اون تست هم که گفتید. توی کتاب فقط در حد تعریف موج نو و سپید و نیمایی را گفته. برای تشخیص دقیقترش،
ترانه/تصنیف اصطلاحاً به شعرهایی گفته میشه که باید وزن دقیق عروضی سنتی داشته باشند (قالب سنتی دارند) ولی وزنشون درست نیست و اشکالاتی داره، یعنی شاعر خیلی به قواعد عروضی توجه نکرده. (عارف و عشقی عوام مثلاً... یا اکثر چیزهایی که خوانندههای مجاز و غیرمجاز میخونند
![Whistling :-" :-"](/forum/styles/yahmas/smiles/whistling.gif)
)
نیمایی یعنی از اون وضع سفت و سخت قوالب سنتی و این که قافیه نظم مشخصی داشته باشه پیروی نمیکنه. از لحاظ وزنی، وزن عروضی داره ولی مصرعها کوتاه و بلند میشن. (مثل نیما و اخوان و فروغ و سهراب و حمید مصدق و...)
سپید که با نمونههای موفقی از شاملو شناخته میشه، یعنی وزن عروضی نداره، ولی آهنگ داره. این آهنگ (بر اساس حرفهای شفیعی کدکنی میگم) معمولاً نوعی هارمونی و هماهنگیه که با کمک صنایع ادبی مثل جناس و مراعات النظیر و اینها ایجاد میشه و سعی میکنه جای خالی وزن عروضی را پر کنه.
موج نو (مثل احمدرضا احمدی) و نمونههای تندترش مثل شعر حجم (یدالله رؤیایی) همین را هم میذارند کنار و عملاً خودشون هم توافقی ندارند اصول نظری مکتب هنریشون چیه که ما بخوایم بیایم برای شعرشون اصول و قواعد پیدا کنیم.
شما اصولاً نباید وزن شعر بلد باشید، ولی با توجه به این سؤال و اون سؤال پیشاهنگان که در کدوم بیت ت «است» تلفظ نمیشه (و به عقیدهٔ من سؤال بعدیش تو کد یک) بد نیست یه نگاهی به ادبیات تخصصی پیش انسانی یا عروض و قافیهٔ شمیسا بندازید. یه وقت یه تست پایین و بالا شد سر همین...