پارانویای شبانه

  • شروع کننده موضوع
  • #1

Majids

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
327
امتیاز
2,713
نام مرکز سمپاد
هاشمی نژاد 1
شهر
مشهد
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
پزشکی
شعرای این تاپیک نوشته یکی از دوستامه، یاسین نعیمی
سبک که موج نو و سپید و گاهی نیمایی، سال بعد احتمالا کتابش میاد بیرون و فعلا یه جورایی در حال شروعه، خوشحال میشم (و میشه!) اگه بخونین و نظر هم اگه دارین بدین!


باز باران ...
خشم هر قطره
علامت سوال بزرگیست
که سکوت پنجره را زیر سوال برده است
و این شهر که سالها پشت پنجره حبس شده
خستگی پاهایم را باور نمی کند …
که هر روز در این رکود می دوم
بی آنکه به شهر پا گذارم
بی آنکه شهر مهمانم شود
یک روز باورم شد شاعرم
و جای تمام درها پنجره گذاشتم
بی آنکه بدانم
این پنجره ها مرا به جایی نمی رسانند
باورم شد شاعرم
و حالا تمام زندگیم در کلیدی خلاصه می شود
یا یک نفر که بگشاید
این پنجره های صامت بی عبور را ...

=====

سایه ی زمان را حس می کردیم
در سالن های خالی تئاتر
کافه های شلوغ
کنسرت های بی کلام
و باز در خیابان
پشت چراغ قرمز

نفهمیدیم
ما زمان را می کشیم
یا او ما را ؟
 
  • شروع کننده موضوع
  • #2

Majids

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
327
امتیاز
2,713
نام مرکز سمپاد
هاشمی نژاد 1
شهر
مشهد
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : پارانویای شبانه

این آفتابگردان که پشت برج خوابیده
این کلاغ که بال هایش در ویترین جا مانده
و این برف که سال ها آمده
و من
که نمی فهمم رد پا هایمان را
چه کسی پاک می کند ...

این شهر همیشه همین بوده
با ریش های نا مرتبی از دود
و دهانی پر از مرگ

من ... اما ...
امروز تنگی نفس دارم

دلم هوای تازه ...
نه ...
همان هوای کهنه را می خواهد
باور نمی کند
هرچه می گویم :
هوا عطر تو بود
که در را باز کرد و از اتاق بیرون رفت
 
  • شروع کننده موضوع
  • #3

Majids

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
327
امتیاز
2,713
نام مرکز سمپاد
هاشمی نژاد 1
شهر
مشهد
دانشگاه
تهران
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : پارانویای شبانه

من زخمی ام
مجروح
افتاده در کنج اتاقی
با سرنگی در دستانم
حالا اعتیادم اوج گرفته
تو را به رگم تزریق می کنم
و باز عشقت در رگهایم جاریست
و هیچگاه لخته نمی شود
می بینی ؟
زخم هایی که می زنی
همیشه تازه است ...
و آن قدر بی اراده ام
که ترکت نمی کنم !

=====

باز هم دستمالی می بندم
بر سری که درد نمی کند
شاید حالی پرسیدی !
بی تفاوت که سلام می کنی
سرم درد می گیرد
با قرصی در دست
دستمال را باز می کنم
 

Azhirock

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
117
امتیاز
1,046
نام مرکز سمپاد
هاشمی نژاد 1
شهر
مشهد
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : پارانویای شبانه

کدام آدم
در کجای جهان
باز سیبی چیده است ؟
که امروز از بهشت چشمانت رانده شدم !!
 

Azhirock

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
117
امتیاز
1,046
نام مرکز سمپاد
هاشمی نژاد 1
شهر
مشهد
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : پارانویای شبانه

برف سنگین
روی شاخه های درختان
و طبیعت چه زیبا خود زنی می کند !

