از همه دوستانی که اومدن تشکر میکنم. راستش میتینگ ها معمولا 15 نفر بیشتر نمیشد بعد مدیریت و برنامه ریزی همون تعداد هم سخت بود. بعد وقتی محسن گفت 35 نفر پول غذا واریز کردن من
و
شدم که خب الان یه آلاچیق پارک نهایتا 15 نفر جا داره نهایتا. این جمعیت رو چجوری جا بدیم یک جا دورهم. قبلش هم پارک رو از نظر امنیتی چک کردیم دوتا موتور پلیس گشت تو پارک بودن.
تا 10:30 تقریبا همه جمع شدند و یک جا نشستیم و معرفی اولیه و مقداری بحث و صحبت. کمی اونورتر ما یک بنز پلیس نگه داشته بود ولی گویا متوجه ما نشدن!
بعدش برای اینکه جمع نزدیک تر بشن بهم دو گروه شدیم یک گروه بره بازی کنه یک گروه هم صحبت کنه. البته صحبت ها هم طول نکشید و بازی شروع شد. بازی واقعا بهانه خوبیه برای صمیمیت جمع.
وسطی - والیبال - پانتومیم - مافیا . کلا تو دو سه گروه مشغول شدیم و اعضای گروه ها هم جابه جا میشدن. البته همه نزدیک هم بودیم و اصلا جدا جدا نبودیم.
بعد ناهار و کمی صحبت و بعدش دوباره بازی کردن. بین بازی هم حرف میزدیم باهم و هم آشناییت و هم بحث های مختلف.
سه تا خانم بودند که یکی دو ساعتی ما رو به شدت تحت نظر داشتند. خیلی رو اعصاب بودند. بعد آخرش بچه ها رفتن بهش گفتن چرا این همه رو ما زوم کرده؟ اونا حل شدند پاشدند رفتند از اونورا.
کمی بعدتر یک خانم (نمیدونم یکی از همون قبلیا یا یکی دیگه) اومده بود وایستاده بود ما رو تحت نظر داشت. آخرش سه تا از بچه ها رفتند سراغش نیم ساعتی فک زدند باهاش. نمیدونم چی میگفتن تو این تایم!
یک مورد جالب هم جرات حقیقت بود که یکی از دخترها (اسمشو نمیگم
) باید میرفت پیش یک زوجی و یک حرفی به آقاهه میگفت. اینا رفتن گفت ولی یادشون رفت تهش بهشون بگن شوخی بود. بعد اون خانومه دیگه شاکی و عصبانی از مرده. مرده اومد دنبال این دخترا بعد ما گفتیم الان میگیره ما رو میزنه و ... دخترا رفتن توضیح دادن و زن نفس راحتی کشید و خوشبختانه با آرامش حل شد قضیه
خوشبختانه روز خوبی بود و خیلی خوش گذشت. با تشکر از دوستانی که اومدن
عکس هم دست بچه هاست به زودی میگذارن.