گذر گذر گذر گذر گذر گذر
از سه راه آذری گذر
و از حدود سروری گذر
و از پیاز و جعفری گذر
و از شراب خانگی گذر
و از سه راه آذری گذر
...ز کار و بار و یار و دلدار گذر
دود سیگار را بگیر به عرش رو
فرش زیر پای را فروش
ز سر ز همسر گذر ز مادر گذر ز ما در گذر
دود سیگار را ببین برو بمیر
زیر پای را ببین ز جان گذر
ز جان ز خانمان گذر
در بزن کوبه سفالیت
بر در بزن گشوده شد چو در ز در گذر
جسم خود سه راه آذری ببر برون نیا
شمال شهر را بکش. بکَش به دشت آمپول و ساقیان و درگذر
ز سر ز همسر ز ما درگذر
تیغ و رگ ز جمجمه تپانچه بگذران
بر آزردگی خود کمانچه بگذران
ز جان گذر ز جان ز خانمان گذر
ولی برنارد و عمو رولی و آرش و ملوچ و سامی و دوستان(نمیدونم چرا اسمشون یادمه؟)+مل مل جزء بی مفهوم ترین ها بودن و به دلیل بیکاری و اینکه محتوای خاص دیگه ای پخش نمیشد تا ته نگاشون میکردم
چه مستی است؟ ندانم که رو به ما آورد
که بود ساقی و این باده از کجا آورد؟
تو نیز باده به چنگ آر و راهِ صحرا گیر
که مرغ نغمهسُرا سازِ خوشنوا آورد
دلا چو غنچه شکایت ز کارِ بسته مَکُن
که بادِ صبح نسیمِ گرهگشا آورد
رسیدنِ گل و نسرین به خیر و خوبی باد
بنفشه شاد و کَش آمد، سَمَن صفا آورد
صبا به خوشخبریِ هُدهُدِ سلیمان است
که مژدهٔ طرب از گلشنِ سبا آورد
علاج ضعف دل ما کرشمهٔ ساقیست
برآر سر که طبیب آمد و دوا آورد
مریدِ پیرِ مُغانم ز من مرنج ای شیخ
چرا که وعده تو کردیّ و او به جا آورد
به تنگچشمیِ آن تُرکِ لشکری نازم
که حمله بر منِ درویشِ یک قبا آورد
فلک غلامی حافظ کنون به طوع کُنَد
که اِلتِجا به درِ دولتِ شما آورد
نبود چنین مه در جهان ای دل همین جا لنگ شو
از جنگ میترسانیم گر جنگ شد گو جنگ شو
ماییم مست ایزدی زان بادههای سرمدی
تو عاقلی و فاضلی دربند نام و ننگ شو
رفتیم سوی شاه دین با جامههای کاغذین
تو عاشق نقش آمدی همچون قلم در رنگ شو در عشق جانان جان بده بیعشق نگشاید گره
ای روح این جا مست شو وی عقل این جا دنگ شو
گر لعل و گر سنگی هلا می غلط در سیل بلا
گر آب دریا کم شود آنگه برو دلتنگ شو
میباش همچون ماهیان در بحر آیان و روان
گر یاد خشکی آیدت از بحر سوی گنگ شو
گه بر لبت لب مینهد گه بر کنارت مینهد
چون آن کند رو نای شو چون این کند رو چنگ شو
سودای تنهایی مپز در خانه خلوت مخز
شد روز عرض عاشقان پیش آ و پیش آهنگ شو
اونوقت دبیر هندسه ما
خداست ، سر کلاسش اینطوریم: عسل مقاومت کن، ارزش نداره خونتو کثیف کنی ، فقط یکم مونده ، دیگه قرار نیست تا هفته بعد ببینیش ، عسل نکشش ، عسل آروم باش ، عسل کنایه نزن ، عسل خفه شو
یعنی یبار اومد ثابت کنه ارتفاع ها همرس اند بعد از بیست دقیقه آخرش یکی از دوستام پا شد رفت اخرشو توضیح داد ، د لعنتی از رو کتابو نمیتونی اثبات کنی
ببین شهید شد برادرت عدد بده
ببین که نیستی عدد نود بده
...ز سر گذر