علایق عجیب و غریب!

  • شروع کننده موضوع Kevin
  • تاریخ شروع

mohad_z

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,395
امتیاز
22,812
نام مرکز سمپاد
فرزانگان سه
شهر
طـــهـران
سال فارغ التحصیلی
95
رشته دانشگاه
زیست فناوری/ ژنتیک
مردم آزاری:|:|:|

دوستان دقت کنید اسم تاپیک "علایق عجیب و غریب" می‌باشد!
لذا بو رنگ و بنزین و امثالهم که ۵۰٪ ملت علاقه دارن بهش چیز عجیبی نیست، مثلا من بیام بگم کتاب عجیب نیست! ولی بگم "قایم کردن اشیا و انکار آگاهی از مکان‌شون" یک رفتار سادیسمی که یک انسان عادی قاعدتا این کار رو نمیکنه!
 

Zesty.knack

کاربر فعال
ارسال‌ها
41
امتیاز
143
نام مرکز سمپاد
علامه حلی
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1388
دانشگاه
صنعتی شریف
رشته دانشگاه
مهندسی مکانیک
اقرار میکنم هنوز که هنوزه گاهی کرم وجودم خود نمایی می کنه و تو این سن زنگ خونه ها رو میزنم و در میرم :-":))
 
ارسال‌ها
1,347
امتیاز
43,870
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1400
شدیدا دوست دارم یبار زیر بارون بدوعم و جیغ بزنم:rolleyes:
یا اینکع یروزی اینقد ب ی کیسه بوکس ضربه بزنم تا بمیرم(:/
شدیدا دوست دارم یبار صفر بگیرم ببینم چطوریع8->
شدیدا دوست دارم یبار با تموم وجود بخوابونم زیر گوش یکی:-/
خیلیم دوست دارم رانندگی یاد بگیرم برم جاده چالوس و با سرعت زیاد خودمو پرت کنم پایین8->8->8->
 

Mehrka

MEHRKA
ارسال‌ها
339
امتیاز
3,884
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
دوردورا
سال فارغ التحصیلی
1400
مدال المپیاد
...
دانشگاه
...
رشته دانشگاه
...
آتیش زدن یا شکستن یه چیزی
 

Reyhuneeeh

A Dreamer
ارسال‌ها
236
امتیاز
2,347
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 6
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1400
من عاشق این گرد و خاک و ذره های معلقی ام که بعضی وقتا بعضی جاها توی بعضی درجات از نور میشه دید تو هوا... منظورم این ذره های ریزه که جابجا میشن ولی انگاری یه حالت همیشه و تا همواره معلق در فضا دارن، خیلی جالب و جادویی به نظر میرسه، قشنگه، هم نور، هم گرد و غبار... انگاری غبار ابدی جنازه های جسم قبلی ماست، ولی همیشه خوشم اومده ازشون، نه به این دلیل، چون قشنگن، می رقصن تو هوا... عاشق برق زدنشون زیر نورم، و حرکتشون که توی نور متمرکز خورشید، که اکثرا میتونی ببینیشون معمولا جاهای قدیمی بیشتر، توی زیرزمین ها، جاهایی که فرش دارن و تحت یه زاویه ی مناسب زیر نور قرار می گیری و بعد دقت کنی می بینی حرکت دارن و ندارن، برق می زنن و نمی زنن...
بستگی به نور داره، نزدیکای ساعت ده صبح نور از پنجره اتاق من جوری می تابه که یه نوار نور میفته وسط اتاق و نورش باعث میشه این گرد و خاک و ذرات معلق رو بشه دید و از بچگی کارم همین بود که دراز بکشم کف زمین و اینا رو نگاه کنم و علاف و بی کار دستامو تو هوا تکون بدم طوری که ببینم این گرد و غبار ها سردرگم شدن و تند تند تو هوا حرکت می کنن و پخش میشن و انگاری کار و زندگی شون رو به هم ریختم...ولی بعد کم کم دوباره معلق می شدن... می چرخیدن و آروم می شدن...
الآن ساعت دو که از مدرسه تعطیل میشیم نور طوری از در شیشه ای ساختمون مدرسه میاد داخل که اگه کنار دیوار سمت راست راهرو وایسی میتونی گرد و غبار معلق و برق برقی توی هوا رو ببینی... نمازخونه ی مدرسه قبلیه هم اینطوریا بود، گاهی می رفتیم نمازخونه حرف می زدیم، دور خودمون می چرخیدیم، پنجره داشت، نور می زد رو فرش های سبزش و ما می نشستیم وسط نمازخونه ی خالی و با گرد و خاک شناور سرگرم می شدیم... ولی هیچی مثل گرد و خاک برق برقی زیرزمین خونه مامان جون و آقاجون نبود، بوی نم چوب و صدای جیرجیر در و کوزه های سفالی رب گوجه و فلفل ترشی و گرد و خاک هایی که باعث می شدن عطسه کنی و بعدش سرفه و نوری که رد می شد از پنجره های کوچیکش و گرد و غباری که می رقصیدن انگار...:)
چ خوب بود8->8->
 
