رادیو آسایشگاه...رادیو چهرازی

[Special girl]

تولد جمشید آبانهـ ..عین همون آبانیـ کهـ هر چیـ در زدیم درو وا نکرد...

 

[طارا]

توی اپیزود 18 چرا وقتی جمشید ب حبیب میگه سرگردونی؟
اون یجورایی انگار خوشش نمیاد ک بهش بگه سرگردون؟!
ممظورش از آفاق مغربی چیه؟ غروب خورشید یعنی؟

 

[پرنیان.ک]

توی اپیزود 18 چرا وقتی جمشید ب حبیب میگه سرگردونی؟
اون یجورایی انگار خوشش نمیاد ک بهش بگه سرگردون؟!
ممظورش از آفاق مغربی چیه؟ غروب خورشید یعنی؟

خب جمشید به حبیب میگه سرگردون که ینی سرگشته،آواره،بی هدف...و حبیب میگه:خیره شدم به آفاق مغربی؛تو چه میدونی :)
دلبرو میگه...آفاق ینی کرانه ی آسمان،آفاق مغربی معنی آسمون دم غروب خورشیدو میده...خیره است به اون حجم از زیبایی؛از نظر خودش این سرگردونی نیست،اوج زندگیه...

 

[طارا]

خب جمشید به حبیب میگه سرگردون که ینی سرگشته،آواره،بی هدف...و حبیب میگه:خیره شدم به آفاق مغربی؛تو چه میدونی :)
دلبرو میگه...آفاق ینی کرانه ی آسمان،آفاق مغربی معنی آسمون دم غروب خورشیدو میده...خیره است به اون حجم از زیبایی؛از نظر خودش این سرگردونی نیست،اوج زندگیه...

ممنون از توضیحاتتون❤

 

[dalghak]

جوان اول اسایشگاه بودیم تا دلبر امد گفتیم خوب منطقیه دیگه یه خانومی با این کمالات خوب باید عاشقش بشیم دیگه

فقط اپیزود 18

آخر یک روز رفتیم دمش بهش گفتیم، ببخشید چته ؟؟گفت هان چطوری ؟چیه با منی ؟گفتیم بابا صاحب حسن در وفا کوش خودتو نگیر، ما خیلی ساله اینجاییم، تو که اولی نیستی ولی ارزش نداره، نرفت تو خرجش هی اونور ور نگاه میکرد، فکر کردیم نکنه دنبال داماد مو فرفریه است، نکنه موی ما حالا مد نیست، نکنه ظهر پیاز زیاد خوردیم، نکنه بیت آخریه زیادی بوده، نکنه میخواد قیمت رو زیاد کنه، نکنه دیوونه است ؟

 

[طارا]

فقط اپیزود 18

اپیزود 14 هم قشنگه
مگه تو حبیب بلدی؟!
جمشید جانم تو چرا اینقد دیوونه ای؟ نمیکنه بابا!
این بود هیچی نگفتنت؟ میگم میکنه دیگه! باید صبر کنیم
بهش گفتم میشه بنگری؟
گفت بفرما
گفتم نه ازونا ک بقیه رو مینگری نه!
میشه دلبرانه بنگری؟
گفت برو بابا! رفت با یارو جدیدیه...

 

[پرنیان.ک]

دلمون تنگه
تو بیا
مگه نگفتی سر میزنی؟
تابستون کش میاد تاااا میتونه
خیلی تنگه
با اینکه حتی پاییزم نیس
من دیوونم درست
اما من نکردم، نفمیدم چی شد به خدا
خیلی فک میکنیم مگه ما چیکار کردیم که میگید دیوونس؟
قیافمون شبیه پدرزن ونگوگ شده
دستان زیر چانه با کلاه،نگاه غم آلود!

بیا گلخونه کن، ایام سرده وسط این همه تابستون قلب الاسد
یادمون دیگه رفته اون های و هوی و نعره مستانمون
چن وقتیه دیگه کسی دندونامونُ ندیده
قدیما بیش از این اندیشه عشاق میکردی
چن وقتیه خسیس شدی
یهو شدی
رفتی دیگه سر نزدی
انگار یادت ما رو رفته باشه
ما اما هنوزم از یادت کم نکردیم
نباش خسیس
تو بیا