مثل این شعرها
که هیچ وقت عاشقانه نیست
مثل باد
که دیروز در موهایت رقصید
و امروز شهری را ویران کرد
و باد
" فقط نام های مختلفی دارد "
 

Azhirock

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
117
امتیاز
1,046
نام مرکز سمپاد
هاشمی نژاد 1
شهر
مشهد
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : پارانویای شبانه

چهار دیواری چوبی
به وسعت چند سطر در چند سطر
دیوارهای زخمی پوسیده

هر باران عاشقانه گلوله ایست
که شقیقه ی سقف این اتاق را هدف گرفته است
و این سقف ، مرا ...
که میان این چهار دیواری نشسته ام
روبروی این کره ی جغرافیایی بی ارزش

و نمی دانم این اتاق جزئی از کره است
یا این کره جزئی از اتاق ...

و برایم فرقی نمی کند
که دوستت دارم های " لیلا "
از صافی چند گلوی غبار گرفته باید بگذرد

که این درد مشترک چند شاعر است ؟
و این بلاتکلیفی مرا تا کجا خواهد برد ؟

که هر کجای جغرافیای تنهاییم نشسته ام
باز جزیره ی دور افتاده ایست
فرسنگ ها دورتر از خیال تو ...
 

sahere

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,829
امتیاز
11,813
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2
شهر
مشهد
دانشگاه
علوم پزشکی مشهد
رشته دانشگاه
گفتار درمانی
پاسخ : پارانویای شبانه

آفرین خیلی قشنگن
آدمو جذب میکنن

من شعر یادم نمیمونه
یعنی وقتی که یه شعری رو میخونم اگه بعدم بخونمش دوباره کم پیش میاد یادم مونده باشه
ولی خب مدل شعرو یادم میمونه
اینا رو ک میخوندم همش احساس میکردم خوندمشون قبلا
یه سبک تازه نیستن
نمیدونم منظورمو فهمیدی یا نه

موفق باشی
:)
 

Azhirock

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
117
امتیاز
1,046
نام مرکز سمپاد
هاشمی نژاد 1
شهر
مشهد
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : پارانویای شبانه

به نقل از sahere :
آفرین خیلی قشنگن
آدمو جذب میکنن

من شعر یادم نمیمونه
یعنی وقتی که یه شعری رو میخونم اگه بعدم بخونمش دوباره کم پیش میاد یادم مونده باشه
ولی خب مدل شعرو یادم میمونه
اینا رو ک میخوندم همش احساس میکردم خوندمشون قبلا
یه سبک تازه نیستن
نمیدونم منظورمو فهمیدی یا نه

موفق باشی
:)

متشکرم

حرف شما کاملا درسته به این دلیل که در شعر سپید و موج نو چند سبک خاص وجود داره که سبک این شعرها سبک فروغ فرخزاده که من به پیروی از استادم گروس عبدالملکیان و ایشون هم به پیروی از فروغ شعرهاشو می نویسه !

بنابراین لحن این شعرها با شعرهای گروس و فروغ فرخزاد یا حتی لیلا کردبچه یکیه ! اما اندیشه های پشتش فرق میکنه !‌ به طوری که شعرهای من و گروس بیشتر سورئال و شعرهای لیلا کردبچه در قالب فمنیسم و ناسیونالیسمه ...

(تقریبا یه چیزی تو مابه های قالب های شعر کهنه اما نه به صورت ظاهری بلکه مفهومی )
ممنونم
 

Azhirock

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
117
امتیاز
1,046
نام مرکز سمپاد
هاشمی نژاد 1
شهر
مشهد
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : پارانویای شبانه

به : گروس عبدالملکیان


با این کفش های تنگ
تمام سطرها را می دوم
و باز پایان هر شعر
بلاتکلیفی کفش هایم
پایم را می زند

باورم نمی شود
این شعرها دست خط من است ؟

انگار
از پشت خیال
به پایم رگی پیوند زده ام
آن قدر این سطرها را دویده ام
که پاهایم شاعر شده اند
و هر ردپایی یک شعر ...

و این را فقط جاده می فهمد
و کفش ها
اگر دهان داشتند
جاده ی برفی چه حرف هایی برای گفتن داشت !


