طنز بداهه

[shawn]

پاسخ : طنز بداهه

مصرع جدید

"ای که از کوچه معشوقه ما میگذری"

ای که از کوچه ی معشوقه ی ما میگذری

منم از کوچه ی معشوقه ی تو میگذرم

 

[...............]

پاسخ : طنز بداهه


ای که از کوچه ی معشوقه ی ما میگذری
مادر و خواهر نداری که دلم میشکنی؟؟

 

[دی جی پشمک]

پاسخ : طنز بداهه

ای که از کوچه ی معشوقه ی ما می گذری
راه خود کج کن و برگـــرد که بن بست بُوَد

 

[پژواک]

پاسخ : طنز بداهه

ای که از کوچه ی معشوقه ی ما میگذری
غیرتم کشت که محبوب مرا مینگری ...

: -"

 

[amir h]

پاسخ : طنز بداهه

خیلی وقته خوابیده اینجا
خودتون مصرع بذارید دیگه


مصرع جدید:
"در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم"

 

[A.R.P]

پاسخ : طنز بداهه

در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم
مشکل مغزی تو راهی ندارد دخترم






بیت بعدی

روزی سر سنگ عقابی به هوا خواست

 

[yahyah]

پاسخ : طنز بداهه

روزی زِ سرِ سنگ عقابی به هوا خواست
رفت خورد به دیوار ، بی هیچ کم و کاست

 

[A.R.P]

پاسخ : طنز بداهه

بیت بعدی
ان شنیدستی که در اقصای غور

 

[matin320]

پاسخ : طنز بداهه

بیت بعدی
ان شنیدستی که در اقصای غور

ان شنیدستی که در اقصای غور
مصرعی آمد ز نابینای کور!




ببخشید آخه ثقیل آورده بودی....


مصراع بعد:

خبرت هست که مرغان سحر میگویند
...

 

[maleck :)]

پاسخ : طنز بداهه

خبرت هست که مرغان سحر میگویند
...

که خروسان همه تنبان سحر می جویند

مصرع بعد:
بلبلی برگ گلی خوش رنگ در منقار داشت

 

[maleck :)]

منقارش کج و سر در پی داف داشت.

دود اگر بالا نشیند کسر شان شعله نیست.....

جای خر ملّا نگیرد گر چه او بالا تر است

بعدی:
سحر بلبل حکایت با صبا کرد

 

[dinsiora]

جای خر ملّا نگیرد گر چه او بالا تر است

بعدی:
سحر بلبل حکایت با صبا کرد

خری جفتک نثار ماجرا کرد.

یک جمع نکوشیده رسیدند ب مقصد......

 

[maleck :)]

خری جفتک نثار ماجرا کرد.

یک جمع نکوشیده رسیدند ب مقصد......

ریدند ولی پشت سر آبی نکشیدند

بعدی:
صنما جفا رها کن کرم این روا ندارد

 

[dinsiora]

ریدند ولی پشت سر آبی نکشیدند

بعدی:
صنما جفا رها کن کرم این روا ندارد

تو بِشاش روی درسی که به تو پُخ نفزاید

دلا چنان معاش کن ک گر بلغزد پای....

 

[Sep]

تو بِشاش روی درسی که به تو پخ نفزاید

دلا چنان معاش کن ک گر بلغزد پای....

که سرت افتد بر آن سیمین پای

شنیدستم از راویان کلام...

 

[Reihaneh.M]

شنیدستم از راویان کلام
کسی از کنارم گذشت گفت سلام!!



یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور....

یوسف گم گشته بازآید به کنعان غم مخور
قبل از اینکه او بیاد برو بیرون هوا بخور


به طَرف گلشنی در نو بهاری...

 

[Sep]

به طرف گلشنی در نو بهاری
بدیدم من داف گُل عذاری



ملولیم ساقی می ناب ده....

 

[ÄBČDE FGHÏ]

ملولیم ساقی می ناب ده
ازان سبزْ وید،سمِّ نایاب ده


در حلقه ی گل و مل ، خوش خواند دوش بلبل ...

 

[Sep]

در حلقه ی گل و مل ، خوش خواند دوش بلبل
با یاران یکدل گاهی بکش کمی گُل

بیا ای تو درمان دردم بیا...

 

[ــهــ]

در حلقه ی گل و مل ، خوش خواند دوش بلبل
با یاران یکدل گاهی بکش کمی گُل

بیا ای تو درمان دردم بیا...

بیا ای تو درمان دردم بیا
که ساقی مرا بد گذاشته ست قال


تو را با غیر می بینم صدایم در نمی آید...