سپیدمویان سایت!

[a.khakpour77]

تاریخ عضویتم سال ۲۰۱۴ عه
اما عملاً از سال ۲۰۰۹_۲۰۱۰ با سمپادیا آشنا شدم(قبل این ک سمپادی بشم!!)...

اون اوایل فقط تاپیک سوتی‌ها و اعترافگاه رو میخوندم چون فقط اینا رو میشناختم!!
(با گوشی میومدم و خب از اون گوشتکوب از این بیشتر انتظار نمیرفت!!!)

راستش اصلاً نمیدونستم چطوری باید عضو شد و پست داد!!(خنگم خودتی!!!!)
فقط میخوندم...
کمی بعد فهمیدم ک برای پست دادن باید عضو شد،
اما بدلیل پاره‌ای از مسائل ترجیح دادم همچنان فقط بخونم پستارو...

اول دبیرستان عضو شدم،
باورتون نمیشه، ولی انقد گیج میزدم و با وجود زیاد بودنم توو سایت بعنوان مهمان، هیچ‌جا رو نمیشناختم ک میخواستم ی تاپیک بزنم ب نام«هر چه میخواهد دل تنگت بگو!!» (اینو قبلاً گفته بودم، جدیداً ب بالای ح.ب اضافه شده انگار!!!)
ک بعداً فهمیدم قبلاً زدنش و اسمشم حرف بزنه!!!

خیلی دلم میخواد اعضای سایتو بیشتر بشناسم و باهاشون دوست باشم،
اما متأسفانه چون پراکنده میام(گاهی هر روز هستم، گاهی تا چن ماه نمیام!!!)، دوستای زیادی ندارم هنوز...
البته چن نفری بودن، الانم در حد پ.خ های گه‌گاه هستن...

نام‌ کاربریمم از اول همین بوده...

ب هر حال...
با این اوصاف،
فکر کنم منم سپید موی سمپادیا باشم...

وقتی داشتم اینو مینوشتم، احتمالاً موهام جوگندمی بوده
ولی الان واقعاً سپید مو شدم و حس مادربزرگارو دارم
مخصوصاً با توجه ب این ک تعداد اعضای دهه هشتاد_نودی سایت بیشتر شده
فکر کنم اگه ده سال دیگه این تاپیکو ببینم، مینوسم «سلام، من فسیل زنده‌ی سمپادیا هستم»


سپیدمویان و پدربزرگ/مادربزرگای سایت، اعلام حضور نمی‌فرمایید؟!

 

[الهه ن]

خب، من سال ۲۰۱۱ عضو شدم و حدوداً ۸-۹ ساله که هستم. موقع عضویت سال اول دبیرستان بودم، الان سال پنج پزشکی‌ام.‌ بچه‌های هم‌مدرسه‌ای معرفی‌ کردند سایت رو. البته بیشتر تو سمپادسیتی فعال بودم، سال ۲۰۱۵ اینجا یه دعوایی شد سر بحث‌های انجمن اعتقادی، منم فحش دادن بهم، رفتم. :‌)) دو و نیم سال بعدش دوباره لاگین شدم و الان دوباره دارم فعالیت می‌کنم فعلاً. :‌))

یاس، ا.ن. ، نورا. ، و این آخری هم یوزرهام بودند. :‌دی

 

[Aramesh_Z]

