روز اول مهر

Reza43

Reza
ارسال‌ها
121
امتیاز
2,091
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
کرمانشاه
سال فارغ التحصیلی
1401
همه میدونن حتما
عالیییییییی:((
 

!..Saman

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
248
امتیاز
1,266
نام مرکز سمپاد
Helli 1
شهر
Arak
سال فارغ التحصیلی
1401
دانشگاه
علوم پزشکی آزاد تهران
رشته دانشگاه
داروسازی
امسال اکثر دوستام ازمون جدا شدند چند نفر آشنا بود تو مدرسه و عملا تنها بودم اول مهر :-w:(
 
ارسال‌ها
2,602
امتیاز
39,305
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ۲
شهر
کرج
سال فارغ التحصیلی
1401
مدال المپیاد
Physics
دانشگاه
SUT
رشته دانشگاه
Physics
روز اول مهر دهمم:
با چشم دنبالش گشتن با اینکه مطمعنی ۱۰۰ درصد قرار نییت ببینیش
 

Déjà vu

کاربر فوق‌حرفه‌ای
عضو مدیران انجمن
ارسال‌ها
1,313
امتیاز
23,408
نام مرکز سمپاد
علامه حلی۱
شهر
همدان
سال فارغ التحصیلی
0000
رشته دانشگاه
علوم تغذیه
کلاس اول یه پسری بود اسمش ایلیا بود این از وقتی مامانش رفت شروع کرد گریه کردن.منم رفتم ساکتش کنم و باهاش حرف بزنم ,دلم براش نسوختا فقط می خواستم یه جوری خفه شه:D تا رفتم پیشش بهش دست زدم روم اورد بالا:-l:-l:-lمنم گرفتم اینقدر زدمش تا مامانش اومد و به ارزوش رسید. :)) و این گونه بود که من دیگه ازاول مهر متنفر شدم.
 

خِیزَران

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,895
امتیاز
39,447
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
شهر ستاره ها
سال فارغ التحصیلی
2020
یادمه پیش دبستانی اینا تنها کاری که نمیکردم فرم بود گیر هم نمیدادن برا همین فرم نمیپوشیدم حتی مقنعه ، اما اولین مهر که کلاس اول بود ، خیلی شیک رفتم سارافون پوشیدم موهام گیس کردم ، مامانم گفت کجا داری میری اینجا دیه حتما باید فرم و مقنعه داشته باشی ،‌ اشکم در اومد .‌ بعد رفته بودم تو کلاس یه دیقه مقنعه ام کندم گذاشتم تو جامیز تا موهام درست کنم بعد بذارم سرم، یه دفعه دیدم تو جامیز پر سوسیس بندری بود و دست بر قضا مقنعه به گند کشیده شد .ازونور یه بغل دستی داشتم اسمش ندا بود یعنی جیش‌و خانوم دستت بهش میخوردا میشاشید تو خودش ، زر میزد ،‌ گریه میکرد همش هم بمن میگفت اغمران ~X(~X(~X(
 
ارسال‌ها
2,602
امتیاز
39,305
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ۲
شهر
کرج
سال فارغ التحصیلی
1401
مدال المپیاد
Physics
دانشگاه
SUT
رشته دانشگاه
Physics
به نظرتون دیگه اون حس خوب وول مهر رو خواهیم داشت؟
عطر نسیم ساعت ۶ صبح
کیفی که هنوز بعد از ۱۰ سال تحصیلی بازم با ذوق جمع شده
تصمیم هایی ایده آلی که تاریخ اتقضاشون یه ماهه ست و....
 

