روز اول مهر

پاسخ : خاطرات بوی ماه مهر

کلاس ششم که به من خیلی خوش گذشت .... تا چشم روهم گذاشتم شش سال رفت ... دوست دارم یه بار دیگه برگردم کلاس ششم . :-<

امروز جشن بازگشایی مدارس داشتیم .... خیلی حال داد ، تازه بهمون یادگاری دادن (دلتون بسوزه) >:p .... تازه شهردار اندیشه اومده بود مدرسه ..... بعضی بچه ها (:| و بعضی دیگه <:-P اینجوری بودن ولی درکل خیلی حال داد .
تازه خروجیای امسال اومده بودن تو جشن شرکت کنن در مورد یسری چیزا حرف زدن .
یکی شون بود میگفت لازم نیست زیاد درس بخونین ..... برین عشق وحال ،مسافرت .... یه دفه مدیر اومد میکروفونو ازش گرفت گفت ازین چیزا نگو بد اموزی داره .... دیگه برم بخوابم فردا باید برم بسوی مدرسه .


وقتی مدرسه شروع میشه میگیم کی تموم میشه ولی وقتی تموم شد میگیم ای کاش تموم نمی شد ...... مدرسه خاصیتش همینه دیگه .... کلاس ششم بهترین سال تحصیلی عمرم بود .

رسیدن ماه مهر را به همه ی دانش آموزان تسلیت عرض میکنم :-"

من که کلاس اول بودم بعضی بچه ها گریه میکردن ولی من که اصلا انگار نه انگار ..... ولی اخر اسفند ماه واسه معلم گریه کردم .... اخه معلم خیلی خوبی بود و خیلی دوسش داشتم :x .....یادش بخیر چه زود میگذره ...... الان شدم کلاس هفتم و تو یه چشم بهم زدن چند سال دیگه میبینی رفتی دانشگاه .

پست متوالی ممنوع دوست عزیز. ترکیب شد.
 
پاسخ : روز اول مهر

صرفا جهت اپ کردن تاپیک :)
 
فردا اول مهره
ماهی که با بوی کتاب نو و برق چشمای بچه ها شروع میشه(برقی که آمیزه ای از خوشحالی و اندوه رو با خودش به همراه داره)
خاطراتی که با مهر شروع می شوند کم نیستند
خاطراتی که ماه مهر آغاز گر اون هاست هم کم نیستند

پس برامون اینجا از خاطراتتون بنویسید
خاطرات ماه مهر
 
آخرین ویرایش:
روزِ قبل از روزِ اولِ مهر :
ما هنوز نه كلاس بندي شديم نه برنامه كلاسي داريم و نه هيچـي!
همينقدر آماده و با برنامه :دي
 
اول مهر اول دبستان
یکی از دندون جلویی هام افتاده بود و توی عکسی که ازم گرفتند با توجه به باز بودن بیش از حد نیشم کاملا مشهوده :-" توی صف گل تاج خروس دادن دستمون ( از این قرمز چین دار مخملیا )
قرار بود که برم بالا و یه دکلمه بخونم. کلی خانومه ازم تعریف کرد که این دوستمون با اینکه کلاس اوله خیلی شاخه و از من بهتر میخونه و اینا :))
در اولین مواجهم با میکروفون از اونجایی که برنامه کودک نگاه میکردم اون زمان ، گفتم "یگانه معینی هستم از" :/ و خب یهو یادم افتاد که عه اینجا همه از همونجایی اند که من هستم و مدرسه ست نه عموپورنگ و اینا :))
خلاصه شروع کردم به خوندن و به صدام توی فیلم ازین افکتای اکودار تاثیر گذار دادن :)) یه قسمت متنش این بود که "سوگند یاد میکنم معلمامو از خود راضی نگه دارم " :-" کلی تلاش کردم به یه نحوی بیان کنم که مردم بفهمن منظورم ازخود راضی نیست :)) و بنابر این یه ویرگول طولانی خیلی ضایع گذاشتم :-" ( از خود ، راضی نگه دارم )
بعد توی کلاس بچه ها بهم اعلام کردن که فکر کردی خیلی شاخی ؟ ما همزمان با زبون باز کردن خوندنو یاد گرفتیم تو چی میگی ؟ :-"

اول مهر اول راهنمایی
معلم فیزیکمون گفت یه برگه در بیاریم ، روش یه چیز عهدنامه طور بنویسیم ( خودش جملات رو دیکته میکرد) و زیرش رو امضا کنیم ;;) یه قرآنِ زیپی ( :دی ) سبز هم بهمون دادند که روی جلدش آرم سمپاد بود .
 