  • لایک
امتیازات: AZlN

Zeinab04

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
622
امتیاز
3,505
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ۷
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1401
دانشگاه
امیرکبیر
رشته دانشگاه
مهندسی پزشکی
همچین عجیب غریب نیست ولی
خودم
پتوم
بالش خود خودم
این کتابایی که ورقه هاش چروکن با کاغذ کاهی ها یا یه ورشون سوخته
ادمو یاد قرون وسطا می ندازه
و این چیز میزای دزدان دریایی
اون چشم بندها و چنگک ها و پا چوبی
ولی اون طوطی هاشون خ رو مخن
خوشم نمیاد
 

"Mehrab"

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
445
امتیاز
3,720
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
گرگان
سال فارغ التحصیلی
1398
اذیت کردن بچه های فامیل(زدن نه ها:|)
چیپس و ماست موسیر
بوی خاک بعد از بارون
مچاله کردن کاغذ مخصوصا کاهی
بوی جلد درون کتابای میکرو(نوتلا):))
 

رحمتی!

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
659
امتیاز
6,644
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
باشه
سال فارغ التحصیلی
1398
مدال المپیاد
یه خورده شیمی
دانشگاه
صنعتی امیرکبیر
رشته دانشگاه
پلیمر
بوی بعد از چکیدن قطره های آب از دست خیس بر روی بخاری
 

Kda1998

كيميا ام ديگه :-؟
ارسال‌ها
505
امتیاز
24,178
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1395
اين بسته بنديِ ماستاي چكيده پادراتوس رو ديدين؟ :)) تو كيسه فريزره بعد براي اينكه كثيف كاري نشه يه گوششو سوراخ ميكنم منتقل ميكنم به ظرف در دار.خب؟من ضعفففف ميكنم واسه اين كار يعني با يه لبخند دلچسب همون لحظه قادرم بميرم تو اوج خوشي :)) حس ميكني داري گاو ميدوشي اصن عاليه...امتحان كنين
 

Nerd_Girl

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
137
امتیاز
1,602
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
_
سال فارغ التحصیلی
95
من عاشق این گرد و خاک و ذره های معلقی ام که بعضی وقتا بعضی جاها توی بعضی درجات از نور میشه دید تو هوا... منظورم این ذره های ریزه که جابجا میشن ولی انگاری یه حالت همیشه و تا همواره معلق در فضا دارن، خیلی جالب و جادویی به نظر میرسه، قشنگه، هم نور، هم گرد و غبار... انگاری غبار ابدی جنازه های جسم قبلی ماست، ولی همیشه خوشم اومده ازشون، نه به این دلیل، چون قشنگن، می رقصن تو هوا... عاشق برق زدنشون زیر نورم، و حرکتشون که توی نور متمرکز خورشید، که اکثرا میتونی ببینیشون معمولا جاهای قدیمی بیشتر، توی زیرزمین ها، جاهایی که فرش دارن و تحت یه زاویه ی مناسب زیر نور قرار می گیری و بعد دقت کنی می بینی حرکت دارن و ندارن، برق می زنن و نمی زنن...
بستگی به نور داره، نزدیکای ساعت ده صبح نور از پنجره اتاق من جوری می تابه که یه نوار نور میفته وسط اتاق و نورش باعث میشه این گرد و خاک و ذرات معلق رو بشه دید و از بچگی کارم همین بود که دراز بکشم کف زمین و اینا رو نگاه کنم و علاف و بی کار دستامو تو هوا تکون بدم طوری که ببینم این گرد و غبار ها سردرگم شدن و تند تند تو هوا حرکت می کنن و پخش میشن و انگاری کار و زندگی شون رو به هم ریختم...ولی بعد کم کم دوباره معلق می شدن... می چرخیدن و آروم می شدن...
الآن ساعت دو که از مدرسه تعطیل میشیم نور طوری از در شیشه ای ساختمون مدرسه میاد داخل که اگه کنار دیوار سمت راست راهرو وایسی میتونی گرد و غبار معلق و برق برقی توی هوا رو ببینی... نمازخونه ی مدرسه قبلیه هم اینطوریا بود، گاهی می رفتیم نمازخونه حرف می زدیم، دور خودمون می چرخیدیم، پنجره داشت، نور می زد رو فرش های سبزش و ما می نشستیم وسط نمازخونه ی خالی و با گرد و خاک شناور سرگرم می شدیم... ولی هیچی مثل گرد و خاک برق برقی زیرزمین خونه مامان جون و آقاجون نبود، بوی نم چوب و صدای جیرجیر در و کوزه های سفالی رب گوجه و فلفل ترشی و گرد و خاک هایی که باعث می شدن عطسه کنی و بعدش سرفه و نوری که رد می شد از پنجره های کوچیکش و گرد و غباری که می رقصیدن انگار...:)
یاد فیلم ذهن زیبا افتادم وبچگیای خودم
 

