تنهایی واگیردار - اشعار راوی

maria16

Unknown
ارسال‌ها
414
امتیاز
1,158
نام مرکز سمپاد
1
شهر
طهران
سال فارغ التحصیلی
1398
پاسخ : تنهایی واگیردار - اشعار راوی

به نقل از Eh$an :
شعرایی که تا حالا گذاشتم ارتباط زیادی با سبک شعریِ خودم ندارن. :D شعری که الآن میذارم خیلی نزدیکتر به سبکمه :> امیدوارم لذّت ببرین >:D<
+ بی رحمانه انتقاد کنید /m\

طمع کاران برای مالشان غم خواره گشتند - زِناجویان سراغِ طفلِ در گهواره گشتند

بنی آدم به قدری فقر و بی پولی کشیدند - که دزدان گردِ مالِ مردمِ آواره گشتند

همان ها که به ندرت پایشان میلغزد از سَهو - سریعاً گاه گاه و اغلب و همواره گشتند

ببین این زاهدان و عارفانِ بی خدا را - به برقی از طلاها پیروِ اَمّاره گشتند

کجایند آن همه مردِ خدایی تا ببینند - که مردان جملگی در این زمان زن باره گشتند؟

خوداِرضایی برای حاکمان کافی نشد چون - زنانِ پادشاهان در جهان بدکاره گشتند

کسی دیگر نیابد فکرِ روشن در جوامع - که روشن فکرها از انتهاشان پاره گشتند

ملائک هم که شعرِ راوی از برمیکنندی - مگر آنها هم از جبرِ خدا بیچاره گشتند؟


سلام؛ خب بنظرم شعر قبلیت بهتر بود؛
نمیدونم میخواستی توش چه مشکلیرو بیان کنی ؟
چرا روشن فکران پاره شدن در جوامع؟

یامثلا منظورت از این بیت؟

خوداِرضایی برای حاکمان کافی نشد چون - زنانِ پادشاهان در جهان بدکاره گشتند

خب یه توضیح کلی لطفا اگه میشه :)
 

amir h

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
988
امتیاز
1,820
نام مرکز سمپاد
سلطانی
شهر
کرج
سال فارغ التحصیلی
90
پاسخ : تنهایی واگیردار - اشعار راوی

این شعر آخری مفهومش خیلی معلوم نیست که چه چیزی رو میخواد بیان کته
ولی بیان خلاقانه و خوبی داره

بیت سوم و بیت آخر از نظر بیان واقعا" خوب بودن و به نظرم نسبت به بقیه بیت ها شاخص بودن تو غزلت
نوع بیان بیت سومت و بازی با کلماتت رو بیشتر تو غزلهای جدید میشه دید
ولی نوع بیان بیت آخر بیشتر به غزلهای کلاسیک شباهت داره

به هرحال در مقام آدمی که خیلی شعر رو دوست داره ولی نمیتونه شعر بگه با توجه به سنت به استعدادت حسودی میکنم :D
 

Zed

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
376
امتیاز
3,062
نام مرکز سمپاد
فرزانگان دو/یک
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1394
دانشگاه
شهید بهشتی
رشته دانشگاه
روان‌شناسی
پاسخ : تنهایی واگیردار - اشعار راوی

به نقل از Eh$an :
همان ها که به ندرت پایشان میلغزد از سَهو - سریعاً گاه گاه و اغلب و همواره گشتند
من عروض و اینا بلد نیستم ولی احساس می کنم مصرع اول این بیت زیاد روون نیست اگه مشکل از خوندن ِ من هست برطرفش کن! :D
یه انتقاد کلی هست این که با این روندی که ادبیات ما طی سال ها داشته از دوران خراسانی و بعد و بعد و بعد تا به امروز که شعر نو مطرح است گفتن این جور شعرا کمی ناملموس هست! البته منظورم بیشتر به محتوا بر می گرده نه به سبک تو می تونستی همین موضوع رو کمی امروزی تر که برای خواننده هم دلنشین تر میشه بیان کنی!
در کل استعدادت در شعر گفتن بی نظیره ولی مسلما شعرت شعری نیست که به دل همه بشینه! :D
و بیت آخرت استفاده از کلمه ی بر می کنندی هم از همون مواردیِ که دوره و زمانش گذشته!
 
