با حس تنهایی چیکار کنیم؟

[Admin2]

فکر کنم برای هرکسی تو دوران نوجوانی احساس تنهایی پیش میاد. اینکه احساس میکنه یه غمی داره، میخواد احساسش رو یه جوری خالی کنه، احساس میکنه باید این حس رو برای کسی خرج بکنه، دوست داره کسی رو داشته باشه و ...
به نظرتون تو این موقعیت ها باید چیکار کرد؟ با این احساس چیکار باید کرد؟

 

[rdahl_kn]

پاسخ : با حس تنهایی چیکار کنیم؟

این احساس مخصوص دوره ی نوجوانی نیست. شروعش در دوران نوجوانیه که آدم داره بزرگ میشه، مشکلاتش دارن واقعی تر و جدی تر میشن، و داره میفهمه هرچیزی رو نمیشه به آدما گفت. از همون نوجوانی تا انتهای زندگی هم وجود داره. فقط این احساس توی نوجوانی چیز جدیدیه و چندبار اولی که آدم با این قضیه برخورد میکنه بلد نیست که چه طوری باید احساسش رو مدیریت کنه.

تین ایجر میبینه که همه ی آدمایی که در زندگیش هستن درکش نمیکنن، ولی بزرگ تر که شد میفهمه دلیلی هم نداره که بکنن. فضای فکری هرکس مخصوص به خودشه و هرچقدرم تلاش کنه یه چیزی که داره اذیتش می کنه رو برای بقیه توضیح بده اونا مثل خودش درکش نمیکنن. مثلا وقتی بین سه تا خواهر یکیشون میمیره اون دو نفر دیگه یه احساس کاملا یکسان نخواهند داشت. چه برسه به مسائل ناآشناتر از مرگ و فقدان، برای دو تا آدم بی ربط به هم.

فکر نمیکنم بشه کار خاصی هم درموردش کرد چون ربطی به داشتن یا نداشتن دوست/پارتنر/خواهر و برادر و نزدیکی و اینتمسی با یک فرد نداره.بزرگترا هم فقط یاد گرفتن که "کنار بیان."

 

[AraSh.HaShemi]

پاسخ : با حس تنهایی چیکار کنیم؟

تجربه ثابت کرده احساساتیو که باعث وابستگی به غیر خود میشه رو باید سرکوب کرد
به تنهایی هم باید عادت کرد

 

[moOn:)]

پاسخ : با حس تنهایی چیکار کنیم؟

جز کنار اومدن باهاش راهی هم نیست. فقط آدما هستند تا گاهی فراموشمون بشه. به نظر من بهترین کار نترسیدن و فرار نکردن از تنهاییه ست. نمی شه از اول نترسید، ولی کم کم آدم یاد می گیره و لذتش رو هم می بره!
هر چقدر بیشتر تو مسیر پذیرفتن ِ تنهایی ش پیش بره، بیشتر به خودش تکیه می کنه و بیشتر قدر آدمایی که هستند رو می دونه. خیلی کمک می کنه آدم تکلیف شُ با خودش و آدمایی که می خواد داشته باشه مشخص کنه و دید واقعی تری داشته باشه تو روابط ش.
مدل این حسِ تنهایی تو دوران نوجوانی " من یکی رو فقط برای خودم می خوام" ه! انقدر هم این حس شدیده که گاهی برای رسیدن بهش خیلی چیزای دیگه نادیده گرفته می شه. نتیجه هم شکست عشقی های بچگانه و عواقب ش.

 

[mohammadx0098]

پاسخ : با حس تنهایی چیکار کنیم؟

تنهایی که عالیه

 

[Full_professor]

پاسخ : با حس تنهایی چیکار کنیم؟

برو زن بگیر! زن رسمی البته نه دوست دختر و این مسخره بازیا .... باور کن تنها راه حل ممکن همینه! (ولی خب میدونم کسی بهت زن نمیده به دلایل غلط فرهنگی)

 

[fatemeh.sh]

پاسخ : با حس تنهایی چیکار کنیم؟

سلام.
موضوعی که امروزه خیلی از جوونا باهاش درگیرن تنهاییه.
و تنهایی نه به این معنی که کسی نیست.
به این معنی که کسانی که هستند همفکر ما نیستند.
چ میشه کرد؟
چطور میشه افراد همفکر خودمونو پیدا کنیم ؟
نمیدونم تونستم موضوع رو درست بیان کنم یا نه!

 

[فاطیما]

پاسخ : با حس تنهایی چیکار کنیم؟

به نظرم برای رفع این حس،داشتن یه دوست خوب که بدونی بعد گفتن این حرفا دیدگاهش درمورد تو تغییری نمیکنه،خوب باشه....ولی چون جدیدا خیلی کم میشه به دوستا اعتماد کرد و این روش ریسکش بالاست،میتونیم این حسا رو توی یه دفتر بنویسیم یا مثلا توی قسمت یادداشت های گوشی...این روش حداقل برای من که جواب میده.

