یاسین 5 سالشه
یاسین: آبجي من میخوام لامورگینی بخرم بچمو ببرم دور دور
من: از کجا بچه میاری؟
یاسین: اول مامان بچه رو ميارم بعد میریم بیمارستان از اونجا بچه ميارم
من:
داشتم سر به سر داداش چهارسالم میزاشتم یهو گفت
فرداد: آجی چرا نمیری خونه ی خودت اینقد اذیتمون میکنی؟
مامان: اگه بخواد بره باید ازدواج کنه...ازدواج کنه بره؟
فرداد:آره؛آجی برو تو خیابون یکی رو پیدا کن که پول داشته باشه،بهش بگو تو که پول داری میشه یه خونه بخری بریم ازدواج کنیم
من:
مامان:
یکی تو خیابون:
سر زنگ ریاضی:
دبیر :بچه ها مثال بزنید واسه اصل ضرب و جمع
دریا: من میخوام از سه نفر تقلب بگیرم و به سه نفر تقلب برسونم
دبیر؛آفرین مثال خوبی بود،بچه ها این چه اصلیه؟
غزل:اصل دوستی!!...
دبیر
ما
(روز - داخلی - سلف)
+ همایون شنیدم زید زدی.
- همایون که نمیتونه زید بزنه نهایتا یار پیدا میکنه.
+ حالا حرف منو نزن شاید خودم خواستم یه جای بهتر ازش استفاده کنم (((:
- ((((:
+ حالا یار پیدا کردی یا نه؟
* یار که نه ولی یه دختری هست که بهش میگم دوست دختر.
+ مبارکهههه.
* تو چخبرا؟ دختری نیست فعلا؟
+ نه من که فعلا یه شکست خورده بدبختم، این حمیدم که با همه "I like you, but" هس...
- آره در اعماق فرندزونم!
+ آره همین. تو چی کرم؟ تو زید نداری؟
* نه کرم فقط ازدواج میکنه. (((:
+ بقیه بچه ها چیکار میکنن یعنی؟
- علیرضا که فقط صیغه میکنه. (((:
+امروز حرم فردا محضر (((:
* شایان هم فقط شماره میده (((:
+ رضا تو چی؟
= من که زن میگیرم (((:
- آرش چی؟
+ آرش نهایتا یه رابطه پرخطر با اگزوز یه کادیلاک برقرار میکنه. ((((:
فرداد:ماماااان میدونی دخترا بغل کردن دوس دارن،گل دوس دارن،پروانه دوس دارن
مامان: کی گفته بغل کردن دوس دارن؟
فرداد:آخه مامانا و آجیا پسراشونو بغل میکنن،دوس دارن.
وی در اتاقش: *______*
- آخی خواهر شکیبا چقدر خوشگله ولی شکیبا خودش خوشگلتر از خواهرشه ، انگار خون تو صورتشه.
+آره شکیبا پر رنگ تره .
-دقت کردی ؟ من از خواهرم پر رنگ تر ، خواهرت از تو پررنگ تر ، پریسا اینا هم
+حسنا و خواهرشم همینطورین
-(با خنده ) چرا اینطوریه ؟
+انگار برای بعدی جوهرشون تموم می شه
اترین: ( 4 سالشه )، اجیی میگم قبل از اینکه من تو شکم مامان بودم. کجا بودم ؟ من :خب معلومه تو دنیای بچه ها اترین :تو هم تو دنیای بچه ها بودی؟ من :اره دیگههه منم همونجا بودم اترین: خب پس چرا من تورو ندیدم. من: نه خب من طبقه بالاش بودم تو پایین واسه همین منو ندیدی
سر صبحی...
فرداد: بابا این مرغ سفیده انگار مرده
بابا: نه بابا خوابیده رو تخماش که جوجه بشن
فرداد:پس چرا ماشین جوجه کشی نمی خرید؟!
من: |||||||||??????
بابا:
من:داداش چی؟!!
فرداد: ماشین جوجه کشی:/
بابا: ماشین جوجه کشی چیه؟
فرداد: یه ماشینی که تخم مرغا رو میذاری داخلش جوجه میشن. فقط باید حواست باشه که اون قسمت بالا و وسطش بذاری.
من: جاشو هم میدونه داداش ماشین جوجه کشی از کجا میدونی؟
فرداد: فیلم مهندسین دیدم گفت
#تفاوت_نسل_ها...حالا ما فکری ترین برنامه ای که می دیدیم مسابقه ی عمو پورنگ بود که میگفت چپ چپ چپ راست راست راست.