من دوم راهنمایی بودم عضو شدم، اول ژانویه‌ی 2012.
کلا بنظرم اونموقع ها سایت خیلی فعال بود. کاربرا اکثرا دبیرستانی بودن و خب فعالیتشون خیلی بیشتر بود. انجمن های خیلی زیادی فعال بودن، تاریخ نجوم هنر شعر و ادبیات نوروساینس پزشکی و و و
علاوه بر این که بچه ها خودشون فعالیت میکردن مدیر انجمن ها هم کلی به انجمنشون میرسیدن! باید پویا نگه میداشتن انجمنو چون مدیر داخلی رو کارشون نظارت میکرد ((: موقع مدیرگزینی یادمه از قبل باید یه انجمنو زیر نظر میگرفتیم و کلی توش فعالیت میکردیم تا تعداد پستامون بره بالا. بعد که تاپیک مدیرگزینی میزدن میرفتیم درخواست میدادیم. اگهههه قبولمون میکردن (چون خیلی رقابت بالا و سخت بود ) حالا تازه باید دو هفته آزمایشی مدیریت میکردیم تا مدیر داخلیا راضی شن ولمون کنن دیگه من خودم یادمه هربار یه انجمنیو زیر نظر میگرفتم توش فعالیت میکردم که مدیرش بشم آخرم انجمن خاطرات افتاد بهم با اینکه فعالیت چندانی نداشتم توش خاطراتم اونموقع خیلی همه فعالیت میکردن توش. بعد دیگه هر چند مدت یک بار مدیرا مسابقه میذاشتن، مثلا مسابقه عکاسیو یادمه ، مسابقه دستبند بافی ، مسابقه اطلاعات پزشکی فکر کنم یا حتی مسابقه تاریخ! بعد هرکی برنده میشد بهش نشان خلاقیت یا تولید محتوا میدادن.کتابخوانی گروهی و فیلم دیدن گروهی هم بود اونموقع، بعدش میومدن اون فیلم یا کتابو نقد میکردن. البته نشان تولید محتوا رو به کسایی که پستای خوب زیاد هم میذاشتن میدادن، خیلی شاخ بود اونموقع بعد یه گروهی راه افتاد و یه انجمن راه اندازی شد به اسم خبرگزاری سمپادیا. افراد اونم یه لوگوی خاص داشتن بعد مثلا با مدیرا و اینا مصاحبه میکردن یا خبرارو جمع میکردن میذاشتن تو انجمنشون.
دیگه اینکه انجمن های سیاسی و عقیدتی به شدت فعال بودن و همش دعوا ((((: بعد اینطوری نبود که مثلا دو خط بیان فحش بدن و برن. یهو میرفتی تو تاپیک میدیدی دو طرف ماجرا پستای بلند بالا گذاشتن همشون با کلی استناد و منبع و فولان! چند تا آتئیست و چندتا مذهبی خیلی فعال هم داشت سایت که همیشه تو این تاپیکا مشغول دعوا بودن.
قالب سایت اینطوری نبود، سبز و آبی بود. پایین صفحه‌ش نشون میداد چند نفر آنلاینن. یادم نیست دقیقا بیشترینش چقدر بود ولی فکر کنم حداقل روزی ۲۰۰ یا ۳۰۰ نفر آنلاین میشدن. هربار هم اطلاعیه‌ای میخواستن بزنن تو سایت مثلا برای مسابقه یا کتابخوانی گروهی، مدیر انجمن ها میسپردن به چند نفر که کارای گرافیکی انجام میدادن و اونا براشون اطلاعیه رو درست میکردن، مدیرای داخلی هم میذاشتنشون بالای سایت. بعد چون اندازه‌ی اطلاعیه ها یکی نبود وقتی عوض میشدن سایت هی بالا پایین میرفت همه عصبی میشدن از این موضوع ))
تو پروفایل هرکس میرفتین اطلاعات اینطوری جدا نبود. بالای پروفایلش اطلاعات شخصی بود پایینش بانگ بود! خود کاربر یه چیزی رو به عنوان بانگ‌ به اشتراک میذاشت و بقیه زیرش کامنت میذاشتن. عکس شخصی هم نباید کسی میذاشت.
خلاصه که اینارو گفتم دلم تنگ شد برای اونموقع. اینا چیزای عادی سایت بودن دیگه جزئیاتو نگفتم.

+ نمیدونم اینجا جای درست این پست بود یا نه. دیگه این تاپیکو دیدم یهو اینا یادم اومد دلم نیومد ننویسم. ببخشید دیگه اگه جاش اینجا نبود

 

[موازی]

تاریخ عضویتم ۲۰۱۲ ست. باورم نمیشه ۷ سال و نیم :eek:هست که عضوم و تقریبا همه ی این سالها کمابیش فعالیت داشتم
یادم میاد اولین بار یه چیزی رو گوگل کردم و سمپادیا رو آورد برام. و بعد از یه مدت عضو شدم.
یه زمانی اینجا جزو کم سن و سال ترین ها بودم. باورم نمیشه الان سپید مو محسوب میشم و یک عااالمه یوزر هستن که از من کوچکترن.
قالب سایت که عوض شد میخواستم دیگه هیچ وقت نیام ولی دیدم اینجا رو زیادی دوست دارم. با همه خوبی و بدی هاش.
اوایل یوزرنیمم یه چیز دیگه بود که یادم نیست ولی از سال ۲۰۱۴ موازی بودم و هستم و خواهم ماند

 

[Beyond the Sky]

