای کافه گلاسه...(صدای خاصش!!! عکس العمل اون مرده
)
هفتم اینکه آقا قرار نبود باز بعد کافی شاپ بریم پارک باز! من با خونه هماهنگ نکرده بودم! دوس دشتم بیام...نامردا
هشتم اینکه من گم شدم
جای اینکه برم انقلاب رفتم اون یکی خیابون
کلی پیاده رفتم...
باز تاکسی گرفتم برگشتم ولیعصر :-s
اما در کُل به قول اون آقاهه :
مهم نیست =P~
اما خیلی خوش گذشت! خیلی خاطره ی خوبی بود ( لااقل واسه من )
اگه کمی برنامه ها بد پیش رفت معذرت میخوام... ولی قرار بود دخترا بیشتر باشن اما لحظه آخر 3 نفر نیومدن!
در مورد نمایش هم...خب در کُل خوب بود! نه بد بود و نه عالی. قسمت مهم نیس که روده بر بود! بخش ماه ، شب ، اون لفظ خاص هم که بد نبود! ولی در کُل خیلی عامیانه بود! اولش خوب بود! تا حدی هدف دار... اما از اواسط جنبه طنز گرفت! اما بد هم نشد چون بچه ها ممکن بود خسته بشن.
اما در کل هدف دور هم جمع شدن بود و تئاتر یه بهونه بود.
ممنون از همگی.
راستی ممنون از anahine کمک زیادی کرد ، هرچند مسئول نبود اما از بقیه بیشتر همکاری کرد. راستی یه عذر خواهی! در مورد اون لباستون من فک کردم لباس محلیه..واسه همین سوال کردم قصد دیگه نداشتم