پاسخ : پاسخ : مشکلات کنکوریهای ۹۲
منم انگیزه نداشتم و ندارم! یعنی خاص نیست. نمیدونم چرا میخونم؟
ولی خودمو متقاعد کردم که باید بخونم! دو هفتست شروع کردم
تا همین امسال اصلا درس نمیخوندم. حتی برا امتحان نهایی هم تازه 11 شب شروع میکردم تا 1 و 2 میخوندم صبحم میرفتم سر جلسه.
آزمون آزمایشی که دیگه اصلا لای کتابم باز نمیکردم.
میگفتم بی انگیزم. هدف ندارم. نمی دونم چی میخوام. پس درجا زدم و درجا! نخوندم. همه نصیحتم میکردن. خسته شدم
دنبال منشاء کم کاریم گشتم. میدونید چی بود؟
ترس 
ترس از اینکه: اگه بخونم؟ اگه تلاش کنم بعد نتیجه نگیرم؟ اگه به چیزی که میخوام نرسم؟ واااااااای خیلی بده این ترس!
پیش هر مشاوری میرفتم میگفت خب تو که نمیخونی و ترازت خوبه خب بخون که بهتر بشه!
منم تایید میکردم
ولی از درون میترسیدم :-ss
ازاینکه شاید ظرفیتم همینقدره و بیشتر از این نکشم :-s
خلاصه ترسمو به زبون آوردم! قبول کردم که باید باهاش روبرو شد
الان دیگه نمی ترسم. میخونم. سعیمو میکنم و اگه نمرمم کم بشه ناراحت نمیشم. تلاشمو کردم دیگه! بهتر از رکود و سستی کردنه!
نسبت به نمره و درصد و تراز و هرچی که مقایسه میکنه بیخیالم! B-)
مهم اینه که میخونم، تلاش میکنم، میفهمم، و حتما نتیجه میگیرم!