۲۰۱۳؛ تاریخ عضویت من! همون موقعی که تیزهوشان قبول شدم، اینجا هم عضو شدم. یحتمل بخاطر سرچ های گسترده‌م که اون اوایل اینترنت‌داری‌م انجام می‌دادم.
راستش با خوندن دو پست بالایی ( آرامش ) شدید شدید دلم هوای اون روزا رو کرد. خب طبعاً بچه بودم و چیز زیادی هم بلد نبودم. ولی میتونم بگم من اینجا بزرگ شدم. شخصیتم اینجا شکل گرفتم. هنوزم دعوا های مذکور یادمه. : ) الانم دارم فکر میکنم چی شده که دیگه ملت حوصلهٔ بحث و تفحص و این کارا رو ندارن؟! آیا کلاً این کارا بین بچه ها کمتر شده یا نه اینتراکشن آنلاین تو وبسایتا کم شده؛ که دعا می‌کنم مورد دوم باشه.
و اینکه تا جایی که یادم میاد، ۴-۵ سال قبل خاله‌زنک بازی ها و بعضی بحثای لوس در این حد نبودن. الانم خیلی وقتا میشه که حسرت میخورم چرا اون قدیما کانکشنم رو با بعضیا قوی تر نکردم؛ چرا تو بحثا شرکت نکردم و این چیزا. ولی خب؛ چه میشه کرد!
حتی حتی الان من بیشتر اوقات میام که پستای قدیمی بعضی دوستان رو بخونم! پستای بعضیا واقعاً آرامش دهنده‌س. واقعاً دلم میخواد بعضیارو الان پیدا کنم و حرف ها بزنم : ) هرچند تا الانم دوستای خیلی خوبی از اینجا نصیبم شده خداروشکر :‌ )

 

[mahta.e]

من یادم نیی کی عضو شدم:/

 

[əlireza]

من یادم نیی کی عضو شدم:/

2017/7/8

 

[mahta.e]

2017/7/8

عهه دو سال و خورده ایه اینجام

 

[sooshans]

راست‌شو بخواین نمی‌دونم اصن اینجا چیکار می‌کنم؟ :)
نمی‌دونم چی شد که بعد سال‌ها سمپادیا رو گوگل کردم و دست تقدیر کشوندتم اینجا.
ولی به بهانه‌ی همین مراجعه‌ی دوباره گفتم یادی زنده کنم و یه پستی هم تو یه تاپیک بذارم [که طبیعتا تنها تاپیک مناسب بنده همین بود!]
سال عضویتم تو سایت و نگاه کردم و شوکه شدم که از اون موقع‌ها حدود ۱۰ سال گذشته.
فعالیتم تو این فروم فقط مربوط به المپیاد و یه کمی هم تب و تاب کنکور و ورود به دانشگاه و داستان‌های اون حوزه بود.
البته که بعد از ورود به دانشگاه دیگه به اینجا سر نزدم و الان که یاد خاطرات قدیمم افتادم حسرت‌شو خوردم که کاش هر چند ماه یه بارم که شده اینجا رو چک می‌کردم و پیام‌های خصوصی و جواب می‌دادم حداقل...
سرگذشتم خیلی عجیب و غریب بود و بعد از ورود به دانشگاه [فیزیک شریف] مسیر زندگیم تغییرات عمیقی کرد و بعد دو سه سال هم منجر به انصرافم از دانشگاه شد. بعدش هم که داستان‌های عجیب و غریب سراسر زندگی‌مو احاطه کردن و الان تقریبا چیزی از اون دورانی که اینجا بودم یادم نمی‌آد!
ولی رفتم پیام‌هامو خوندم و بعضی‌هاشون و دوباره باز کردم و سعی کردم حس معین اون دوران رو برای خودم شبیه‌سازی کنم.
ناموسا حس عجیبی بود. با این‌که از نظر دیدگاه خیلی دیگه با مفهوم سمپاد و اینا اوکی نیستم ولی دمتون گرم که شبکه‌ای به این قدرت ساختین که می‌تونه خاطرات چندین سال پیش و طی چند دیقه از جلوی چشم‌مون بگذرونه!
راست‌شو بخواین دوس دارم گاهی اوقات به اینجا سر بزنم و ببینم چه خبره؟ اگه به جز این تاپیک محیط دیگه‌ای هم مناسب این پیر فرتوت بود بهم پیشنهاد بدین که اونجا فعالیت کنم :)
بازم می‌گم دمتون گرم که یه جامعه‌ی انقد به هم پیوسته ساختین

 

[mahta.e]