  • شروع کننده موضوع
  • #24

Ehsan.Ansari

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
189
امتیاز
3,192
نام مرکز سمپاد
حلی شماره دار!
شهر
021
دانشگاه
دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
مهندسی کشاورزی
پاسخ : تنهایی واگیردار - اشعار راوی

مرسی از نظراتون دوستای گلم >:D<
به نقل از kahroba :
من به عنوان یه مخاطب ترجیح می دم به سبک خودت ننویسی! :D
امید؟ :-"

راستش از مفهموم انتقادیت خوشم نیومد! یعنی من نمی فهمم می خوای چه معضلی رو بیان کنی و روند شعر به کجا میره!
البته یه مفهوم خیلی خیلی کلی مطرح میشه که نمیتونه مخاطب رو جذب کنه!
چنین شعرایی بیشتر برای اینه که شاعر کمی از دغدغه های ذهنیش که شاید دغدغه ی خیلی ها نباشه کم کنه و البته احساس رضایت خودت از این شعر هم مؤید همین قضیه است!
به هرحال این از مفهوم!
از برخی عبارات "ایرج میرزایی!" هم خوشم نمیاد! شعر باید متناسب حال و سلیقه ی سبک اجتماع باشه!

راستی خودت گفتی...
عموما من خیلی تصمیم نمیگیرم که در چه مورد شعر بگم. خودِ شعر خودش رو به من تحمیل میکنه و بعد از تموم شدن شعر میتونم بگم که این همون شعریه که من میخواستم بگم ولی نه ارادی! (;
شاید واقعا احساس رضایتم به همین خاطره :D
ولی ایرج میرزا هیچ اصراری به استفاده ی ادبی از کلمات رکیک نداشتا :-? ایرج میرزا رسماً از واژه های عامیانه ی رکیک اون زمان استفاده میکرده. ولی من همچین واژه هایی رو با نام ادبیشون استفاده کردم. "خودارضایی" و "زن باره" و "بدکاره" و ... کلماتی نیستن که توی گفتار روزانه ی عامیانه مون استفاده بشن مگه سر کلاس معارف :D
واقعا مرسی که نقد کردی کارمو >:D<
به نقل از ! مــ ـر یـمـ ـ ! :
سلام؛ خب بنظرم شعر قبلیت بهتر بود؛
نمیدونم میخواستی توش چه مشکلیرو بیان کنی ؟
چرا روشن فکران پاره شدن در جوامع؟

یامثلا منظورت از این بیت؟

خوداِرضایی برای حاکمان کافی نشد چون - زنانِ پادشاهان در جهان بدکاره گشتند

خب یه توضیح کلی لطفا اگه میشه :)
از نداشتن آزادی بیان تا فقر و بی بند و باری گرفته تا انحرافات جنسی سیاستمداران و...
اون بیت یه حسن تعلیل برای همین بی بندوباری سیاستمدارانه (;
+ممنون که کارو خوندی >:D<
به نقل از amir h :
این شعر آخری مفهومش خیلی معلوم نیست که چه چیزی رو میخواد بیان کته
ولی بیان خلاقانه و خوبی داره

بیت سوم و بیت آخر از نظر بیان واقعا" خوب بودن و به نظرم نسبت به بقیه بیت ها شاخص بودن تو غزلت
نوع بیان بیت سومت و بازی با کلماتت رو بیشتر تو غزلهای جدید میشه دید
ولی نوع بیان بیت آخر بیشتر به غزلهای کلاسیک شباهت داره