یاسین نعیمی
 

stevendeljoo

داماد مسعودی
ارسال‌ها
1,351
امتیاز
2,642
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی نیشابور
شهر
نیشابور
سال فارغ التحصیلی
1391
مدال المپیاد
ندارم
دانشگاه
امیرکبیر
رشته دانشگاه
برق
پاسخ : پارانویای شبانه

من نمیدونم چرا بعضی از پستام نیستن....همون طور ک بعضی از پ خ هام نرفتن...مسئولین رسیدگی کنن لدفن.... :D

دوباره نظرامو میگم.....

شعر اول
فضا سازی اولیه خیلی خوب بود و یه کم ضعیفتر دنبال شد ...درکل کار قوی ای بود
شعر دوم
قوت اولی رو نداشت ولی موخره ش خوب بود
شعر سوم
از اونایی بود ک من دوس ندارم ولی فضاسازیش خوب بود حسو منتقل کرد....یاد world of goo افتادم با خوندنش...پ

شعر چارم
تصویرا تکراری بود...درکل خلاقیت توش نبود خوشم نیومد....

شعر پنجم
ب نسبت قبلی خیلی عالی بود گویا و کوتاه ....

شعر شیشم

از این شعرا هم خوشم نمیاد نظرنمیدم :D چقدم ک نظر من مهمه ;))

شعر هفتم

خوب بود چیز دیگه ای هم راجع بهشنمیتونم بگم ولی خب خب خوب بود دیگه ....
 

Azhirock

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
117
امتیاز
1,046
نام مرکز سمپاد
هاشمی نژاد 1
شهر
مشهد
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : پارانویای شبانه

به نقل از داماد مسعودی :
من نمیدونم چرا بعضی از پستام نیستن....همون طور ک بعضی از پ خ هام نرفتن...مسئولین رسیدگی کنن لدفن.... :D

دوباره نظرامو میگم.....

شعر اول
فضا سازی اولیه خیلی خوب بود و یه کم ضعیفتر دنبال شد ...درکل کار قوی ای بود
شعر دوم
قوت اولی رو نداشت ولی موخره ش خوب بود
شعر سوم
از اونایی بود ک من دوس ندارم ولی فضاسازیش خوب بود حسو منتقل کرد....یاد world of goo افتادم با خوندنش...پ

شعر چارم
تصویرا تکراری بود...درکل خلاقیت توش نبود خوشم نیومد....

شعر پنجم
ب نسبت قبلی خیلی عالی بود گویا و کوتاه ....

شعر شیشم

از این شعرا هم خوشم نمیاد نظرنمیدم :D چقدم ک نظر من مهمه ;))

شعر هفتم

خوب بود چیز دیگه ای هم راجع بهشنمیتونم بگم ولی خب خب خوب بود دیگه ....

متشکرم بابت نظر البته من دقیقا نفهمیدم منظور از شماره ی شعرا کدوما بود چون تو بعضی پستا 2 تا شعر بود و در کل 9 شعر !

من هیچ وقت حق ندارم کارهای خودم رو نقد کنم ولی از اونجایی که این شعرها قبلا توسط گروس عبدالملکیان و لیلا کردبچه نقد شدن می خوام یه توضیحی در مورد انتقادات خوب شما بدم !

در مورد شعر اول که به نظر من همه چیز جور در میاد (البته من نباید اینو بگم!!! :)) ... فضاسازی باید ابزاری باشه در دست شاعر که بتونه شعر رو بهتر پیش ببره و این دلیل نمیشه ک فضاسازی باید تا انتهای شعر وجود داشته باشه تا شعری قوی داشته باشیم ... یعنی در ابتدای شعر به فضاسازی احتیاج داشتم تا شرایط روحی شعر رو در اختیار بگیرم بعد از اون از جای "روزی باورم شد شاعرم" شعر رو به سمت اون چیزی ک می خواستم پیش بردم !

