پاسخ : عشق،آري؟يا خير؟
من تقریبا از همون اول همه پست هارو خوندم :)
چرا یه سریا جبهمه گرفتین مگه ما وقتی یه چیزی رو تعریف میکنیم باشرایط خاص تعریفش میکنیم
مثلا دوستی ها معمولیمون یه حالت ثابتی دارن ولی گاهی ما بعضی هارو خیلی بیشتر دوست داریم
عشقم یه تعریف ثابت داره فقط میزانش فرق میکنه ادمش فرق میکنه عشق عشقه چ نسبت به مادر باشه یا جنس مخالف یا پنجره اتاقت(استعاره از هرچیز باارزش) میزانش فرق داره
خیلیا هستن اوج دوست داشتن و محبتشون با بقیه فرق داره قرار نیس با دیدین این چیزا برا عشق حد و مرز تعیین کرد
ادم عاشق حتی از زیان دیدن از عشقشو دوست داره این به نظر ماها که بیرون اون رابطه ایم شاید بده برا اونا خوبه
اینی هم که میگین نازکردن و اینا برا قصه مامان بزرگاس رو قبول ندارم بارها شده کسی که شما دوسش دارین ناز کرده و شما باکمال میل حاضربودین براش هرکاری بکنین
اینی هم که عشق و هوس واینا قاطین ایرادی برا عشق نیس هوس یه حالت تکمیل کننده برا یه رابطه عاشقانه بین زن و مرده و نباید منکرش شد این یه تمایل ذاتیه (البته یکسری اتفاقات فعلی درجامعه رو نادیده میگیرم چون اونا ربطی به عشق ندارن)
عشق به ادم ارامش میده دیدم کسایی رو که با شنیدن صدای عشقشون چشاشونم برق میزنه وفکرمیکنن خوشبختترین ادم تو دنیان
وبنظرم عاشق بودن ربطی به سن و شناخت و اینا نداره درهرجاوزمانی فرد ممکنه عاشق بشه و اگرمیزان عشقش کم باشه بعد یه مدت منطقش غلبه میکنه و از اون حالت میاد بیرون
وهمیشه عشق ویران کننده نیس زوج های عاشق زیادی هستن که کنارهم بودنشون و عشقشون باعث موفقیتشون شده
درحال حاضر من یکی ازدوستاموبیش از خودمم دوسش دارم هرکاری هم حاضرم بخاطرش بکنم ولی من اصلا برا اون مهم نیستم دلیل نمیشه من احساسمو نسبت به اون از دست بدم
ادم عاشق نخواسته عاشق بشه که طرف مقابل هم اینو بخواد ادم عاشق بخاطر دل خودش و بی هیچ انتظاری عاشق میشه
)
