ناراحتی چیکار میکنی؟

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع خسته!
  • تاریخ شروع تاریخ شروع

خسته!

کاربر فعال
ارسال‌ها
23
امتیاز
41
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2
شهر
تبریز
وقتی ناراحتید چه راهی میزارین جلو خودتون ؟
فرض کنید مشکل خیلی بزرگی دارین یا دلتون از کسی که خیلی دوسش دارین شیکسته.
چکار میکنین تا خودتونو آروم کنین؟؟
راهکار بدین!
 
اجازه میدم یه کم ناراحت شم! ینی انکارش نکنم.

بعد فکر می کنم.همه چی رو منطقی می ذارم کنار هم و به راه حل خوب می رسم ^_^
 
اول از همه یک چیزی بگم ، احساس میکنم سوال خیلی کوچه بازاری مطرح شده در حالی که میتونسته موضوع خیلی خوبی باشه برای انجمن روانشناسی.
منتها نظر من که خیلی هم کارشناسانه و علمی نیست و صرفاً تجربه شخصیه این هست...
ببینید وقتی آدم ناراحته باید برای اون دلیل ناراحتی سوگواری کنه .
مثلاً وقتی یک فرد عزیزی رو از دست میدید یا یک اتفاق بدی توی زندگیتون میوفته باید براش سوگواری کنید و سعی کنید اون ناراحتی رو بیرون بریزید، حالا یکی با گریه کردن یکی با نوشتن یکی با آهنگ گوش دادن و...
و به خودتون زمان و حق بدید که ناراحت باشید... بعد از یک مدتی شما از این ناراحتی تون کاسته میشه و میتونید بهتر و منطقی تر فکر کنید. که قاعدتا این مدت نباید بیشتر از یکی دو هفته بشه و اگر بیشتر شد باید برید پیش روانپزشک اگر ناراحتی شما بیشتر از دو هفته طول بکشه ، ممکنه شما دچار افسردگی شده باشید که بهتره در مراحل اولیه درمان بشه.

بعد از اون مرحله اولیه که میشه سوگواری کردن ، مرحله دوم نوشتن هست ، که به خود من همیشه خیلی کمک میکنه.

یک ورقه بر دارید و تمام چیزهای که حس بدی بهشون دارید رو توش بنویسید و بعدش یک سوال از خودتون بپرسید : آیا میتونم برای این وضعیت کاری کنم ؟
و سعی کنید در جواب این سوال تمامی حالت ها رو در نظر بگیرید و جواب بدید و بعدش یک خط توضیح بدید که چه اتفاقی میوفته اگر این کار رو انجام بدید...
اگر هنوز راهی برای جبران هست و پیامد های این راه به شما لطمه وارد نمیکنه [گاهی حتی لطمه هم ممکنه وارد کنه ولی این لطمه کمتر از وضعیت فعلی هست] خب انجامش بدید...
و اگر هیچ راهی نیست ، سعی کنید بنویسید که چه کاری باید بعد از اون اتفاق انجام بدید.
مطمئناً تحت هیچ شرایطی دنیا به پایان نرسیده ، حتی وقتی که همه چیز خیلی بد پیش رفته ، باز هم راهی برای جبران یا حداقل بهتر کردن اوضاع هست ، سعی کنید وقتی سراغ قلم و کاغذ برید که حالتون از وضعیت وخیم ناراحتی اومده بیرون چون وقتی که شما خیلی ناراحتید فکر میکنید دنیا به آخر رسیده و دیگه هیچ راه جبرانی نیست و همه چیز خیلی سیاهه...
اما خب بعد از چند ساعت تا چند روز قطعاً یک جایی میرسه که وضعیت بهتری دارید و میتونید منطقی و از بالا به همه چیز نگاه کنید...
نوشتن به من خیلی آرامش میده و خیلی کمک میکنه بتونم در مواقع سختی و ناراحتی دووم بیارم شاید بتونه به شما هم کمک کنه گاهی.
 
از اول موزیک شاد همراه با رقص تا زمانی که کاملا راحت بشم
 
۱. قدم می‌زنم
۲. آلبوم موسیقی دانلود می‌کنم
۳. می‌نویسم
۴. می‌خوابم و آرزو می‌کنم که بیدار نشم
 
میرم بین مردم...معمولا خرید..تا سرگرم شم
آهنگ گوش میدم جدیدا که خیلی آروم میکنه
دلایل ناراحتی ام رو روی کاغذ میارم و بهشون فکر میکنم و براشون دلایل قانع کننده پیدا میکنم
 
کتاب میخونم...شعر میخونم بخصوص اشعار مولانا ..قدم میزنم ...اگه ناراحتی خیلی جدی باشه در حد از دست دادن یک عزیز یا یک شکست تحصیلی بزرگ حتی ، ترجیح میدم حتما با یک روان شناس صحبت کنم..
 
جیغ میزنم
دعوا میکنم
اهنگ گوش میدم
دوش میگیرم
بعضی وقتا اگه تنا بشم گریه هم میکنم
با خدا حرف میزنم و
ناراحتیم بیشتر از ۲روز طول نمیکشه درکل
 
به نظرم باید کارایی کرد که صرفا برای یه مدت فکرِمون (به اون چیزی که ازش ناراحتیم) منحرف‌مون کنه، چون هر تصمیم یا واکنشی در اون شرایط انجام بشه، "قطعا" بعدش ازش راضی نیستیم (تجربه :-")

به شخصه با نقاشی کشیدن یا شعر حفظ کردن (بیشتر از ۸ کتاب،) بهتر می‌تونم حواسمُ از اون مساله پرت کنم. [حالا هر کسی روش خودش رو داره، کلا انجامِ هر کاری که تمرکز بخواد می‌تونه موثر باشه...]