در مورد شعر دوم
به شما حق میدم در مورد این شعر که بگید قوت اولی رو نداشت چون این قسمت آخر یک شعر بلند بود یعنی انگار فقط نتیجه ی شعر و مقصود نهایی شاعر !

در مورد شعر سوم هم که گفتید از این جور شعرا دوس ندارید که دیگه بحثی نیست ( گرچه من خودم به شدت با این شعر ارتباط برقرار می کنم ! )

در مورد شعر چهارم باید بگم اولا این قطعه ای از یک شعر بلنده و ثانیا منظور شما رو از تصاویر تکراری نفهمیدم ! اون طور که من برداشت کردم فکر می کنم بیشتر شما مبنای یک شعر خوب رو بر پایه ی فضاسازی ها میگذارید به نظر من این معیار دقیقی نیست هرچند که فضاسازی باعث زیبایی شعر میشه اما هدف شاعر نیست و اینجا هدف این بوده که شعر با استفاده از مفهوم رئال در جهت سورئال پیش بره (جالب اینجاست بدونید در یکی از نقدهای خانم کردبچه این بود که چرا در دو سه تا از شعرام که اینجا نیس فضاسازی ها خیلی قویه اما در خدمت شعر نیست )
ضمنا شعر باز هم دستمالی می بندم یک شعر جداست از من زخمی ام !

در مورد شعر پنجم که احتمالا منظورتون ششمه هم لطف دارید ممنون !

در مورد سه شعر بعدی هم کاش بیشتر توضیح میدادید در هر صورت واقعا ممنونم از نظراتتون و متاسفم که نظراتتون پاک شده ! خوشحال میشم باز هم نظر بدین !!! :D
 

sahere

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,829
امتیاز
11,813
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2
شهر
مشهد
دانشگاه
علوم پزشکی مشهد
رشته دانشگاه
گفتار درمانی
پاسخ : پارانویای شبانه

به نقل از یاسین نعیمی :
متشکرم

حرف شما کاملا درسته به این دلیل که در شعر سپید و موج نو چند سبک خاص وجود داره که سبک این شعرها سبک فروغ فرخزاده که من به پیروی از استادم گروس عبدالملکیان و ایشون هم به پیروی از فروغ شعرهاشو می نویسه !

بنابراین لحن این شعرها با شعرهای گروس و فروغ فرخزاد یا حتی لیلا کردبچه یکیه ! اما اندیشه های پشتش فرق میکنه !‌ به طوری که شعرهای من و گروس بیشتر سورئال و شعرهای لیلا کردبچه در قالب فمنیسم و ناسیونالیسمه ...

(تقریبا یه چیزی تو مابه های قالب های شعر کهنه اما نه به صورت ظاهری بلکه مفهومی )
ممنونم

منظور من رو اشتباه متوجه شدی
به نظر من وقتی آدم شعر کسیو میخونه نباید یاد شعر خاصی بیوفته
حداقل واسه همه ی شعر های یک فرد نباید اینطوری باشه
البته من که نخوندم شعرای شما رو خیلی نمیشه قطعی گفت
درسته ک گاهی آدم بعد از خوندن یه شعری تحت تاثیر قرار میگیره و شعر میگه
ولی من به شخصه حاضر نیستم که شعرام رو با شعر کسه دیگه ای اشتباه بگیرن

خیلی شعرای خوبی داری.من رو اندیشه پشتش و ساختش حرفی ندارم.ولی سبک شعر های آزاد و موج نو و سپید و اینها کم نیست.دست آدم خیلی بازه.واسه همینه ک من خیلی ازشون لذت میبرم
 

Azhirock

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
117
امتیاز
1,046
نام مرکز سمپاد
هاشمی نژاد 1
شهر
مشهد
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : پارانویای شبانه

به نقل از sahere :
منظور من رو اشتباه متوجه شدی
به نظر من وقتی آدم شعر کسیو میخونه نباید یاد شعر خاصی بیوفته
حداقل واسه همه ی شعر های یک فرد نباید اینطوری باشه
البته من که نخوندم شعرای شما رو خیلی نمیشه قطعی گفت
درسته ک گاهی آدم بعد از خوندن یه شعری تحت تاثیر قرار میگیره و شعر میگه
ولی من به شخصه حاضر نیستم که شعرام رو با شعر کسه دیگه ای اشتباه بگیرن

