محتوای اطلاعات عمومی طور داره نه علم . اگر اینطوره علاقه مندا توی رشته های دیگه هم همونقدر میتونن مطالعه ی آزاد در این زمینه داشته باشن که کسی توی رشته ی انسانی . کلن فکر میکنم خوندن رشته ی غیرانسانی توی دبیرستان و انتخاب رشته های مشترک با انسانی و یا کنکور انسانی دادن و وارد رشته های موردنظر شدن واقعا بهتره .
حالا بهرحال
چه باید کرد ؟
چطور میشه افراد توانا رو به سمت نفع جمعی سوق داد ؟
براي اينكه نخبگان به این رشته بیان باید جذابیت ایجاد کرد تا اونا جذب بشن.
اما یه نکته! این امکانپذیر نیست.و اگر هست خیلی احتمالش کمه.چون عوامل بازدارنده ی زیادی هستن که انجام این فرایند رو دچار مشکل میکنن.
مثلا استعمار از نوع فرهنگی، که از آموزش علومی که نقش راهبردی برای مستعمره ها داشته باشه جلوگیری میکنه.چون همونطور که میدونین علوم انسانی زیربنای توسعه هستند و این چیزی نبود و نخواهد بود که استعمارگران اون رو برای بقیه جوامع مناسب بدونن.
غرب و صنعتش بیشتر در ذهن ما مردمی که دچار از خود باختگی فرهنگی شدیم جلوه میکنه تا اقتصاددانان،روانشناسان،حقوقدانان.... متبحر.
عامل دیگه که برمیگرده به وضعیت اقتصادی کشور،بله میریم یه رشته ای بخونیم پول توش باشه.
باید این تفکر ما باشه که نخستین راه پیشرفت ما داشتن انسان ها ی فکور و سالم از نظر روانی باشه.
تلاش هایی که در حال حاضر در حال انجام هست در جهت تقویت فرهنگ کتابخوانی میتونه امیدوارکننده باشه که میوه ی خودش رو سالها بعد خواهد داد.
البته مشکله.
وقتی میخواستم انتخاب رشته کنم با خیلیا مشورت کردم.چند تا استاد دانشگاه تهران،10 12 تا از سال بالایی ها،بچه های سایت...اما همشون گفتن برو حقوق...خیلی دلم جامعه شناسی میخواست.خیلی.البته اونا هم میگفتن حقوق برو چون خیلی کابردیه توی علوم انسانی و مثلا رئیس جمهورای آمریکا بیشترشون حقوق خوندن و...یعنی حتی وقتی انسانی هم میری ....
پیش از انقلاب روسیه در تمام دنیا صدنفر هم کمونیست نبود. فشار شدید روسیه تزاری موجب آن شد که کمونیسم به وجود آمد. آنقدر فشار آمد که یک مرتبه همه مردم آگاه شدند و یک مرتبه روسیهی به آن بزرگی کمونیست شد. حالا هشتصد میلیون از جمعیت روی زمین کمونیست هستند. حکومتشان کمونیستی است.
اگر برای ملت راهی نباشد که بتواند به هدفهایش برسد چارهای ندارد بهغیر از اینکه به طرف کمونیستی برود.
تقریرات مصدق
یادداشتهای سرهنگ جلیل بزرگمهر، وکیل دکتر مصدق در دادگاههای نظامی / 1359
پارسال تابستون تحت تاثیر جو ویرانگر کنکوری مدرسه یه آزمون گاج دادیم بعد دیگه گفتن خوب شدی بیا کلا مجانی امتحان بده.
همینجور امتحان میدادم دیگه آذر خیلی سخت شده بود هندل کردن قلمچی و گاج.دیگه گاج رو نرفتم.هی زنگ میزد هر هفته بیا بیا بیا...
یه روز مسوولش زنگ زد گفت حذف شدی بعد هم تق!گوشی رو گذاشت.رفتم به یکی از دوستام گفتم بالاخره خانوم محمودی (مسوول گاج) دست از سرم برداشت. دوستم گفت ببین تازه اولشه...و من واقعا نمیدونستم که تازه هنوز آغاز ماجراست. هر وقت تاکید میکنم هر وقت اومد جلوی محل آزمون قلمچی تبلیغ پخش کنه یقه ی منو میگرفت میگفت بیا ثبت نام کن امتحان بده...
بعد گذشت تموم شد.تا اینکه دیروز زنگ زده میخوایم یه پرینت از کارنامه ت داشته باشیم.پرسیدم چیکارش دارین امروز زنگ زده میگه از مرکز زنگ زدن گفتن 500 هزار تومن میدیم بگو گاج امتحان دادی...(در دفاع از خودم گفتم نه...شما سودتون رو میبرین اما بقیه که میدونن امتحان ندادم.پس بدنامیش برای من میمونه)
مناسبه که بگیم ریاکاری هم حدی داره اما متاسفانه حد و حدودش توی محیط ما عوض شده.
یعنی واقعاً چقدر این کارا براشون سود داره؟
چرا کنکور اینقدر مهم شده؟
چرا یه امتحان باید اینقدر مهم بشه که باند های مختلف برای سودجویی از اون شکل بگیره؟
این از چی نشات گرفته؟
من همینجا از کنکوری ها و سال پایینی ها میخوام که تحت تاثیر جو حرکت نکنن.نباید این مسئله ی به این کوچیکی رو بهش دامن زد و به قول خودشون ازش یه غول ساخت.چون کنکور همه چیز نیس.خیلی از ترسی که در بچه هاست به خاطر تبلیغات هست اونا کاری به روحیات شما ندارن اونا فقط پولشون رو میخوان صرفا یه امتحان هست که غیر استاندارد هست و همه ی جوهر نبوغی و استعدادی شما رو محک نمیزنه.
اگر مایل بودید به همکلاسی هاتون این مطالب رو بگین.
+ متوالی ممنوع