به هرحال در مقام آدمی که خیلی شعر رو دوست داره ولی نمیتونه شعر بگه با توجه به سنت به استعدادت حسودی میکنم :D
مرسی
اختیار دارین
توی این شعر روی آرایه ها زیاد کار نکردم ولی روی مفهوم واقعا وقت گذاشتم و راستش از همین پراکندگی مفهوم به شخصه لذت میبرم :D و میدونم که عموما مخاطب خوشش نمیاد :D
مرسی که وقت گذاشتین >:D<
به نقل از lab0o :
من عروض و اینا بلد نیستم ولی احساس می کنم مصرع اول این بیت زیاد روون نیست اگه مشکل از خوندن ِ من هست برطرفش کن! :D
یه انتقاد کلی هست این که با این روندی که ادبیات ما طی سال ها داشته از دوران خراسانی و بعد و بعد و بعد تا به امروز که شعر نو مطرح است گفتن این جور شعرا کمی ناملموس هست! البته منظورم بیشتر به محتوا بر می گرده نه به سبک تو می تونستی همین موضوع رو کمی امروزی تر که برای خواننده هم دلنشین تر میشه بیان کنی!
در کل استعدادت در شعر گفتن بی نظیره ولی مسلما شعرت شعری نیست که به دل همه بشینه! :D
و بیت آخرت استفاده از کلمه ی بر می کنندی هم از همون مواردیِ که دوره و زمانش گذشته!
تا اونجایی که من میدونم وزنش درسته مامان ولی شاید هم غلط باشه :)
راستش منظورت رو از "بیان امروزی تر" متوجه نمیشم :rolleyes:
قصد من پیوند ادبیات کهن با مدرن بوده. استفاده از مفاهیم امروزی بوسیله ی کلمات کهن ادبی. مثل اینکه کلمه ی "برمیکنندی" رو همراه "روشن فکر" بیارم. یه سری مفاهیم شرم آور ولی بدون کلمات شرم آور!
و به شدت میپذیرم که شعرم به دلِ همه نمیشینه ( به دلِ کمتر کسی میشینه :D )
مامان خیلی ممنون که شعر پسرتو خوندی >:D<
 

Azhirock

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
117
امتیاز
1,046
نام مرکز سمپاد
هاشمی نژاد 1
شهر
مشهد
رشته دانشگاه
پزشکی
پاسخ : تنهایی واگیردار - اشعار راوی

به نقل از Eh$an :
شعرایی که تا حالا گذاشتم ارتباط زیادی با سبک شعریِ خودم ندارن. :D شعری که الآن میذارم خیلی نزدیکتر به سبکمه :> امیدوارم لذّت ببرین >:D<
+ بی رحمانه انتقاد کنید /m\

طمع کاران برای مالشان غم خواره گشتند - زِناجویان سراغِ طفلِ در گهواره گشتند

بنی آدم به قدری فقر و بی پولی کشیدند - که دزدان گردِ مالِ مردمِ آواره گشتند

همان ها که به ندرت پایشان میلغزد از سَهو - سریعاً گاه گاه و اغلب و همواره گشتند

ببین این زاهدان و عارفانِ بی خدا را - به برقی از طلاها پیروِ اَمّاره گشتند

کجایند آن همه مردِ خدایی تا ببینند - که مردان جملگی در این زمان زن باره گشتند؟

خوداِرضایی برای حاکمان کافی نشد چون - زنانِ پادشاهان در جهان بدکاره گشتند

کسی دیگر نیابد فکرِ روشن در جوامع - که روشن فکرها از انتهاشان پاره گشتند

ملائک هم که شعرِ راوی از برمیکنندی - مگر آنها هم از جبرِ خدا بیچاره گشتند؟

بسیار زیبا ! غزل اجتماعی !
نمی دونم شاید اشتباه می کنم ولی به نظر میاد وزن ابیات یکم با هم فرق داره !

علی ایحال ایشالا همیشه قلم به دست باشی [-o<

باز هم غزل بگو >:D<
 

Zed

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
376
امتیاز
3,062
نام مرکز سمپاد
فرزانگان دو/یک
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1394
دانشگاه
شهید بهشتی
رشته دانشگاه
روان‌شناسی
پاسخ : تنهایی واگیردار - اشعار راوی

خوب ببینم فرزندم یک عدد کلمه ی روشن فکر استفاده کردی! بعد بقیه ی کلماتت مهجور! (البته خیلی هم نه)
بیان امروزی تر رو اگه شعر شاعران معاصر رو زیاد خونده باشی متوجه میشی !
در کل بازم از این نا ملموسات بسرا تا به دل خودت بشینه :-"
 

clever child

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
658
امتیاز
1,831
نام مرکز سمپاد
Allame Helli.II
شهر
Tehran
سال فارغ التحصیلی
94
دانشگاه
Tehran Polytechnic
رشته دانشگاه
Electrical Engineering
پاسخ : تنهایی واگیردار - اشعار راوی