خیلی شعرای خوبی داری.من رو اندیشه پشتش و ساختش حرفی ندارم.ولی سبک شعر های آزاد و موج نو و سپید و اینها کم نیست.دست آدم خیلی بازه.واسه همینه ک من خیلی ازشون لذت میبرم

ببین دوست عزیز ! حرف شما تا حدودی درسته ! اما در شعر سپید و موج نو دغدغه ی اصلی شاعر مفهومه و حالا شاعرای مختلف مفاهیمشون رو در قالب های مختلف تعریف شده ای قرار میدن !
اولا در مورد اینکه می گید آدم یاد شعر کس دیگه ای می افته ! باید بگم از چه لحاظ ؟‌ چون ما حتی در شعر کهن هم قالب ها و سبک هایی رو داریم که شاعرای مختلف بر اساس اونها شعر می گن و این مسئله در سبک نیمایی هم دیده میشه !‌ و من این رو یک مشکل نمی دونم اما به طور مثال باید بگم شاعرای زیر که همشون الان جزو بهترین های ایران هستند دارای یک سبک و اندیشه های مختلف هستند :
رسول یونان ، گروس عبدالملکیان ،‌ لیلا کردبچه ، شهاب مقربین و ...

و دوباره تاکید می کنم برخلاف شما من فکر می کنم شعر سپید و موج نو زیبایی خودش رو به خاطر مفهوم عمیقش داره نه صرفا سبک سطرها !

در آخر هم باید بگم شاید حرف شما درست باشه (البته من نمی دونم چه چیزی در این شعرها شما رو یاد شعرهای دیگه مینداره) و شاید این مشکل بزرگی باشه برای این شعرها و شاید من به دلیل اینکه از همون ابتدا با شعرهای گروس آشنا شدم و تحت نظر اون تعلیم دیدم شعرهام از نظر سبکی به اون نزدیک باشه و نکته ی خوبی رو گوشزد کردین و واقعا ممنونم ! گرچه تمام شعرهای من در یک سبک نیستند !
در هر صورت بازهم ممنونم از اینکه نظر میدید چون بهترین شاعر و نویسنده هم گاهی وقتا متوجه ضعف کارهاش نیست چه برسه به من که سابقه ی شعر نویسیم به 5 سال نمیرسه !

من حدود 100 شعر نیمایی هم دارم ک به زودی میزارم خوشحال میشم نظرات خوبتونو دریافت کنم !

با تشکر
 

Azhirock

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
117
امتیاز
1,046
نام مرکز سمپاد
هاشمی نژاد 1
شهر
مشهد
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : پارانویای شبانه

یک شعر نیمایی قدیمی از خودم (تقریبا 4 سال پیش) در وصف نیما یوشیج ... خوشحال میشم نظر بدید :


مردی از جنس درخت
عاری از گرد و غبار
مردی از حادثه ی بوی گلاب

پیرمردی بود همبستر شب
و تمام شب نیز
زیر آوار درخت
چشم بر هم نگذاشت
تا مبادا که سحر خواب بماند مهتاب
تا تمام شب او طوفانی
تا تمام شب ما در آرام

"لیک درها را به رویش بستند ..."
"لیک درها را به رویش بستند ..."