 

[hastikhanoom]

پاسخ : با حس تنهایی چیکار کنیم؟

واقعا کار خاصی میشه کرد؟
ولی خب میشه به سری کارا رو نکرد.
مثل اینکه صرف تنهایی با کسی وارد ارتباط شد،صرف نظر از جنسیت و میزانش.
و مراقب حد و حدود رابطه بود،مثلا وقتایی که تنهایی اوج می گذره،از اون چارچوب تعریف شده عبور نکرد...
اینکه آدم از تنهایی رنج ببره خیلی بهتر از اینه که از تنها شدن رنج ببره،به نظر من

 

[حلزون]

پاسخ : با حس تنهایی چیکار کنیم؟

خیال پردازی
خیال پردازی درباره ی تنها نبودن:)

 

[happiestchemist]

پاسخ : با حس تنهایی چیکار کنیم؟

برای این افسرگی پاییزی قدم زدم تند خوب جواب میده، حوالی غروب نیم ساعت یا 45 دقیقه،

 

[Amir R]

پاسخ : با حس تنهایی چیکار کنیم؟

دوباره كنكور دهيد
به چنان فلاكتي مي افتيد كه همهچيز از ياد ميرود

 

[میـنا]

پاسخ : با حس تنهایی چیکار کنیم؟

دوباره كنكور دهيد
به چنان فلاكتي مي افتيد كه همه چيز از ياد ميرود

یه عنوان شخص باتجربه در امر کنکور تاییدش میکنم

 

[arcana]

پاسخ : با حس تنهایی چیکار کنیم؟

لذتشو ببر
تنهایی بهتر از وابستگی الکی نیس واقعا؟

 

[فاطیما]

پاسخ : با حس تنهایی چیکار کنیم؟

برای این افسرگی پاییزی قدم زدم تند خوب جواب میده، حوالی غروب نیم ساعت یا 45 دقیقه،

قدم زدن تند خوبه ولی اگه باهاش آهنگای بسیار شاد هم گوش کنی که دیگه عالی میشه....اصن به کل همه چیز از یادت میره
یه دوست خیالی هم در اینجور مواقع خیلی به درد میخوره

دوباره كنكور دهيد
به چنان فلاكتي مي افتيد كه همهچيز از ياد ميرود

اینم به نظرم روش بسیار موثریه ... ولی برای افرادی الان نمیتونن امتحان بدن،امکان پذیر نیستش

 

[arvin.a]

پاسخ : با حس تنهایی چیکار کنیم؟

باید سعی کنی خودتو غرق یه چیزی کنی تا تنهاییت به چشم نیاد و اون یه چیز یک آدم نیست
مثلن موسیقی
اینجوری مطمئنی حتی اگه کسی دورت نباشه اون چیز هست

 

[hastikhanoom]

پاسخ : با حس تنهایی چیکار کنیم؟

باید سعی کنی خودتو غرق یه چیزی کنی تا تنهاییت به چشم نیاد و اون یه چیز یک آدم نیست
مثلن موسیقی
اینجوری مطمئنی حتی اگه کسی دورت نباشه اون چیز هست

موسیقی هم بستگی داره.
مثلا یکی میره یه آهنگ گوش میده تلخ تر از حال خودش قطعا بدتر میشه.
نمیدونم،ولی خودم وقتیحال درستی ندارم،یا آهنگ گوش نمیم یا اگر خواستم بی کلام. حتی اگه یه آهنگ شادم گوش بدین میشه تداعی کننده ی خاطرات بد،یا تشدید کنده ی این حس

 

[Ромина]

پاسخ : با حس تنهایی چیکار کنیم؟

گاهی میشه با یه لیوان شکلات داغ =P~ و یه کتاب خوب ، همه چیز رو رنگی رنگی و دوست داشتنی دید
من وقتی زیاد تنهایی بهم فشار میاره یا کتاب میخونم،یا فیلم میبینم یا می نویسم راجب تفکراتم
میشه از تنهایی و حس تنهایی لذت برد گاهی اوقات.
از نظرم این اشتباهه که میگید باید سعی کنیم حواسمونو پرت کنیم
فکر کنم بهتر باشه که سعی کنیم ازش لذت ببریم
ولی نه اونقدر زیاد که دیگه نتونیم کسی رو شریک کنیم تو لحظاتمون

 

[مشکات]

پاسخ : با حس تنهایی چیکار کنیم؟

وقتی فعالیت های روزانه ت مورد علاقه ت باشن و یا اونقدر سرگرم مسائل مختلف باشی خب این حس خیلی کمتر سراغ آدم میاد
ولی واقعیتش وقتیم سراغ آدم میاد گاهی کل وجود آدمو پر از غم میکنه
یه راه حلش وجود دوستان همفکر و دوستانی که باهاشون راحت باشی و دریک کلام دوست خوب هست که متاسفانه تعداد دوستان خوب هر روز رو به کاهشه
موسیقی هم یکی از راه هایی که این حسو تا حدی کم میکنه
نوشتن احساسات هم واقعا راه حل خوبیه
البته بستگی به سن فرد هم داره
احساس تنهایی یه فرد 19 ساله با 25 ساله فرق داره و دیگه از یه سنی به بعد باید به فکر یه راه حل جدی براش بود

 

[Yasaman.k]

پاسخ : با حس تنهایی چیکار کنیم؟

من اگه شرایطش باشه میزنم بیرون میرم 4،5 تا کیک خامه ای پر چرب با ساندیویچ و کلی چیزایی بد بد میخورم و یه سینما و اینا تا شب بشه بعد میرم میخوابم واس روز بعدش..
معمولا ادمای بیکار اینجورین ادمایی که خیلی سرشون شلوغ بشه اصلن نمیفهمن دور و برشون کیا میمیرن کیا زندن و غرق کارای خودشونن ...