به نقل از raadikaal2:D :
خیلی قشنگــــ بود.. 8->
انتقاد :-":به نظر من واژه های عربیِ پیچیده کمتر استفاده بشن،شعرهای پارسی زیباتر میشن ;;)
یکی از سبکای شعر فارسی سبک عراقی هست که یکی از ویژگی های سبک عراقی کلمات عربی زیاده ...
 

Zed

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
376
امتیاز
3,062
نام مرکز سمپاد
فرزانگان دو/یک
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1394
دانشگاه
شهید بهشتی
رشته دانشگاه
روان‌شناسی
پاسخ : تنهایی واگیردار - اشعار راوی

به نقل از clever child :
یکی از سبکای شعر فارسی سبک عراقی هست که یکی از ویژگی های سبک عراقی کلمات عربی زیاده ...
خوبه دارید میگید سبک عراقی من به این فرزند گرامی میگم دوره و زمونه این سبکا گذشته کمی حال و هوای شعرات رو مدرن کن پاسخگو نیست! :D
 

shakiba.n

کاربر فعال
ارسال‌ها
46
امتیاز
320
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2
شهر
تهران
پاسخ : تنهایی واگیردار - اشعار راوی

برادر عزیز اوج گرفتیا :D :-"
آرام باش!! :D
 

pooria.Ttan

کاربر نیمه‌فعال
ارسال‌ها
15
امتیاز
24
نام مرکز سمپاد
helli 4
شهر
تهران
پاسخ : تنهایی واگیردار - اشعار راوی

طمع کاران برای مالشان غم خواره گشتند - زِناجویان سراغِ طفلِ در گهواره گشتند

بنی آدم به قدری فقر و بی پولی کشیدند - که دزدان گردِ مالِ مردمِ آواره گشتند

همان ها که به ندرت پایشان میلغزد از سَهو - سریعاً گاه گاه و اغلب و همواره گشتند

ببین این زاهدان و عارفانِ بی خدا را - به برقی از طلاها پیروِ اَمّاره گشتند

کجایند آن همه مردِ خدایی تا ببینند - که مردان جملگی در این زمان زن باره گشتند؟

خوداِرضایی برای حاکمان کافی نشد چون - زنانِ پادشاهان در جهان بدکاره گشتند

کسی دیگر نیابد فکرِ روشن در جوامع - که روشن فکرها از انتهاشان پاره گشتند

ملائک هم که شعرِ راوی از برمیکنندی - مگر آنها هم از جبرِ خدا بیچاره گشتند؟


_____
خوب بعد از خوندن این شعر می تونم بگم عمو فازت چیه؟

من این شعرتو با همون سبک خوندنت شنیدم، و خوب خوب بود. الانم که می خوندم مشکل خاص و خفنی ندیدم تو وزن و ایناش. و خوب نوشتن این شغرت از توانایی های من یکی خارجه :D
ولی لپ کلام اینه که حس می کنم میپره شعرت. به عبارتی نمی دونی فازت چیه. همون هر چه آمد خوش آمده خودمون تو شعرت به خوبی حس می شه :D
بازم خوب بود. منتظرم بقیه شعراتو بخونم x:
 

Marziyeh.banoo

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
475
امتیاز
3,648
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
-
دانشگاه
دانشگاه شیراز
رشته دانشگاه
مهندسی مواد و متالورژی
پاسخ : تنهایی واگیردار - اشعار راوی

شعرت عالی بود اما اگه بشه بیشتر ارتباط معنایی بین ابیاتت برقرار کنی عالی میشه :)
 
  • شروع کننده موضوع
  • #32

Ehsan.Ansari

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
189
امتیاز
3,192
نام مرکز سمپاد
حلی شماره دار!
شهر
021
دانشگاه
دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
مهندسی کشاورزی
پاسخ : تنهایی واگیردار - اشعار راوی

