big cat
SPHINX
- ارسالها
- 189
- امتیاز
- 1,956
- نام مرکز سمپاد
- سمپاد:')
- شهر
- .
- سال فارغ التحصیلی
- 1400
بعد از خوندن نظرات دوستان، طی شش سال گذشته به نظرم هیچ پیشرفت خاصی صورت نگرفته تو دیدگاه افرادی که گوشه ای از جمعیت کتابخوان کشور رو تشکیل میدن.
به نظرم این فوق العاده سطحی نگرانه ست که بیایم ادبیات فاخر یه سری کشورهارو با کتابهای زرد بازار مقایسه کنیم! به نظرتون احمقانه نیست؟
اینطوری نیست که فرانسه و آمریکا که اینهمه شایسته دیده شدن، ادبیات زرد نداشته باشن، فقط شما نودهشتیاشونو ندیدین و نمیشناسین دلیل نمیشه که اونجا فقط ادبیات عالی تولید بشه.
ولی نمی دونم چرا کسی نمیاد مثلا سووشون دانشور رو با فیفتی شیدز که از لحاظ سرعت فروش نسخه ی چاپی رکورد هری پاترم شکونده مقایسه کنه! احمقانه ست نه؟ هرچیزی رو باید با همتای خودش سنجید.
من نمیگم ادبیات ایران فوق العاده ست و برترینه، میگم مبنای مقایسه رو درست قرار بدین.
هری پاتر که یه مجموعه ی فانتزی هست رو باید با همتای خودش بسنجین. رمانای نودهشتایرم که بعضی از نویسنده هاش دست به چاپ کتابشون زدن رو هم با همتای خودش.(البته من قصد تحقیر این دسته از نویسنده هارو ندارم و به نظرم بینشون تک و توک کتابهای خوبی بودن که اگه اسم نویسنده ش مثلا به جای مریم، مری بود می تونست بیشتر دیده بشه!)
آیا ادبیات فانتزی ضعیفه؟ بله ما تولید محتوامون کمه و مطمئنا نمی تونیم به این زودی وارد رقابت با کشورهایی مثلا بریتانیا بشیم که از خیلی قبلتر از هری پاتر، تجربه ی نویسندگی تو این مبحث رو داشته. اینطوری نیست که ما ادبیات تخیلی نداشته باشیم ولی اکثرا به نظم یا نثر قدیم هستن که همون نثر هم درواقع قصه هست و نه رمان. پس بله تو این زمینه هنوز باید کار کرد ولی هیچ لزومی وجود نداره برای دست پیدا کردن به جایگاهی در این نوع از ادبیات از آثار موجود در بازار تقلید بکنیم تا مقامی کسب کنیم. درحال حاضر هم هستن کسانیکه در این حیطه فعالیت می کنن، البته به علت حمایت ناکافی قوانین و بازار کساد، روند کندی براش پیش بینی میشه.
.
یه مشکل دیگه ای هم وجود داره و این همون دیدگاه منفی هست که نسبت به ادبیات ایران وجود داره. همه ناخودآگاه فکر می کنن یه کتاب چون نویسنده ی ایرانی داره پس خوب نیست و خیلیا اصلا فرصتی پیدا نمی کنن برای دیده شدن، همین باعث میشه تعداد زیادی از نویسنده ها رو بیارن به اختیار کردن اسم های فرنگی!:)
.
در قدم بعدی، اینکه یه کتاب چقدر برای خواننده ش لذت ایجاد میکنه دلیل بر باارزش بودنش نیست، اینکه شما چقدر بهتر می تونین خودتونو با تخیل یه کتاب فراموش بکنین دلیل بر فاخر بودنش نیست، اینکه یه کتاب به شما کمک میکنه به جای تفکر، غرق لذت چیزی بشین، دلیل بر والامقام بودنش نیست!
کتاب باید در کنار لذتی که ایجاد میکنه برای خواننده، با خودش آگاهی هم به همراه داشته باشه وگرنه هیچ لزومی نداره که بیش از یه بار خونده بشه.
پس لطفا بعضی از کتابارو الکی بزرگتر از اونچیزی که هستن نکنین، فقط چون فن سرویس کافی دارن. وگرنه آخرش از هنر چیزی باقی نمیمونه چه تو ایران و چه تو هرکشور دیگه ای.
.
