خب من نمی تونم دنده جا بزنم! زورم بهش نمی رسه
اولین باری هم که نشستم پشت فرمون داییم دنده رو برام جا زد
فکرکنم 20 مترم نرفته بودیم که خاموش کرد
ولی با دنده اتومات از بابامم بهتر میرونم
اولین باری که خیلی واقعی نشستم پشت فرمون همین 5شنبه ی هفته ی پیش که گواهینامم اومد نشستیم من بابام اینا رو بردم بیرون
هیچ مشکلی هم پیش نیومد
بعدش فقط خونه عمه اینا پیاده شدیم همه.داشتیم میرفتیم داخل بعد بابام گفت خوب حالا قفلش کن ماشینو دیگه! بعد یوهو دیدم سوییچو تو ماشین جا گذاشتم هیچی دیگه سوژه شدم واسه داداشم
اولین باری که پشت ماشین نشستم تو اموزشگاه رانندگی بود (قانون مداری رو داری اصن؟ ) هیچی دیگه نشستم پشت فرمون یه چن چلسه رفتیم اموزش یارو کچل شده بود!میگف تو چرا احتیاط حالیت نیس؟خوبه تازه کاری! عین ادم رانندگی کنو این حرفا
یادش بخیر یادمه یه بار با خودش چوب اورد تو ماشین این قدر که حرصش میدادم میگف اگه یه بار دیگه خلاف قانون رانندگی کنی با چوب میزنمت
اولین بار پشت ماشین دنده اتوماتیک نشستم، ماشین رو با مهارت کامل بردم بالا ی باغ، تازه بعدشم دور دو فرمونه (؟) زدم!
ولی اولین باری که پشت ماشین با دنده نشستم، توی همون باغ مذکور می خواستم ماشین رو از بالا بیارم پایین. مادرم هم بودن. نذاشتن ما ذره ای سرعت بگیریم. گفتن هی وایسا دنده عوض کن که تمرین بشه برات!!
ولی ماشین فقط و فقط از بین هزار باری که من نیم رفتم رفتم جلو و ترمز گرفتم، دو بار خاموش شد.
بد نبوده دیگه؟
بعد از اون هم کلی پشت دنده اتوماتیک نشستم، ولی اون که رانندگی حساب نمیشه.
خب این اولین باریه که بی اجازه پدرم ماشینو برداشتم... :-s :-s
این عکسم برا بیمه گرفتن ولی نمیدونم بابام چه علاقه ای بهش دارن که از اون موقع تا الان تو گوشیشیون هستش ...
اولین بار پشت یه پیکان :لایک نشستم! فکر کنم سال 85 بود یعنی 7 سال پیش ! عملکردم بد نبود چند باری خاموش کردم ولی به مرور زمان بهتر شدم ! هر دفعه که میرفتم واسه تمرین دفعات! ماشین خاموش کردنم کمتر میشد تا اینکه بالاخره به صفر رسید ... الانم رانندگیم شکر خدا بد نیست .
اولین بار تو بهشت زهرا نشستم پشت فرمون تو ۹ سالگی بود فک کنم یه دور کامل زدم خلوت هم بودا ولی داشتم دنده عقب پارک میکردم خیلی تمیز زدم بِ موتورِ یه بنده خدایی و سریع از محل دور شدیم
فک کنم بمیرم باس بِ بَچَم بگم بیاد این یارو رو پیدا کنه حلالیت بگیره واسم...!!
خب..
پشت رول ماشين كه ننشستم تا حالا
ولي پشت موتور كه نشستم..
كلاس دوم راهنمايي بودم.. بعله..
فكر ميكردم خوب بايد مثه دوچرخه باشه... و اين حرفا...خداييش خودمم نميدونم چجوري..
اگر فكر فرموديد كه زدم موتوررو تركوندم ..نع به كوري چشم دشمنان سالم رفتم دور زدم بر گشتم پسرعمو ي صاحب موتورم تا مدت ها تو كپ بود..