نارنجی

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
321
امتیاز
5,076
نام مرکز سمپاد
فرز۱
شهر
اهواز
سال فارغ التحصیلی
1395
دانشگاه
صنعتی اصفهان
رشته دانشگاه
مهندسی صنایع
جارو دستی (نپتون )کشیدن ^^
 

هلیوم

هئومه
ارسال‌ها
298
امتیاز
6,231
نام مرکز سمپاد
علامه‌حلی
شهر
آشویتس
سال فارغ التحصیلی
1945
دانشگاه
اصفهان
رشته دانشگاه
شیمی
نمیدونم اینم عجیبه یا نه ولی
علاقه عجیبی دارم که از چیزایی که بقیه خوششون میاد متنفر بشم.
 

denira

کاربر خیلی سالخورده انجمن
ارسال‌ها
77
امتیاز
1,623
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
Zhd
سال فارغ التحصیلی
1399
مدال المپیاد
ریاضی
رشته دانشگاه
فیزیوتراپی
صدای جارو برقی موقعی که داره آشغال میخوره8->بشدت عاشقشم.حتی در مواقعی مشاهده شده که اشغالای سطل رو خالی میکردم رو فرش بعد جارو میکردم که صدا بده:Dزماناییم که جارو میکنم بعدش هیچ صدایی نمیاد اعصابم خراب میشه ینی قشنگ حرصم درمیاد که چرا اینقد تمیزه:))اخ که میمیرم برا اونوقتی که آشغال میل میکنه.از بهترین لحظات زندگیه:))
 
آخرین ویرایش:

رحمتی!

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
659
امتیاز
6,644
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
باشه
سال فارغ التحصیلی
1398
مدال المپیاد
یه خورده شیمی
دانشگاه
صنعتی امیرکبیر
رشته دانشگاه
پلیمر
صدای جارو برقی موقعی که داره آشغال میخوره8->بشدت عاشقشم.حتی در مواقعی مشاهده شده که اشغالای سطل رو خالی میکردم رو فرش بعد جارو میکردم که صدا بده:Dزماناییم که جارو میکنم بعدش هیچ صدایی نمیاد اعصابم خراب میشه ینی قشنگ حرصم درمیاد که چرا اینقد تمیزه:))اخ که میمیرم برا اونوقتی که آشغال میل میکنه.از بهترین لحظات زندگیه:))

مخصوصا پوست تخمه یا پوست پسته که خیلی باحال صدا می کنه

و همچنین تکه تکه کردن دستمال کاغذی و بالا فزستادن
 

denira

کاربر خیلی سالخورده انجمن
ارسال‌ها
77
امتیاز
1,623
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
Zhd
سال فارغ التحصیلی
1399
مدال المپیاد
ریاضی
رشته دانشگاه
فیزیوتراپی
جنازه ی ظروف شیشه ای هم صداش خیلی جذابه:D
 
آخرین بار توسط مدیر ویرایش شد:

dark shadow

خائــن.
ارسال‌ها
1,166
امتیاز
13,561
نام مرکز سمپاد
Farz2
شهر
KRG
سال فارغ التحصیلی
1399
نون بربری(ترجیحا داغ) با ماست موسیر
(البته من دوشنبه ک داشتم بازی ایران و یمن رو میدیدم چیپس هم بود ریختم روش و دیدم عوضی خیلی چیز خفنیه:)) )
 

a.khakpour77

گُم‌دَرسَر!!!
ارسال‌ها
1,402
امتیاز
17,212
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 5 تهران
شهر
فرز 1 بندرعباس/فرز 5 تهران
سال فارغ التحصیلی
1396
مدال المپیاد
مدال که نه...اما سه تا مرحله یک دارم...
دو تا ادبی، ی زیست...
دانشگاه
علوم‌پزشکی تهران
رشته دانشگاه
ژنتیک
لوازم تحریر!
اصن ذوق میکنم میبینمشون، عاشق اون بوی نوییشونم...
 

MAHDI.....

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
145
امتیاز
916
نام مرکز سمپاد
علامه حلی 1
شهر
کرمان
سال فارغ التحصیلی
1398
مدال المپیاد
والا رفتیم ولی دریغ از برگزیده شدن.......
دانشگاه
دانشگاه تهران
رشته دانشگاه
اقتصاد
فقط اون آدامس هایی که مزش نمیره آخرش با اکراه میندازیش بیرون=P~


پ.ن:مورد داشتیم دلش نیومده قورتش داده آخرش :-":-"
 

♡marianne♡

کاربر فعال
ارسال‌ها
26
امتیاز
111
نام مرکز سمپاد
Farzanegan
شهر
Teh
سال فارغ التحصیلی
97
یکی از لذت های زندگی من اینه که لبام خشک شن بشینم پوست لبامو بکنم "همه جاشو"
بعد زخم شه و خون بیاد خونمو بخورم بعد از چند ساعت که دوباره پوست لبم بازسازی شد همین پروسه تا قیامت ادامه دارد...
 
بالا