به نقل از سـهیل :
من پنج شش سال پیش از شبکه دو بود فک کنم یه فیلم دیدم که داستانش اینطور که یادم میاد مربوط میشد به سه تا خواهر و برادر که تازه پدر و مادرشونو از دست داده بودن و یه مردی که به نظر خیلی ناجور میومد افتاده بود دنباله این سه نفر تا مال و اموالشونو صاحب بشه. فک می کنم فیلمه کلن سبکش یه جوری بود که همش سیاه و سفید بود ( فک کنما ! کلا رنگش کم بود ولی فک نمی کنم خیلی قدیمی بوده باشه) یکیشون یه دختربچه ی یکی دو ساله بود یه داداشه 13 -14 ساله و اون یکی دخترم حدوده 18 اینا بهش می خورد که این مرده مرتب دنباله ازدواج با این بود واسه همون پول و اینا دیگه. پسره هم عاشق ماجراجویی و کتابای جغرافیایی و این چیزا بود. چند بارم مرده سعی کرد اینا رو بکشه. کلا تعقیب و گریز زیاد داشتن. مثلا یه عمو داشتن که رفتن پیشش، عموهه تو کاره نگهداریه جک و جونورو از این چیزا بود مرده خوبی بود اما اونم به قتل رسید طفلکی!
اوووووه ! #-o
از این بیشتر دیگه یادم نمیاد .
به نقل از justkamand :من پنج شش سال پیش از شبکه دو بود فک کنم یه فیلم دیدم که داستانش اینطور که یادم میاد مربوط میشد به سه تا خواهر و برادر که تازه پدر و مادرشونو از دست داده بودن و یه مردی که به نظر خیلی ناجور میومد افتاده بود دنباله این سه نفر تا مال و اموالشونو صاحب بشه. فک می کنم فیلمه کلن سبکش یه جوری بود که همش سیاه و سفید بود ( فک کنما ! کلا رنگش کم بود ولی فک نمی کنم خیلی قدیمی بوده باشه) یکیشون یه دختربچه ی یکی دو ساله بود یه داداشه 13 -14 ساله و اون یکی دخترم حدوده 18 اینا بهش می خورد که این مرده مرتب دنباله ازدواج با این بود واسه همون پول و اینا دیگه. پسره هم عاشق ماجراجویی و کتابای جغرافیایی و این چیزا بود. چند بارم مرده سعی کرد اینا رو بکشه. کلا تعقیب و گریز زیاد داشتن. مثلا یه عمو داشتن که رفتن پیشش، عموهه تو کاره نگهداریه جک و جونورو از این چیزا بود مرده خوبی بود اما اونم به قتل رسید طفلکی!
اوووووه ! #-o
از این بیشتر دیگه یادم نمیاد .
) بعد یه عروسک به شکل و اندازه ی زنش تو فیلم بود. این عروسکه رو فکر میکنم میخواست قایم کنه یا چی توی کمد نگهش میداشت. 
به نقل از SPECTRE :عاقا من خیلی بچه بودم وقتی خونه مامان بزرگم بودیم و وقت خواب بود یه فیلم پخش میکرد ایران، اسم اونو هر کاری میکنم یادم نمیاد.
یه مردی بود که یه زنی داشت (
کلا فقط این یادمه. خیلی ام به نظرم ترسناک اومده بود اونموقع
واقعا منو از یه مشکل بزرگ نجات میدین اگه بدونین کودوم فیلمو میگم
+ تن عروسکه هم لباس عروس بود فک کنم
ولی ماجرای یه دختربچّه بود که با پدر و مادرش میان یه خونه ویلایی تو جنگل، -فکر کنم فقط آخر هفته ها- و روابطشون با دخترشون اصلا خوب نیست . یعنی در حد شب به خیر گفتن مثلن. دختره بهش می خوره یازده-دوازده سالش باشه، چند تا گل روبروی خونه شون کاشته که منتظره سبز بشن ولی نمیشن. هرروز میاد نگاهشون می کنه و یه روز که خسته می شه فرار می کنه به جنگل، تو درختا یه جایی با شاخ و برگ واسه خودش درست می کنه و چند روز همون جا می مونه، برنمی گرده و پدرومادرش از اون جا می رن و دختره تو خونه می بینه هیچ کس نیست و فقط یه قوطی کنسرو پیدا می کنه که نمی تونه بازش کنه. دیگه یادم نمیاد چی میشه ولی آخرش وقت شب دختره تو جاده جلوی خونه قایم شده که ماشین مامان و باباش میاد و اونم می ره سوار می شه و برمی گردن، فکر کنم همین جا فیلم تموم می شه :-"
آره منم این فیلم رو دیدمیکی دوسال پیش یه فیلمی از تلویزیون دیدم؛ راستش از اوّلش ندیدم
آقا من با این توضیحاتم فیلم رو نابود کردم، ولی لطفا اگه کسی اسم فیلم رو می دونه بگه. :د
خودم خیلی وقت پیش پیدا کردمش
دوستان یه فیلمِ خارجی(هالیوودی) دو تا دختر از بچگی باهم دوست بودن باهم ازدواج میکنن تو یه روز و یه مکان
یکیشون خودشو کشت واسه لباس و هیکل و کلا کیفیت مجلس و یکی برعکس
اسمشو نمیدونم و نکته اینجاست که تا همینجا که تعریف کردم فیلمو دیدم
هم اکنون به یاری سبزتان(چرا نارنجی نه؟) نیازمندم
من واقعا ممنونم نصف درگیری های ذهنیمو حل کردید