راست‌شو بخواین نمی‌دونم اصن اینجا چیکار می‌کنم؟ :)
نمی‌دونم چی شد که بعد سال‌ها سمپادیا رو گوگل کردم و دست تقدیر کشوندتم اینجا.
ولی به بهانه‌ی همین مراجعه‌ی دوباره گفتم یادی زنده کنم و یه پستی هم تو یه تاپیک بذارم [که طبیعتا تنها تاپیک مناسب بنده همین بود!]
سال عضویتم تو سایت و نگاه کردم و شوکه شدم که از اون موقع‌ها حدود ۱۰ سال گذشته.
فعالیتم تو این فروم فقط مربوط به المپیاد و یه کمی هم تب و تاب کنکور و ورود به دانشگاه و داستان‌های اون حوزه بود.
البته که بعد از ورود به دانشگاه دیگه به اینجا سر نزدم و الان که یاد خاطرات قدیمم افتادم حسرت‌شو خوردم که کاش هر چند ماه یه بارم که شده اینجا رو چک می‌کردم و پیام‌های خصوصی و جواب می‌دادم حداقل...
سرگذشتم خیلی عجیب و غریب بود و بعد از ورود به دانشگاه [فیزیک شریف] مسیر زندگیم تغییرات عمیقی کرد و بعد دو سه سال هم منجر به انصرافم از دانشگاه شد. بعدش هم که داستان‌های عجیب و غریب سراسر زندگی‌مو احاطه کردن و الان تقریبا چیزی از اون دورانی که اینجا بودم یادم نمی‌آد!
ولی رفتم پیام‌هامو خوندم و بعضی‌هاشون و دوباره باز کردم و سعی کردم حس معین اون دوران رو برای خودم شبیه‌سازی کنم.
ناموسا حس عجیبی بود. با این‌که از نظر دیدگاه خیلی دیگه با مفهوم سمپاد و اینا اوکی نیستم ولی دمتون گرم که شبکه‌ای به این قدرت ساختین که می‌تونه خاطرات چندین سال پیش و طی چند دیقه از جلوی چشم‌مون بگذرونه!
راست‌شو بخواین دوس دارم گاهی اوقات به اینجا سر بزنم و ببینم چه خبره؟ اگه به جز این تاپیک محیط دیگه‌ای هم مناسب این پیر فرتوت بود بهم پیشنهاد بدین که اونجا فعالیت کنم :)
بازم می‌گم دمتون گرم که یه جامعه‌ی انقد به هم پیوسته ساختین

من منتظر پستات تو تاپیک حرف بزن هستم^_^
پ.ن: با اینکه فلسفه سمپاد کلیتش مشکل داره ولی اینجا بودن حس خانواده رو بهت میده برا من حداقل اینجوریه احساس میکنم خانواده سمپاد رو دارم+_+
پ.ن: فک کنم واسه تاپیک قانون خاصی نیس اگر اسپمه ساری البته که کسی که تاپیک رو راه انداخته الان ی ریش سفیده

×اسپم نده اینقد. عه عه عه.

 

[fa.z]

تقریبا 9 ساله که اینجا عضوم هر از چندگاهی که دلم یاد قدیما() میکنه میام سر میزنم. از دوم راهنمایی عضو سمپاد سیتی شدم بعدم اینجا. این که الان اینقد سوت و کوره و آدمایی که میشناختمشون نیستن دلگیره ولی امیدوارم همین که هست بمونه حداقل برای تجدید خاطره. برام مث یه ماشین سفر در زمان میمونه یه جورایی و هیچی نمیتونه جای سایت و وبلاگ رو بگیره!

 

[:-|]

من هشت ساله اینجام...اول دبیرستان که بودم با یه اکیپی از دوستام همه مون عضو شدیم.
اسم اکانتم یادمه ساغر بود با مشخصات فیک تا خانوادم متوجه نشن عضو شدم و نیان حرف بزنامو بخونن:-بر پیشانی خود میکوبد..
اما در کل با وجود تمام تکنولوژی که تو این سالها اومده اما بازم اینجارو خیلی دوست دارم..گرچه فعالیتم خیلی کمه نسبت ب قدیم.اینجا آدم میتونه خود واقعیش باشه درحالیکه حتی حس میکنم تو صفحه های دیگ مجازی خودمم باید همش ب هزارتا مورد حواسم باشه و خودسانسوری کنم ب نحوی...
البته الان واقعا سنم زیاده برای این سایت و عنوان سپیدموی خیلی هم عجیب نیست چون چند ماه دیگه ۲۴ سالم میشه و دغدغه های دهه بیست بطرز احمقانه ای پیچیده میشه نسبت ب تینیجری