- شروع کننده موضوع
- #1
Zed
کاربر حرفهای
- ارسالها
- 376
- امتیاز
- 3,062
- نام مرکز سمپاد
- فرزانگان دو/یک
- شهر
- تهران
- سال فارغ التحصیلی
- 1394
- دانشگاه
- شهید بهشتی
- رشته دانشگاه
- روانشناسی
در این تاپیک یک سری آرایه ی جدید و نو وجود داره که چند نمونه اش رو با مثال براتون آوردم!
در صورتی که آرایه های جالب یا نمونه های خوبی از اونا دارید این جا به اشتراک بگذارید
1- آرایه طرد و عکس
دلبر جانان من برده دل و جان *** برده دل و جان من دلبر جانان من
از لب جانان من زنده شود جان من *** زنده شود جان من از لب جانان من
روضه ی رضوان من خاک سر کوی دوست *** خاک سر کوی دوست روضه ی رضوان من
این دل حیران من واله و شیدای تست***واله و شیدای تست این دل حیران من
یوسف کنعان من مصر ملاحت تراست***مصر ملاحت تراست یوسف کنعان من
سرو گلستان من قامت دلجوی تست***قامت دلجوی تست سرو گلستان من
حافظ خوشخوان من نقد کمال غیاث*** نقد کمال غیاث حافظ خوشخوان من
2- آرایه ی توصیل(لب)
تو این دو بیت کلا لب هاتون همش داره به هم می خوره!
موی مه ما به بوی ما بویا به***بی او مویم، موی ویم ماوا به
ماییم و مهی و آن مه ما با ما***ما با مه ما و مه ما با ما به
3- آرایه تفصیل
این دفعه اصلا لب هات بهم نمی خوره!
هیچ کس در نزد خود چیزی نشد*** هیچ آهن خنجر تیزی نشد
هیچ قنادی نشد استاد کار*** تا که شاگرد شکر ریزی نشد
4- آرایه مقطع
هیچ دو حرفی به هم وصل نیست
ز درد و داغ دوری زرد و زارم*** ز روی و رای او آزرم دارم
5- رقطا
حروف یکی در میون نقطه دار و بی نقطه هستند
غمزه ی شوخ آن صنم *** خسته به هزل جان من
6-خیفا
کلمات یکی در میون همگی تمامی حروف نقطه دار و کلمه ی بعدی بی نقطه(خودمم نفهمیدم با این جمله بندیم چی گفتم)
تیغت مدام زینت اسلام و پشت ملک *** بختت معد تخت و مدد،جیش کامکار
7- لف و نشر(این به نسبت بقیه معروف تره)
تو این آرایه یه سری کلمه میگی و در مصراع بعد اونا رو توضیح میدی
افروختن و سوختن و جامه دریدن***پروانه ز من ، شمع ز من، گل زمن آموخت
یا این بیت فردوسی
به روز نبرد آن یل ارجمند *** به شمشیر و خنجر به گرز و کمند
برید و درید و شکست و ببست***سران را سر و سینه و پا و دست
در صورتی که آرایه های جالب یا نمونه های خوبی از اونا دارید این جا به اشتراک بگذارید
1- آرایه طرد و عکس
دلبر جانان من برده دل و جان *** برده دل و جان من دلبر جانان من
از لب جانان من زنده شود جان من *** زنده شود جان من از لب جانان من
روضه ی رضوان من خاک سر کوی دوست *** خاک سر کوی دوست روضه ی رضوان من
این دل حیران من واله و شیدای تست***واله و شیدای تست این دل حیران من
یوسف کنعان من مصر ملاحت تراست***مصر ملاحت تراست یوسف کنعان من
سرو گلستان من قامت دلجوی تست***قامت دلجوی تست سرو گلستان من
حافظ خوشخوان من نقد کمال غیاث*** نقد کمال غیاث حافظ خوشخوان من
2- آرایه ی توصیل(لب)
تو این دو بیت کلا لب هاتون همش داره به هم می خوره!
موی مه ما به بوی ما بویا به***بی او مویم، موی ویم ماوا به
ماییم و مهی و آن مه ما با ما***ما با مه ما و مه ما با ما به
3- آرایه تفصیل
این دفعه اصلا لب هات بهم نمی خوره!
هیچ کس در نزد خود چیزی نشد*** هیچ آهن خنجر تیزی نشد
هیچ قنادی نشد استاد کار*** تا که شاگرد شکر ریزی نشد
4- آرایه مقطع
هیچ دو حرفی به هم وصل نیست
ز درد و داغ دوری زرد و زارم*** ز روی و رای او آزرم دارم
5- رقطا
حروف یکی در میون نقطه دار و بی نقطه هستند
غمزه ی شوخ آن صنم *** خسته به هزل جان من
6-خیفا
کلمات یکی در میون همگی تمامی حروف نقطه دار و کلمه ی بعدی بی نقطه(خودمم نفهمیدم با این جمله بندیم چی گفتم)
تیغت مدام زینت اسلام و پشت ملک *** بختت معد تخت و مدد،جیش کامکار
7- لف و نشر(این به نسبت بقیه معروف تره)
تو این آرایه یه سری کلمه میگی و در مصراع بعد اونا رو توضیح میدی
افروختن و سوختن و جامه دریدن***پروانه ز من ، شمع ز من، گل زمن آموخت
یا این بیت فردوسی
به روز نبرد آن یل ارجمند *** به شمشیر و خنجر به گرز و کمند
برید و درید و شکست و ببست***سران را سر و سینه و پا و دست