رباعی میگذاریم :D از آن ایهام دارهایش :> :-"

ساقی سببِ مستیِ مستانه نشد - میـخانه بـرای تـوبه ویـرانه نشد

هر فرد، عنان به دستِ خود میباشد - از پیله ی ما شفیره پروانه نشد


پ.ن: هر موقع 10 تا لایک خورد شعر بعدی رو میذارم (; :-"
 
  • شروع کننده موضوع
  • #33

Ehsan.Ansari

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
189
امتیاز
3,192
نام مرکز سمپاد
حلی شماره دار!
شهر
021
دانشگاه
دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
مهندسی کشاورزی
پاسخ : تنهایی واگیردار - اشعار راوی

به نقل از kahroba :
اون زمانی که تو مدرسه زنگ نقاشی داشتیم، معلممون نقاشی خیلی از بچه ها رو آخر زنگ بدون اینکه درست نگاه کنه 20 میداد ولی من که نقاشیم خوب بود، یه چند دقیقه با دقت به کارم نگاه میکرد، آخرشم 18 میداد!
راستش خیلیا تو همین سایت هستن که شعر میذارن، ماهم میریم یه دور میخونیم یه لایک هم میدیم بهشون که دلگرم شن!
اما یه سری دیگه هستن که شعراشون خیلی از دسته ی اول قویتره، ولی به شخصه وقتی میخونم خیلی سخت حتی لایکشون میکنم!
علتشم اینه که انتظار از دسته ی دوم خیلی بیشتره!
خوشبختانه تو هم از دسته ی دومی!
مفهوم اجتماعیت راجع به یکی از مسائل روز، از بیت دوم کاملا پیداست که البته من این قالب رو برای این موضوع مناسب نمیبینم!
مصرع دوم بیت دوم زیباست! ایهامش هم جالبه!
فقط اگه میشه مصرع اول بیت اول رو یه توضیح بده! یا سربسته ارتباطش رو با مفهوم شعر بهم بفهمون!
راستی ممکنه برداشتم ازشعر، اشتباه بوده باشه ها! ولی برداشتم با قرائن شعر می خونه!
خیلی ممنون، واقعا لطف دارین. منظورم از اون مصراع این بوده که اختیارِ هر کسی دست خودشه :)
 

black spider

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
385
امتیاز
2,187
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 1
شهر
تبریز
سال فارغ التحصیلی
95
دانشگاه
علوم پزشکی تبریز
رشته دانشگاه
Anesthesia
پاسخ : تنهایی واگیردار - اشعار راوی

به نقل از Eh$an :
بازم رباعی :>

از صبح به شام، ذکرِ "جانا" نکنم - هر عاطفه ای به عشق معنا نکنم

تنها و اَحَد در این زمین گر بشوم - لبخندِ غریبه را تمنّا نکنم
این واقعا عالی بود لایک دادن کافی نبود باید پست میدادم ;;)
از امروز به بعد دیگه به خودم نمیگم شاعر! به شاعرا توهین میشه :)) :-اعتماد به نفس شدید
 

...............

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
92
امتیاز
4,015
پاسخ : تنهایی واگیردار - اشعار راوی

به نقل از Eh$an :
رباعی میگذاریم :D از آن ایهام دارهایش :> :-"

مستی سببِ مستیِ مستانه نشد - میـخانه بـرای تـوبه ویـرانه نشد

هر فرد، عنان به دستِ خود میباشد - از پیله ی ما شفیره پروانه نشد
کل شعراتون و نمیتونستم نقل قول بزنم!!
ولی در کل همش عالی بود!! عاااااااااااااااااااااااااالی!
 

sahere

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,829
امتیاز
11,813
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2
شهر
مشهد
دانشگاه
علوم پزشکی مشهد
رشته دانشگاه
گفتار درمانی
پاسخ : تنهایی واگیردار - اشعار راوی

خیلی خوبن <D=

این شعر بالا ی صفحه هر بیت به تنهایی خوبه ولی با بقیه موافقم که به چیز خاصی نرسیدی در انتهاش.شعر عاشقانه تم خوب بود خیلی.با کلمه ها خوب بازی میکنی

موفق باشی :)
 

maria16

Unknown
ارسال‌ها
414
امتیاز
1,158
نام مرکز سمپاد
1
شهر
طهران
سال فارغ التحصیلی
1398
پاسخ : تنهایی واگیردار - اشعار راوی

به نقل از Eh$an :
رباعی میگذاریم :D از آن ایهام دارهایش :> :-"

مستی سببِ مستیِ مستانه نشد - میـخانه بـرای تـوبه ویـرانه نشد

هر فرد، عنان به دستِ خود میباشد - از پیله ی ما شفیره پروانه نشد


پ.ن: هر موقع 10 تا لایک خورد شعر بعدی رو میذارم (; :-"

چقدقشنگ!
وزن و قافیه هاش درست بود؛
ی ذره غزل عاشقونه بذار خو !
احسان کاش اونجا ی دونه از شعراتو با لحن خودت میخوندی فیض میبردیم!
کلمات انتظاعیم داره!
 

ATE

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
456
امتیاز
13,491
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 5
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
94
پاسخ : تنهایی واگیردار - اشعار راوی

به نقل از Eh$an :
غزل عاشقانه میگذاریم 8->باشد که رستگار شویم B-)
البته به عنوان غزل یکم تعداد بیتاش کمه :D :-"



قسمتی از ماه، امشب در هوا سو میزند - قسمتِ دیگر میانِ چهره اش پیدا کنید
این تیکه رو بسیار دوست میداشتیم!! :)
 

ATE

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
456
امتیاز
13,491
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 5
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
94
پاسخ : تنهایی واگیردار - اشعار راوی

به نقل از Eh$an :
شعرایی که تا حالا گذاشتم ارتباط زیادی با سبک شعریِ خودم ندارن. :D شعری که الآن میذارم خیلی نزدیکتر به سبکمه :> امیدوارم لذّت ببرین >:D<
+ بی رحمانه انتقاد کنید /m\

طمع کاران برای مالشان غم خواره گشتند - زِناجویان سراغِ طفلِ در گهواره گشتند

بنی آدم به قدری فقر و بی پولی کشیدند - که دزدان گردِ مالِ مردمِ آواره گشتند

همان ها که به ندرت پایشان میلغزد از سَهو - سریعاً گاه گاه و اغلب و همواره گشتند

ببین این زاهدان و عارفانِ بی خدا را - به برقی از طلاها پیروِ اَمّاره گشتند

کجایند آن همه مردِ خدایی تا ببینند - که مردان جملگی در این زمان زن باره گشتند؟

خوداِرضایی برای حاکمان کافی نشد چون - زنانِ پادشاهان در جهان بدکاره گشتند

کسی دیگر نیابد فکرِ روشن در جوامع - که روشن فکرها از انتهاشان پاره گشتند

ملائک هم که شعرِ راوی از برمیکنندی - مگر آنها هم از جبرِ خدا بیچاره گشتند؟
خیلی عالی بوووود، و البته جای تاسف برای جامعه فرضی، (خودمونو میزنیم به اون راه که مثلا توش نیستیم)
فقط فک کنم اخرین مصراع انگار یه چیزی اضافه داره، وقتی میخونم وزنش نمیاد، البته شایدم من دارم اشتباه میخونم :-[ :)
 

ATE

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
456
امتیاز
13,491
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 5
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
94
پاسخ : تنهایی واگیردار - اشعار راوی

به نقل از Eh$an :
بازم رباعی :>

از صبح به شام، ذکرِ "جانا" نکنم - هر عاطفه ای به عشق معنا نکنم

تنها و اَحَد در این زمین گر بشوم - لبخندِ غریبه را تمنّا نکنم
تنهایی تو غمزه و مسری بود
لبخند ز معشوقه تمنا نکنی!
در غبار غم تنهایی خویش پنهان باش
ای عشق هوای دل آشنا نکنی!

------------
میبخشید اگر مشکل زیاد داشت، به هر حال فل البداهه بود :-[
آهان راستی مصراع اول از رو اسم تاپیک بودا، وگرنه ما جسارت نمیکنیم به تنهایی شما :D B-)
 
بالا