طنز بداهه

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع amir h
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
بیا ای تو درمان دردم بیا
که ساقی مرا بد گذاشته ست قال


تو را با غیر می بینم صدایم در نمی آید...
اگر یابم تو رو تنها حسابت رو برسم باید
چه شعری :))
تو کز محنت دیگران بی غمی ...
 
تو کز محنت دیگران بی غمی
نشاید که باشی تو با مردمی:-"(چرند_بی معنی)


صورت زیبای ظاهر هیچ نیست...



صورت زیبای ظاهر هیچ نیست
خواهرم آرایشت را پاک کن!



بوسه زن بر سر هر موج گذر می کردم...
 
اگر یابم تو رو تنها حسابت رو برسم باید
چه شعری :))
تو کز محنت دیگران بی غمی ...


فکر کنم بهترش این میشه:
تو را با غیر می بینم صدایم در نمی آید
اگر یابم تو را تنها حسابت من رسم آناً
 
به نظرم از دوبیتی به چهار بیتی تغییر قالب بدیم با مفهوم تر میشه !
بوسه زن بر سر هر موج گذر میکردم // میگذشتم ز هر موج و خطر میکردم
تا نبینند مردمان چشم چند رنگ مرا //کبک گونه جامه ی برفی به تن میکردم
 
شعر ناگفتن به از شعری که باشد نادرست
بچه نازادن به از شش ماهه افکندن جنین
 
قفل دهان باز شد بدا به شمایان
شاعرکان دلقکان و یاوه سرایان

عهدی اراجیفتان به صبر شنفتیم
عهد به آخر رسید و صبر به پایان
 
جهت ادامه‌ی راه این تاپیک خوب...

هرچه بگندد نمکش می‌زنند...
 
قابل توجه شاعران توانای سایت
تو این تاپیک قراره مصرع‌هایی از اشعار بزرگان رو قرار بدیم و شاعرای عزیز براش مصرع دوم طنز بگن یا هرچقدر دوست داشتید ادامه بدید


فقط رعایت قوانین عروض و قافیه الزامیست
باشد که رستگار شویم

دوستان یادآور میشم پست اول تاپیک رو:))

مصرع بعدی:
من از آن حسن روزافزون ک یوسف داشت دانستم
.....
 
یکی سر مردم کند زیر آب آسان

دلا غافل ز سبحانی چه حاصل...
 
تا نتایج بیاید کند آه و اوه
خداوندا به فریاد دلم رس
 
خداوندا به فریاد دلم رس
منِ مست و خراب و خالی و فِس

خیال روی تو در هر طریق همره ماست..
 
تا گیر توایم همین خرابات جایگه ماست

فرق ما بین بنی آدم و حیوان ادب است
 
کفر کردم و در شاهی باز بنده شدم

نفس باد صبا مشک فشان خواده شد...
 
به آنی دل ما را می رباید

برگ درختان سبز در نظر هوشیار...
 
نیازی به یک دانه رفاقت

شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل...
 
الا ای آهوی وحشی کجایی ؟
که با لعل لبت این من به سان خر نمایی

زلف آشفته و خوی کرده و خندان لب و مست
 
Back
بالا