آرتمیس

...Tired
ارسال‌ها
51
امتیاز
677
نام مرکز سمپاد
استعداد های درخشان
شهر
رشت
سال فارغ التحصیلی
1403
من روز اول مهر کلاس اول اصلا بچه هایی رو که گریه می کردن درک نمی کردم:-?
تازه برگشتم به مامان بابام گفتم : شما چرا هنوز اینجایید نمی خواید برید؟:D
 

s.zhr.s

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
83
امتیاز
497
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
لنگرود
سال فارغ التحصیلی
1399
مدال المپیاد
رویاشو داشتم ولی عملی نشد
دانشگاه
اصفهان
رشته دانشگاه
علوم کامپیوتر
من ۱۲ سال مدرسه و ۲ سال پیش دبستانی رفتم تاکید میکنم پیش دبستانی نه مهد کودک تو همه ی یک مهر ها گریه میکردم و شاید بهتره بگم وحشی بازی در میاوردم من مدرسه نمیخوام برم ب معنی واقعی مدرسه گریز هستم و حتی یادمه امسال ک سال اخر و کنکوری بودم یه شنبه ای گریه میکردم چرا فقط دو روز تعطیلیم در هفته من نمیخوام نمیرم امروز و نرفتم -_-و الان ک دیپلوم گرفتم مامانم باور نمیکنه واقعا تموم شد و دیگ راحت شد از دستم و میگف فک میکردم ابتدایی هم تموم نکنی
 
ارسال‌ها
176
امتیاز
11,493
نام مرکز سمپاد
فرزانگان امین
شهر
اصفهان
سال فارغ التحصیلی
1403
روز اول یکم دیر شده بود با مقنعه کج و کوله و خیلی هراسان داشتم میدویدم که برم سر یکی از صف ها وایسم
کیفم چرخ دار بود و سنگفرش مدرسه هم جوری بود که وقتی کیفمو میکشیدم خیلی صدا میداد
یدفه ناظم مدرسه از توی بلندگو گفت دخترم کیفتو بگیر بالا
من همون جا خشکم زد و کل مدرسه برگشته بودن منو ببینند
منم وقتی دیدم همه برگشتند سمتم دارن یجوری نگاه میکنند زدم زیر گریه
درنهایت یکی از دانش آموزا که فک کنم کلاس پنجم یا ششم بود لطف کرد منو برد سر صف کلاس اولیا
بعدشم که جشن داشتیم خیلی خوش گذشت بهم ;;)
 

Déjà vu

کاربر فوق‌حرفه‌ای
عضو مدیران انجمن
ارسال‌ها
1,313
امتیاز
23,408
نام مرکز سمپاد
علامه حلی۱
شهر
همدان
سال فارغ التحصیلی
0000
رشته دانشگاه
علوم تغذیه
یه جورایی بهترین اول مهر زندگی ام سالی بود که سمپاد قبول شده بودم...
نه بخاطر مدرسه و آزمون ورودیش
نه بخاطر امکاناتش
نه به خاطر سالن ورزشی و استخر
نه به‌خاطر اینکه تا شعاع پنجاه متری مدرسه هر چیزی پیدا میشه
فقط و فقط و فقط بخاطر اینکه هرکس ازش متنفر بودم قبول نشده بود و منم با بهترین دوستم قرار بود شیش سال دیگه دوست باشیم:RedHeart:D:D>:D<:-":-".
 

froq

فارغِ مُطلق
ارسال‌ها
304
امتیاز
5,002
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
سبزوار
سال فارغ التحصیلی
1401
من تو کل دوران تحصیلم تو سمپاد اول مهر نداشتم:-"
چون کلاسامون حدودا از اوایل شهریور شروع میشد و یه دو سه روز استراحت و دوباره اول مهر میرفتیم مدرسه -_-
تازه یادمه نهم روز اول مهر امتحان ریاضی داشتیم =)
 

Maia

Boohoo
عضو مدیران انجمن
ارسال‌ها
363
امتیاز
7,301
نام مرکز سمپاد
فرز 2
شهر
قم
سال فارغ التحصیلی
00
روز اول مهر هر سال مشرف میشم دفتر و روز اول شهریور امسال نیز اینگونه گذشت:-"
ولی بر خلاف دوستام هر سال کلاسم عوض میشه :|( فکر میکنن اونا مغز منو شستشو میدن :)) در صورتی که برعکسه(<:)))
 