البته چون ديد يه خط كوچيكم روي موتورش نخورده از گناهم صرف نظر كردند و به پدر گرام نگفتند...
خوب... پسران واقايون محترم بسيار توجه كنيد : نبينم ديگه كسي ما دختراي گل راننده و موتور سوار رو رو مسخره كنه...
اهاا نيگاه كنين پند بگيريد نمون ي بارزش را ميبينيد اين پايين..
اگه اولین بار منظور 2 متر پریدن ماشین به سمت جلو و برخورد به ستون پارکینگ هم حساب بشه میشه اول راهنمایی...
اگه طی کردن یه مسیری در جاده مورد نظر باشه هم میشه سوم راهنمایی.با زانتیا.یه شهرکی نزدیک دماوند بود برا رانندگی کلا میرفتیم اونجا خونوادگی
دیگه عرضم به خدمتتون ک به بابام گفتم بهم یاد بده اونم گفت هر وقت رفتیم دماوند و وقع ما وقع!
و خوب بود واقعا.بعدش داداشم تصادف کرد بابام گفت تو هم میری تصادف میکنی ماشین نمیده دستم دیگه یاد بگیرم درست و حسابی حتی
والا اولین بار اولین بار سوم دبستان رو پای بابام نشستم فرمونو گرفتم در حال رفتن ولی دیگه از سوم راهنمایی ماشینو من از پارکینگ میاوردم بیرون و بعدشم شمال نشستم 100 تا هم رفتم بعدشم که دیگه دیوونه بازی درآوردم زیاد ...
اولین باری که من پشت فرمون نشستم، سال دوم راهنمایی بودم...
راستیتش خود بابام اول پیشنهادشو داد...اول میخواست موتور یادم بده، مامانم نذاشت واسه همین رانندگی ماشین رو یادم داد.
ماشینو تا حالا هرچی پشتش نشستم، خاموش نکردم اما غری که عموما بابام سرمحمیزد واسه این بود که از روی دست انداز ها ماشینو میپروندم...
خیلی قشنگ یادمه سال اول راهنمایی بودم مامانم می خواست گواهینامه بگیره منم قرار شد باهاش یاد بگیرم بعد هیچی دیگه نشستم پشت فرمون بدون این که خاموش کنم حرکت کردم(یکی از افتخارات زندگیم اینه اصلا ) این قدر مورد تحسین و اینا قرار گرفتم که داشتم اب می شدم بعد 5 مین به جای این که ترمز کنم پام و محکم گذاشتم رو گاز فرض کنین چی می شه
دیروز برای اولین بار تو عمرم ماشینو زدم به ماشین یکی دیگه .
داشتم تو کوچه دور می زدم . جلوم ماشین همسایه بود . بعدش دیدم که ی ذره بین ماشین منو اون ماشینه فاصله است . گفتم بعدشم میرم پز می دم که با فاصله 5 سانتی متری دور زدم . یهو دیدم صدای گومبی اومد . نامرد سپر ماشین خورد به ماشین همسایه . سریع دنده عقب گرفتم ک هیشکی نفهمه . یهو دیدم بابام از خونه اومد بیرون . منم به روم نیووردمو رفتم جلو خونه ماشینو تحویل دادم . بابام گفت ماشینو به جایی زدی ؟ گفتم نه
بعدش شب فهمید زدم . کلی دعوام کرد که بعد از 3 سال رانندگی باید اینطوری دور بزنی . حداقل چرا دروغ گفتی . همون موقع وامیستادی به همسایه می گفتیم .بعدشم شب رفتیم به بنده خدا گفتیم(بابام گفت) . شانس اوردم آروم بشش زدم و خیلی آکروباتیک این بار عمل نکردم
((اینو گفتم که عبرت بگیرینو وقتی ی کار خلاف می کنید . فرار نکنیدو پاش وایستینو دروغ نگین!))