من دیوونم درست
ولی مگه توام دیوونه نبودی؟
مگه همیشه سر نمیزدی
ما هنوزم خیالمون جمعه
آخه قرارمون همینه
میزنه بارون عاقبت
نگرانی این همه نیمروز تفتون میگذره
امید داریم
گیرم ته دلمون گاهی یه ذره هول میکنیم
نکنه به عمرمون قد نده
هی میخوایم بگیم : بابا نکن هدر
تو بیا
آخرش که میای
حتی روزی که ما دیگه نباشیم
خب حالا زودتر بیا
نگا
به خدا شاید دیگه هرگز چیزی نسرودیما
دیروقتیه نشستیم منتظر اومدنت
بیم است کاو یهو دیگه نخیزد از رخوت بدن
بیا او را صدا بزن
واسه ما زشته این همه لابه التماس
جلو دیوونه ها کلی پز دادیم که میای ،زمین نمیندازی
دیر وقتیه موندیم رو زمین
کجا پیدات کنیم ؟
یه بارم تو بیا
بی که ما بگردیم
جان ما ممکنه درفزاید
اما از حسن شما کم نمیشه
باشه بگو من دیوونم
اصن کی خواست عادی باشه هیچوقت؟
حیفه آخه اینهمه دور
کی گفته دور؟
تنگه دلمون
تو بیا
چشمون چن وقتیه به دره
اگه بدونی!

#اپیزود_14

 

[Mfurmia]

دوستان اونجا که میگه
یه روز رفت بیرون و دیگه بر نگشت
منظورش محمد مختاری و نحوه قتلش هست

 

[پرنیان.ک]

دوستان اونجا که میگه
یه روز رفت بیرون و دیگه بر نگشت
منظورش محمد مختاری و نحوه قتلش هست

آره. اون بیت "لبت کجاست که خاک چشم به راه است" هم یه قسمت از اشعار محمد مختاری هست.

 

[Mfurmia]

خیلی داستان پیچیده ای
کاش میتونستیم با گوینده ها یا نویسنده ارتباط برقرار کنیم

 

[پرنیان.ک]

خیلی داستان پیچیده ای
کاش میتونستیم با گوینده ها یا نویسنده ارتباط برقرار کنیم

هویت هیچکدوم فاش نشده متأسفانه ولی شاید بشه از طریق توییترشون اقدام کرد...

 

[Mfurmia]

مگه توییتر دارن

 

[Mfurmia]

ولی من فکر کنم این ها خاطرات خود دکتر چهرازی هست

هویت هیچکدوم فاش نشده متأسفانه ولی شاید بشه از طریق توییترشون اقدام کرد...

 

[پرنیان.ک]

مگه توییتر دارن

دارن.

ولی من فکر کنم این ها خاطرات خود دکتر چهرازی هست

بعید میدونم اما خب ایشون کتاب خاطرات دارن؛ من نخوندم این کتاب رو ولی میشه صحت فرضیتون رو با خوندن این کتاب بسنجید.

 

[Sara.kh]

هر شب آدم هایی اینجا را ترک می کنند و دیگر بر نمی گردند. یک شب من هم به آرامی با آن ها از اینجا می روم. و بعد مسیرم را عوض می کنم و در راه ناکجا به تمام بستنی هایی که خورده ام فکر خواهم کرد. و به تمام در آغوش گرفتن های دو سال اخیر. و بعد غصه خواهم خورد که در ناکجا بستنی، دوست و خانواده ای وجود نخواهد داشت. و بعد امیدوارانه به این احتمال فکر می کنم که در آنجا من هم وجود نخواهم داشت. و بعد لبخند می زنم.

 

[Mfurmia]

پادکست های دیگه ای مثل رادیو چهرازی هست؟
که حالت روایی داشته باشه

 

[پرنیان.ک]

پادکست های دیگه ای مثل رادیو چهرازی هست؟
که حالت روایی داشته باشه

پادکستای اتاق سرد آبی رو پیشنهاد میکنم. با نویسندگی حمید سلیمی که از همون فضای آسایشگاه برداشت کرده...اما قصه عاشقانه هست و از تیکه های سیاسی چهرازی توش خبری نیست.
میتونید "اتاق سرد آبی" رو تو ساند کلود سرچ کنید.
صدای محمود سرمدی هم عالیه...

 

[mischievous]

از کجا دانلود می کنید؟

 

[Mfurmia]

پادکستای اتاق سرد آبی رو پیشنهاد میکنم. با نویسندگی حمید سلیمی که از همون فضای آسایشگاه برداشت کرده...اما قصه عاشقانه هست و از تیکه های سیاسی چهرازی توش خبری نیست.
میتونید "اتاق سرد آبی" رو تو ساند کلود سرچ کنید.
صدای محمود سرمدی هم عالیه...

ممنون

 

[پرنیان.ک]

از کجا دانلود می کنید؟

کانال تلگرامی اصلی چهرازی
@radiochehraziofficial
واسه دانلود اتاق سرد آبی هم میتونید کانال @dialoguebox برید...این گروه پادکستای قشنگ دیگه ای هم تنظیم میکنن...