بعدا که از شدت ناراحتی کم شد، می‌شه دقیق‌تر و بهتر براش راه‌حل پیدا کرد :)
---
در راستای تایید حرف @Radikal ،
نوشتن خیلی می‌تونه مفید باشه. آدم وقتی مشکل و ناراحتی‌ش رو می‌نویسه در درجه اول از قضیه رفع ابهام می‌کنه... در درجه دوم، خیلی وقتا هست که شما خیلی از اون مساله عصبی یا دلخورید، وقتی می‌نویسید و می‌خونید اصلا می‌بینین که اونقدرا ـم بغرنج نیست! خودم بارِها بعد از اینکه نوشتم، به خودم خندیدم که واقعا ارزش این همه ناراحتی رو نداشته.
 
آخرین ویرایش:
برای من گذاشتن هندزفری در گوش و راه رفتن توی خیابان و دیدن مردم کافی ست
بعضی مواقع نوشتن تکست
گفت و گو با یک فرد عزیز
.
چند ماه پیش کیسه بوکس برای تخلیه عصبانیت گزینه ی خوبی بود
 
۱. قدم می‌زنم
۲. آلبوم موسیقی دانلود می‌کنم
۳. می‌نویسم
۴. می‌خوابم و آرزو می‌کنم که بیدار نشم
کلا تا حالا منتظری که دلت بشکنه بعد هر غلطی که دلت بخواد بکنی؟؟؟:D
خجالت نمیکشی؟؟؟:D
البته به دلت نگیری ها فقط یه شوخی خیلی ساده بود!:>
 
کتاب میخونم
آهنگ گوش میدم
نقاشی میکشم
شعر میگم
با کلکسیونم ور میرم
و...
 
بستگي داره چقدر حالم بد باشه اما معمولا موزيك اما اگه حال بد با خستگي توام باشه به همراه اين موزيكه طرح ميزنم و ذهنم رو كاغذ پياده ميشه بهتر ميشم...
 
من وقتی از یکی دلخور شده باشم یه راهی برای ارتباط باهاش پیدا میکنم تا بهش بگم و این خیلی ناراحتیمو کم میکنه...
نوشتن هم خیلی گزینه ی جالبیه. امسال که یه دفتر 40 برگ داشتم و توش همه چیز مینوشتم به خاطر درصد های گندی که تو آزمون زده بودم صفحه رو خط خطی میکردم.شکل معلمای حال به هم زنمو خیلی زشت میکشیدم و براشون داستان های مسخره مینوشتم و به اصطلاح خودمو خالی میکردم.
یادمه یه بار امسال بهمن ماه بود حالم خیلییییییی خراب بود.میخواستم امسال بشینم.کلا حس درسم رفته بود.بعد آزمونم رو نرفتم بدم.عذاب وجدان رو عذاب وجدان بعد همون عصر جمعه که ناراحتی خیلی بهم فشار آورده بود وقتی همه از خونه رفتن بیرون شروع کردم زار زار گریه کردم با صدای بلند بعد چند تا جیغ از ته دلم کشیدم و نمیدونم واقعا تاثیر این کارم بود یا خدا بهم لطف کرد و فرداش عزمم جزم شده بود.
البته قبلنا معلم روانشناسی مون گفته بود گاهی افراد با مشت زدن و جیغ زدن فشار روانی رو از خودشون دور میکنن ولی نباید عادت بشه.

دیدین یاد گذشته ها بعضی اوقات باعث عذاب وجدان میشه؟
من در این جور مواقع میگم بیخیال کی یادشه اون حادثه ی به اصطلاح هولناکو؟؟؟!

چیزهایی که واقعا حلش برام سخت باشه و حالمو بد میکنه
1_وقتهایی که میریم جایی و از مامانم میپرسن نمیخوای دخترتو عروس کنی (کلا هر چی که مربوط به این باشه...هر چی)
2_شکست تحصیلی
3_کم اوردن جا زدن جلوی بابام...چون میگه دیدی گفتم...و من اصلا از این عبارت خوشم نمیاد.میمیرم و زنده میشم وقتی بشنوم


راه حلم برای اولی اینه که سعی میکنم نشنیده بگیرم
برای دومی اینه که خوب تلاشمو بکنم
سومی هم با تصمیمات درست.

ولی این سه تا وقتی اتفاق بیفتن زمان میبره حل شدنش.
 
ناراحتیم اگه کم باشه هندزفری میذارم تو گوشم و سرمو با نقاشیام گرم میکنم .. اگه یه طرح خوب داشته باشم و اخرش نقاشیم خوب بشه سریع حالم خوب میشه

اگه متوسط باشه یه دوش میگیرم و همون روندو تکرار میکنم
اگه زیاد باشه یه برگه بر میدارم و همشو مینویسم
اگه با عصبانیت باشه گاهی برگه پاره میشه حتی از فشار قلم : )
 
آخرین ویرایش:
میگم زمان همه چی رو درست میکنه!
کتاب میخونم
یه سری جمله ادبی چرت و پرت می نویسم
سعی میکنم فراموشش کنم و کاری رو بکنم که ازش لذت میبرم و شاد میشم
 
می خوابم
فیلم میبینم
به اکسو گوش می دم
 
Back
بالا