درکنار غرب پسندی، یکی از مشکلات دیگه هم آشنایی ناکافی افراد با کتاب های خوبه. مثلا تو لیست کتابهایی که سال ۲۰۱۷ خوندم به گزارش گودریدز، کتاب اتاق بیشترین محبوبیت و همسایه ها اثر احمد محمود کمترین محبوبیت رو داشت. درحالیکه اتاق رو نهایتا بشه یه بار خوند ولی همسایه ها چی؟ با این وجود از اتاق یه فیلم هم ساختن و به کلی زبان ترجمه هم شده، اونوقت اینجا خیلی ها اصلا با احمد محمود آشنایی ندارن فقط چون کسی از آمریکا نیومده بهش تو لیست نویسنده های خوب یه صندلی بده! و اشتباه نکنین هدف من غرب ستیزی نیست فقط مقابله با بالابردن یه جایگاه بیش از حد مطلوبه!
من تا وقتیکه صفحه ی ویکی پدیای مرتضی آوینی رو باز نکرده بودم با غزاله علیزاده آشنایی نداشتم! معلم ادبیات سر کلاس ازش درخواست میشه داستان لیلی و مجنونی که همه بلدن رو دوباره تعریف کنه ولی کسی نمیگه یه نویسنده یا کتاب خوب معرفی کن. معلم از جلال آل احمد میگه ولی از سیمین دانشور نه، کتاب عزاداران بیل غلامحسین ساعدی تو کتابخونه ی مدرسه خاک میخوره و کسی براش ارزشی قائل نیست. خود ایرانیها هم از ادبیاتشون بعضا فقط بوف کور صادق هدایتو میشناسن! بقیه انگار چون تاییدیه نگرفتن کتاب نیستن!
.
به نظر من تا وقتی که منتقد خوب(نه اونایی که فقط نکات منفی رو میشمرن) به حد کافی نباشه، سطح ادبی هم بالا نمیره. وظیفه ی انتقاد هم رو شونه های ما، یعنی مخاطب هاست.
لازمه ش هم مطالعه تو این زمینه ست تا حدی که یاد بگیریم وقتی نظرمونو راجع به یه کتابی بیان میکنم چیزی بیشتر از فوق العاده و افتضاح برای گفتن داشته باشیم.
.
و درنهایت برای اینکه حرفهام غر خالص نباشه، این وبلاگ رو معرفی می کنم بهتون.
می تونین از پستی که لینکشو گذاشتم به لیستی از رمانهای ایرانی که باید خونده بشن، دسترسی پیدا کنین.
http://aghagol.blog.ir/post/1373
به نظرم این فوق العاده سطحی نگرانه ست که بیایم ادبیات فاخر یه سری کشورهارو با کتابهای زرد بازار مقایسه کنیم! به نظرتون احمقانه نیست؟
اینطوری نیست که فرانسه و آمریکا که اینهمه شایسته دیده شدن، ادبیات زرد نداشته باشن، فقط شما نودهشتیاشونو ندیدین و نمیشناسین دلیل نمیشه که اونجا فقط ادبیات عالی تولید بشه.
ولی نمی دونم چرا کسی نمیاد مثلا سووشون دانشور رو با فیفتی شیدز که از لحاظ سرعت فروش نسخه ی چاپی رکورد هری پاترم شکونده مقایسه کنه! احمقانه ست نه؟ هرچیزی رو باید با همتای خودش سنجید.
من نمیگم ادبیات ایران فوق العاده ست و برترینه، میگم مبنای مقایسه رو درست قرار بدین.
هری پاتر که یه مجموعه ی فانتزی هست رو باید با همتای خودش بسنجین. رمانای نودهشتایرم که بعضی از نویسنده هاش دست به چاپ کتابشون زدن رو هم با همتای خودش.(البته من قصد تحقیر این دسته از نویسنده هارو ندارم و به نظرم بینشون تک و توک کتابهای خوبی بودن که اگه اسم نویسنده ش مثلا به جای مریم، مری بود می تونست بیشتر دیده بشه!)
آیا ادبیات فانتزی ضعیفه؟ بله ما تولید محتوامون کمه و مطمئنا نمی تونیم به این زودی وارد رقابت با کشورهایی مثلا بریتانیا بشیم که از خیلی قبلتر از هری پاتر، تجربه ی نویسندگی تو این مبحث رو داشته. اینطوری نیست که ما ادبیات تخیلی نداشته باشیم ولی اکثرا به نظم یا نثر قدیم هستن که همون نثر هم درواقع قصه هست و نه رمان. پس بله تو این زمینه هنوز باید کار کرد ولی هیچ لزومی وجود نداره برای دست پیدا کردن به جایگاهی در این نوع از ادبیات از آثار موجود در بازار تقلید بکنیم تا مقامی کسب کنیم. درحال حاضر هم هستن کسانیکه در این حیطه فعالیت می کنن، البته به علت حمایت ناکافی قوانین و بازار کساد، روند کندی براش پیش بینی میشه.