حالا که دارم میرم دانشگاه یاد خاطره ی اول مهر اول دبستانم افتادم:
بالاخره روز موعود(!)فرا رسیده بود. ومن با ذوق و شوق فراوان دست مادر گرامی رو گرفته بودم و در راه درمورد مدرسه خیال پرداری میکردم. وقتی رسیدیم اونجا از زیر قرآن ردمون کردن و بهمون یه شاخه گل شمشاد سفید دادن و گفتن صف ببندین تا تک تک ازتون عکس بگیریم.خلاصه من هم خیلی قانونمند رفتم وایسادم توی صف و منتظر موندم تا نوبتم بشه اما بچه ها مدام تو صف میزدن و من همچنان نفر آخر صف مونده بودم و نوبتم نمیشد:(
تا اینکه بعد از مدتی صبوری:-" عصبانی شدم و زدم زیر گریه و فریاد زدم من از این مدرسه متنفرم و اصلن نمیخوام برم مدرسه و از مدرسه زدم بیرون:)):)):))حالا مامانم هم تا توی کوچه اومده بود دنبالم میگفت بیا دیگه نوبتت شده منم میگفتم فایده نداره دیگه گریه کردم زشت شدم:D:))
به هر حال به هر شیوه ای بود مادر گرام منو کشوند توی مدرسه و بالاخره عکس رو گرفتیم که هنوز دارمش و قرمزی زیر چشام همراه با لبخندم خاطره ی شیرین اولین روز مدرسه رو برام تداعی میکنه:D
 
اینجانب خاطره ای ندارم جز درد و سورزش کف پا از بس که منتظر سخنرانی های اولیا و مدیر و...موندیم...
مورد داشتیم از نیروی انتظامی سخنران آوردن برای 1مهر:|:|:|:|
 
امروز روز اول مهر ماه بود:
خاطره ی من:
تراااااااااااااااااااااااااااااافیک
 
روز اول مهر خودمو یادم نیست اتفاق خاصی افتاده باشه که بشه بگمش:-"
ولی روز اول مهر دختر داییم که نه درواقع روز جشن شکوفه هاش یادمه یکی از دوستاش تا اومد تو حیاط مدرسه یه زنبور دماغشو نیش زد و عربده زنان رفتن دکتر :دی
 
ما پیشیا امروز رفتیم مدرسه

صب سر صف نگهمون داشتن
آخه ما که 6 سال صف وایسادیم و رفتن کنکوریا رو تماشا کردیم.انصافه؟ :|

دقیقا همون دو درسی رو داشتیم که من نخونده بودم. :-"
از یکی پس گردنی خوردم از یکی فحش :-"

چقدم حس باحالی بود با سال پایینیا حرف بزنی و حس بزرگ و مرشد بودن بهت بده.:D

موقع برگشت تو سرویس هفتما رو دیدم.
چقد کوچولو ان ;;)
ما ئم انقد کوچیک بودیم؟
یادش به خیر...8->

پ.ن:خوشبختانه صف حل شد. :-"
 
آخرین ویرایش:
روز اول مهر امسال...خوشبختانه یا متاسفانه شنبه بود...
و از همون روز،درس دادن شروع شد...البته با یاری بسیار بچه ها،تونستیم زنگ اول رو بپیچونیم!:))
 
آخ آخ آخ آخ آهنگ مدرسه ها وا شده علی لعنت الله و کی میتونه فراموش کنه یعنی ترسناک ترین خاطره زندگیمه
 
من و داداشم 2 سال فاصله سنی داریم
یادمه روز اول مهر سوم دبستان(اون اول میشد) داستشو گرفتم که بریم مدرسه، تا در خونه رو بستم که بریم، یهو دیدم با دمپایی قهوره ای(از این سقف دارها که قدیم توی توالت میذاشتن) اومده. خواستم درو باز کنم دیدم خودمم کلید رو جا گذاشتم(خونمونم ویلایی!! بود همسایه نداشتیم درو باز کنه). خلاصه با همون دمپایی های شیک روز اول مهر رو سر کرد و از همون روز اول معروف شد حسابی :))
 
هیچوقت اول مهر گریه نکردم
 
یک مهر اصلا روز خاصی نیس
ولی خوشحالم که دیگه مدرسه نمیرم،چی بود اصن
 
مگ الان مهر نیستیم :)):|
رابطه های وقتی مدرسه میره کلا://
 
روز اول مهر معمولا اتفاق خاصی نمیفته جز اینکه همه معلما بگن شما دیگه بچه نیستید.از نهم هم شروع کردن بگن کنکور بخونید و هر لحظه کنکور رو یاداوری کنن
ولی دوم مهر همیشه خیلی خوب بوده تو مدرسه*_*
پارسال دو مهر اول صبح دیدم بچه ها شیرینی خامه ای خریدن و کادوهامو بهم دادن و رفتیم تو آبخوری کیک خوردیم:/ خیلی غافلگیر شدم جدن.انتظارشو نداشتم.کلی بهم گیر دادن چرا اینجوری ذوق میکنی.خب خیلی ذوق کرده بودم دیگه^_^
 
به نظرم مهرماه بوی پنی سیلین و دگزامتازون و شلغم میده و حتما من باید تو این ماه سرما بخورم :|:-?:-?
 
وای ، روز اول متوسطه دوم ما ( پارسال ) خیلی گرم بود . در نتیجه ما کولر رو روشن کردیم . دبیر ریاضی که اومد تو کلاس ، بدون این که اصلا یک کلمه با ما حرف بزنه ، کولر رو خاموش کرد >:P
بعد گفت من فلانی ام کتاب درسی تون رو باز کنین .:|
همین آقا قبل از عید به عنوان عیدی ۲ نمره به همه دادo_O
بعد از عید گفت اون دو‌ نمره رو از همتون کم میکنم0_0:-w
حالا باید ببینیم امسال چه آشی برامون پختن !
 
Back
بالا