و میان این همه گرد و غبار تنها ماند ...
و چه تنها و غریب
رقص اندوه درختان را هم
در میان گذر پنجره ها می جویید

یادمان می آید
" آی آدم " هایش
نقش روباه را عوض می کرد

و اجاق سردش
گرمی عطر نفسهایش را
بر مسیر خامش جنگل سرد می تاباند

و نگاهش نیز از منظره ی ناب حقیقت جا ماند
و صدایش نیز از پیکره ی سرد بدن راهی یافت
سوی امواج سکوت
و چه زیبا و به سبک دریا
شب شهر شعر را آباد کرد

"لیک درها را به رویش بستند... "
"لیک درها را به رویش بستند..."
 

sahere

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,829
امتیاز
11,813
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2
شهر
مشهد
دانشگاه
علوم پزشکی مشهد
رشته دانشگاه
گفتار درمانی
پاسخ : پارانویای شبانه

منظور شما از سبک سطر چیه؟
منظور من اصلا قالب شعر و آهنگش نیست.به هیچ وجه
چینش کلمات و خود کلماتی ک استفاده میکنی رو دارم میگم.


شعر آخر خیلی متفاوت هست.
ولی صرفا بزرگ داشت یه شخصه.مفهوم شعر های قبل گیرا تر هستن

در کل خوب بود.
:)
 

Azhirock

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
117
امتیاز
1,046
نام مرکز سمپاد
هاشمی نژاد 1
شهر
مشهد
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : پارانویای شبانه

به نقل از sahere :
منظور شما از سبک سطر چیه؟
منظور من اصلا قالب شعر و آهنگش نیست.به هیچ وجه
چینش کلمات و خود کلماتی ک استفاده میکنی رو دارم میگم.


شعر آخر خیلی متفاوت هست.
ولی صرفا بزرگ داشت یه شخصه.مفهوم شعر های قبل گیرا تر هستن

در کل خوب بود.
:)

منظورم همین چینش کلماته !
بله موافقم و این مسئله تا حدودی اجتناب ناپذیره چون من بیشتر در معرض این سبک بودم !

و این اولین انتقادی بود که واقعا منو به فکر فرو برد چون به طور مثال لیلا کردبچه که این شعرها رو نقد می کرد بیشتر به مفاهیم و اندیشه ی شعر اشاره می کرد تا چینش و جنس کلمه ها !


سعی می کنم در شعرهای بعدی این طوری نباشه :D
 

Zed

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
376
امتیاز
3,062
نام مرکز سمپاد
فرزانگان دو/یک
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1394
دانشگاه
شهید بهشتی
رشته دانشگاه
روان‌شناسی
پاسخ : پارانویای شبانه

یه پیشنهاد دارم فایل صوتی هم بذار چون درست ترین لحن لحنیه که شاعر خودش می خونه برای درک مفهوم و ... خیلی خوبه
مثل اخوان و شاملو و سایه و ... که شعرای خودشون رو دکلمه کردند.
+شعرات عالی و زیبا! :)
 

Azhirock

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
117
امتیاز
1,046
نام مرکز سمپاد
هاشمی نژاد 1
شهر
مشهد
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : پارانویای شبانه

به نقل از lab0o :
یه پیشنهاد دارم فایل صوتی هم بذار چون درست ترین لحن لحنیه که شاعر خودش می خونه برای درک مفهوم و ... خیلی خوبه
مثل اخوان و شاملو و سایه و ... که شعرای خودشون رو دکلمه کردند.
+شعرات عالی و زیبا! :)

خیلی ممنونم دوست عزیز لطف دارین :)
بله پیشنهاد خیلی خوبیه به فکر خودمم رسیده بود اما متاسفانه وقت زیادی ندارم و مطمئنا نمی تونم یک سی دی همراه کتاب ارائه بدم ! چون تا چاپ کتاب نمی رسه ! البته دکلمه رو بیشتر من در شاعرای نیمایی دیدم ولی سعی می کنم اگر فروش کتاب خوب بود یک سایتی چیزی بزنم و فایل های صوتی رو قرار بدم !

باز هم ممنون از پیشنهاد و نظر خوبتون :D
 

Azhirock

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
117
امتیاز
1,046
نام مرکز سمپاد
هاشمی نژاد 1
شهر
مشهد
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : پارانویای شبانه

دوستان عزیز !‌ به زودی این اشعار رو در هفته نامه ی جیم (روزنامه خراسان) می تونید بخونید ... :D
 
بالا