.
یه مشکل دیگه ای هم وجود داره و این همون دیدگاه منفی هست که نسبت به ادبیات ایران وجود داره. همه ناخودآگاه فکر می کنن یه کتاب چون نویسنده ی ایرانی داره پس خوب نیست و خیلیا اصلا فرصتی پیدا نمی کنن برای دیده شدن، همین باعث میشه تعداد زیادی از نویسنده ها رو بیارن به اختیار کردن اسم های فرنگی!:)
.
در قدم بعدی، اینکه یه کتاب چقدر برای خواننده ش لذت ایجاد میکنه دلیل بر باارزش بودنش نیست، اینکه شما چقدر بهتر می تونین خودتونو با تخیل یه کتاب فراموش بکنین دلیل بر فاخر بودنش نیست، اینکه یه کتاب به شما کمک میکنه به جای تفکر، غرق لذت چیزی بشین، دلیل بر والامقام بودنش نیست!
کتاب باید در کنار لذتی که ایجاد میکنه برای خواننده، با خودش آگاهی هم به همراه داشته باشه وگرنه هیچ لزومی نداره که بیش از یه بار خونده بشه.
پس لطفا بعضی از کتابارو الکی بزرگتر از اونچیزی که هستن نکنین، فقط چون فن سرویس کافی دارن. وگرنه آخرش از هنر چیزی باقی نمیمونه چه تو ایران و چه تو هرکشور دیگه ای.
.
درکنار غرب پسندی، یکی از مشکلات دیگه هم آشنایی ناکافی افراد با کتاب های خوبه. مثلا تو لیست کتابهایی که سال ۲۰۱۷ خوندم به گزارش گودریدز، کتاب اتاق بیشترین محبوبیت و همسایه ها اثر احمد محمود کمترین محبوبیت رو داشت. درحالیکه اتاق رو نهایتا بشه یه بار خوند ولی همسایه ها چی؟ با این وجود از اتاق یه فیلم هم ساختن و به کلی زبان ترجمه هم شده، اونوقت اینجا خیلی ها اصلا با احمد محمود آشنایی ندارن فقط چون کسی از آمریکا نیومده بهش تو لیست نویسنده های خوب یه صندلی بده! و اشتباه نکنین هدف من غرب ستیزی نیست فقط مقابله با بالابردن یه جایگاه بیش از حد مطلوبه!
من تا وقتیکه صفحه ی ویکی پدیای مرتضی آوینی رو باز نکرده بودم با غزاله علیزاده آشنایی نداشتم! معلم ادبیات سر کلاس ازش درخواست میشه داستان لیلی و مجنونی که همه بلدن رو دوباره تعریف کنه ولی کسی نمیگه یه نویسنده یا کتاب خوب معرفی کن. معلم از جلال آل احمد میگه ولی از سیمین دانشور نه، کتاب عزاداران بیل غلامحسین ساعدی تو کتابخونه ی مدرسه خاک میخوره و کسی براش ارزشی قائل نیست. خود ایرانیها هم از ادبیاتشون بعضا فقط بوف کور صادق هدایتو میشناسن! بقیه انگار چون تاییدیه نگرفتن کتاب نیستن!
.
به نظر من تا وقتی که منتقد خوب(نه اونایی که فقط نکات منفی رو میشمرن) به حد کافی نباشه، سطح ادبی هم بالا نمیره. وظیفه ی انتقاد هم رو شونه های ما، یعنی مخاطب هاست.
لازمه ش هم مطالعه تو این زمینه ست تا حدی که یاد بگیریم وقتی نظرمونو راجع به یه کتابی بیان میکنم چیزی بیشتر از فوق العاده و افتضاح برای گفتن داشته باشیم.
.
و درنهایت برای اینکه حرفهام غر خالص نباشه، این وبلاگ رو معرفی می کنم بهتون.
می تونین از پستی که لینکشو گذاشتم به لیستی از رمانهای ایرانی که باید خونده بشن، دسترسی پیدا کنین.
http://aghagol.blog.ir/post/1373
آخرین ویرایش: