• اگر سمپادی هستی همین الان عضو شو :
    ثبت نام عضویت

همه مشکلات از اونجایی شروع شد که...

همه چیز از اونجایی شروع شد که به خانواده اعتماد کردیم و خیال کردیم خیر-خواه آدم است، درحالیکه بیش‌ترین ضربه را می‌زند و بزرگترین خیانت را می‌کند.
 
همه ی مشکل ایران از حکومت کردن فرقه ی شیعه هست تا وقتی این فرقه ی کثیف حکومت میکنه هیچ وقت ایران رنگ خوشبختی رو نخواهد دید
 
همه مشکلات از اونجایی شروع شد که مادیات رو به انسانیت ترجیح دادیم..
 
همه چیز از اونجایی شروع شد که کرونا مدارسو مجازی کرد
دیگه تلگرام اون تلگرام سابق نشد...
دانش آموزاهم اون دانش آموزای سابق نشدن...
 
مشکلات از اونجایی شروع شد ک مجبور شدیم زیر بار حرف زور بریم...
مشکلات از اونجایی شروع ‌شد ک با زبون نفهما دهن به دهن گذاشتیم..
مشکلات از جایی شروع شد ک تو ایران ب دنیا اومدیم..
 
مشکل از اونجایی شروع شد و یادمون رفت کی بودیم و کی شدیم
تا یه ذره به موفقیت رسیدیم حتی توچش کسایی کردیم که بزرگ شدنو یادمون دادن
 
از اون جایی شروع شد که با مشت تو صورت یه وریش نزدم مرتیکه پیر سگ!!!!!
 
از اونجایی شروع شد که بعد دعا و توکل به خدا تلاش نکردیم هرچی شد انداختیم گردن بقیه و تقدیر هر کار رو انداختیم گردن خدا و پیغمر
از اونجایی که اشتباهات گذشتگان رو قبول نکردیم و درس نگرفتیم
از اونجایی که به تقدیر و سرنوشت خیلی زیاد باور کردیم و براش تلاش نکردیم گفتیم خب قسمت من اینه چیکار میتونم کنم؟
وقتی تسلیم شدیم ......
 
همه‌ی مشکلات از اون‌جایی شروع شد که ترسیدیم.
از تغییر، از اعتراض، از رشد...
 
همه چیز از ترس شروع شد
ترس لازمه ولی در مسیر غلط ازش استفاده میشه
همه چیز از ترس اشتباه شروع شد
و در نهایت بی‌حس شدن

پ.ن هدف این تاپیک بیان مشکلات، ریشه یابی و همکاری برای حل اون هست

ظاهرا فقط قسمت اولش عملی میشه اینجا
 
  • دابل‌لایک
امتیازات: R.Z
همه چیز از ترس شروع شد
ترس لازمه ولی در مسیر غلط ازش استفاده میشه
همه چیز از ترس اشتباه شروع شد
و در نهایت بی‌حس شدن

پ.ن هدف این تاپیک بیان مشکلات، ریشه یابی و همکاری برای حل اون هست

ظاهرا فقط قسمت اولش عملی میشه اینجا
درسته؛
اسپم زدایی:
برای ترسی که خودم هم بیان کردم،
۱-از بیان این‌که بعضی افراد در وظایفشون کم‌کاری می‌کنن و در حق ما و دیگران جفا می‌کنن نترسیم.
نباید بترسیم که بگیم معلم ما همیشه سر کلاس به‌جای درس دادن سرش تو گوشیه.
نباید بترسیم که بگیم شهردار شهر توی اقدام در آسفالت خیابونای شهر کوتاهی کرده.
نباید بترسیم که بگیم پزشک جراح، برای جراحی از ما رشوه خواسته و ... .
۲-باید بدونیم که ابراز ناراحتی و اعتراض، شرایطمون رو تا حدی تغییر خواهد داد اگه اعتراضمون «به حق و درست» باشه.
باید بدونیم مشکلی پیش نمی‌آد اگه بگیم کارمند بانک، درست تقاضای وام ما رو بررسی نکرده.
باید بدونیم مشکلی پیش نمی‌آد اگه بگیم معلم ما از تنبیه بدنی استفاده می‌کنه.
و اگه مشکلی هم پیش بیاد، به درست شدن اوضاع ختم می‌شه.
۳-اگه کسی حق ما رو می‌خوره، بیان کنیم.
ما باید برای سهمیه‌‌ای‌هایی که توی کنکور حقمون رو گونی‌گونی می‌خورن، اعتراض بزرگی راه می‌انداختیم.
ما بر علیه تورم، باید اعتراض گسترده‌ای به راه می‌انداختیم.
ما بر علیه ناکارآمدی بعضی (!) از افراد باید اعتراض راه می‌انداختیم.
و ما اجازه نداریم که فکر کنیم که تافته‌ی جدا بافته‌ایم و فقط جوونای مردم باید چنین کاری رو انجام بدن. ما هم جزئی از مردمیم.
۴-ما نباید از ترس بترسیم.
ترس هم لازمه! ما باید ترسمون رو در جای درست به خرج بدیم.
ما باید از آینده‌مون بترسیم!
ما باید از اشتباهاتمون بترسیم!
ما باید از نابودی خودمون و سرزمینمون بترسیم!
پس بیاید برای اصلاحش، نترسیم.
 
که من متولد شدم
 
Back
بالا