مشاعره ی شاعران

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع kahroba
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
پاسخ : مشاعره ی شاعران

تنها شدن احساس خوبی نیست وقتی
می شد کنارت پر شود این حجم خالی
 
پاسخ : مشاعره ی شاعران

یاد باد ان سحری را که تو همدم گشتی
نفسی بود ولی رفت و تو هم غم گشتی
 
پاسخ : مشاعره ی شاعران

یاد تو هرزمان سوزانده جان من
ببوس و زنده کن ، تو جان مرده را
 
پاسخ : مشاعره ی شاعران

داغ تو دارد این دلم! آی عزیز دل بدان!
بی تو بسر نمی شود! مرو! کنار من بمان
 
پاسخ : مشاعره ی شاعران

نفست گر برود خانه و بیتم چه شود؟

شعرها و غزل و حال و هوایم چه شود؟
 
پاسخ : مشاعره ی شاعران

دوستت دارم تو را مانند یک خواب بلند
مثل ماهی که درآورده پلنگی را به بند
 
پاسخ : مشاعره ی شاعران

دلی دارم دلی خسته پر از درد
به روی گونه ام اشکی روان سرد
 
پاسخ : مشاعره ی شاعران

دست هایت را به دستانم بده خاتون من
این قبیله ماهش امروز به سرقت می رود
 
پاسخ : مشاعره ی شاعران

در میان خنده هایم اشک را بازی دهم
با همین شب گریه هایم خواب را بازی دهم
زندگی بازی و من هم نقش اول بوده ام
من تمام عشق دنیا را به بازی می دهم
 
پاسخ : مشاعره ی شاعران

من در متن غزل های تو معنا شدم
در سکوت ساکتت غرق تمنا شدم
 
پاسخ : مشاعره ی شاعران

من مرده ای هستم که چون چشمان خود را
بر عشق تو بستم ، اجل مهلت ندادم ...
 
پاسخ : مشاعره ی شاعران

مسکن شدی و قرص روان بخش منی

دل من تنگ شده ، باز تو بیتاب منی؟
 
پاسخ : مشاعره ی شاعران

یار بی مهر کجا و گونه ی خیس کجا
گفتنی نیست ولی خواستنی تر شده ای
 
پاسخ : مشاعره ی شاعران

یک من ز من های جهان کم میشود وقتی

تو با کسی جز من نفس ها میکشی بانو !!
 
پاسخ : مشاعره ی شاعران

وقتی نمانده است,فقط این دقیقه ها
باید تو را به جای همیشه , نگاه کرد
 
پاسخ : مشاعره ی شاعران

درگیر احساسم ولی در بند زنجیر هوس
گاهی پری بگشوده ام، گه از تقلا بی نفس
 
پاسخ : مشاعره ی شاعران

سر در ره عشقم بنهم یار بخواهد
گر یار بخواهد که دگر جان چه ارزش؟
 
پاسخ : مشاعره ی شاعران

راهی که تو را می بُرد,جان از تن من میبُرد
بیچاره قطاری که,نفرین مرا میخورد

+خودم میدونم اصن خوب نشد:-"
 
Back
بالا