MmmSampadi

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
630
امتیاز
2,280
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
سنندج
سال فارغ التحصیلی
1405
کلا بر این اساسه وقتی داره شروع میشه آرزشو داری ولی وقتی شروع شد آرزو میکنی مدرسه تموم شه
 

!..Saman

کاربر نیمه‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
248
امتیاز
1,266
نام مرکز سمپاد
Helli 1
شهر
Arak
سال فارغ التحصیلی
1401
دانشگاه
علوم پزشکی آزاد تهران
رشته دانشگاه
داروسازی
من تو کل دوران تحصیلم تو سمپاد اول مهر نداشتم:-"
چون کلاسامون حدودا از اوایل شهریور شروع میشد و یه دو سه روز استراحت و دوباره اول مهر میرفتیم مدرسه -_-
تازه یادمه نهم روز اول مهر امتحان ریاضی داشتیم =)
دقیقا
همیشه همه اول مهر مدرسه رو شروع میکنن ولی ما اخر فصل یکیم :)):D

پاسخ : روز اول مهر،روز اول سمپاد

سلام من عضو جدیده این جا هستم و زیاد وارد نیستم ولی خب
مدرسه ی ما روزه 5 شنبه تعطیل نیست هیچ تازه درساشم خیلی سخت میزارن :((
این که تعجب نداره کلا پنجشنبه برا ریاضی و زیست و همین چیزاست :D :D

من روز اول هیچکسو نمیشناختم بجز یه نفرو . کلا خیلی جو سنگین بود کلی ادم تو اون حیاط کوچیک اونم تو اولین روز سمپادی بودن... :D <':
 
  • لایک
امتیازات: froq

Nzr.f

کاربر فوق‌فعال
ارسال‌ها
82
امتیاز
314
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
داراب
سال فارغ التحصیلی
1400
روز اول مهر.. :-? دبستان رو به خاطر ندارم ولی دبیرستان رو چرا
خب کلی برای خودم برنامه ریزی کرده بودم که الان میرم مدرسه فلان میشه بهمان میشه ولی نشد
با خواهرم وارد مدرسه شدیم اون رفت توی صف خودش منم صف خودمونو پیدا کردم وایسادم
دوستای دبستانیم که از راهنمایی سمپاد بودن با دیدنم خیلی تعجب کردن و سلام و این حرفا
تو کلاسمون هیچکس رو نمیشناختم جز دو نفر که اونم چون موهایی که از گوشه مقنعش زده بود بیرون رو کندم گفت من کنار فلانی نمیشینم :rolleyes: (از شلختگی بدم میاد خب[-|)
باهاشون هیچ حرفی نمیزدم حتی بهشون لبخند هم نمیزدم:| چند وقت بعد معلم بهم گفت چرا هیچ حرفی نمیزنی بغل دستیم گفت من یک هفته هست کنارش نشستم حتی نمیدونم اسمش چیه:|(اخر سال که دوست شدیم بهم گفتن مثل برج زهرمار میموندی=)))
تو کل مدرسه حرف از خوشگلی من پر شده بود به همکلاسی هام میگفتن این دختره که شبیه باربی هست تو کلاس شماست؟ اولش بامزه به نظر میرسید ولی خب دیگه کم کم داشت ناراحتم میکرد انگار که من نبودم و فقط صورتم بود[-|
کلا افسرده شده بودم از تنهایی و طول کشید تا با بچه های کلاس جفت و جور بشم
ولی خداروشکر دخترای خوبی بودن و الان پیوند دلی محکم باهم داریمx:
 
آخرین ویرایش:

Asaliiiii

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
791
امتیاز
5,366
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ناحیه ۲
شهر
کرمان
سال فارغ التحصیلی
1401
روز اول مهر.. :-? دبستان رو به خاطر ندارم ولی دبیرستان رو چرا
خب کلی برای خودم برنامه ریزی کرده بودم که الان میرم مدرسه فلان میشه بهمان میشه ولی نشد
با خواهرم وارد مدرسه شدیم اون رفت توی صف خودش منم صف خودمونو پیدا کردم وایسادم
دوستای دبستانیم که از راهنمایی سمپاد بودن با دیدنم خیلی تعجب کردن و سلام و این حرفا
تو کلاسمون هیچکس رو نمیشناختم جز دو نفر که اونم چون موهایی که از گوشه مقنعش زده بود بیرون رو کندم گفت من کنار فلانی نمیشینم :rolleyes: (از شلختگی بدم میاد خب[-|)
باهاشون هیچ حرفی نمیزدم حتی بهشون لبخند هم نمیزدم:| چند وقت بعد معلم بهم گفت چرا هیچ حرفی نمیزنی بغل دستیم گفت من یک هفته هست کنارش نشستم حتی نمیدونم اسمش چیه:|(اخر سال که دوست شدیم بهم گفتن مثل برج زهرمار میموندی=)))
تو کل مدرسه حرف از خوشگلی من پر شده بود به همکلاسی هام میگفتن این دختره که شبیه باربی هست تو کلاس شماست؟ اولش بامزه به نظر میرسید ولی خب دیگه کم کم داشت ناراحتم میکرد انگار که من نبودم و فقط صورتم بود[-|
کلا افسرده شده بودم از تنهایی و طول کشید تا با بچه های کلاس جفت و جور بشم
ولی خداروشکر دخترای خوبی بودن و الان پیوند دلی محکم باهم داریمx:
شما از چه سالی اومدی سمپاد؟
 

Asaliiiii

کاربر فوق‌حرفه‌ای
ارسال‌ها
791
امتیاز
5,366
نام مرکز سمپاد
فرزانگان ناحیه ۲
شهر
کرمان
سال فارغ التحصیلی
1401
این قدر از آهنگ باز آمد بوی ماه مدرسه بدم میاد اه ~X(
 
ارسال‌ها
859
امتیاز
8,168
نام مرکز سمپاد
فرزانگان1
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
1395
روز اول مهر اول دبستان اصلا حس خوبی نداشتم
ولی برای اول مهر بقیه پایه های دبستان لحظه شماری میکردم

اول مهر اول راهنمایی خیلی استرس داشتم؛فکر میکردم فرزانگان1 خیلی جای خفنی هست و با چه بچه های خفنی قراره رو به رو بشم
برای اول مهر دوم و سوم راهنمایی نیز ثانیه شماری میکردم

اول مهر اول دبیرستان اصلا حس خوبی نداشتم؛نمیدونم چرا ولی حالم گرفته بود
شاید ضمیر ناخودآگاهم میدونست که سال اول دبیرستان شروع سالهای نحس زندگی من هست

برای اول مهر دوم دبیرستان مشتاق بودم ولی نه مثل قبل
سوم دبیرستان با کراهت تمام رفتم و چهارم دبیرستان اصلا اول مهر نداشت اما همون اواسط تیرماهش هم برای من زجرآور بود:/

اول مهر دانشگاه(لیسانس)کمی اشتیاق داشتم اما از شما چه پنهون وقتی همکلاسی هارو دیدم(چه دختر چه پسر)کلا ناامید شدم

اول مهر ارشد هم که حضوری نبود:/ یک جور نفرت توام با خشم داشت
 

Retr026

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
کنکوری 1404
ارسال‌ها
1,741
امتیاز
8,080
نام مرکز سمپاد
هاشمی نژاد 1
شهر
مشهد
سال فارغ التحصیلی
1404
مدال المپیاد
کامپیوتری بودم
تلگرام
بالا