شیطنت ها

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع hidden
  • تاریخ شروع تاریخ شروع

نظر شما راجع به گول زدن چیه؟

  • انجام دادم.بد نیست.

    رای‌ها: 52 73.2%
  • انجام ندادم.بد نیست.

    رای‌ها: 4 5.6%
  • انجام دادم.بده.

    رای‌ها: 9 12.7%
  • انجام ندادم.بده.

    رای‌ها: 6 8.5%

  • رای‌دهندگان
    71
  • Poll closed .
پاسخ : شیطنت ها

یه بار معلم ریاضیمون سر کلاس اولا بود. در زدیم فرار کردیم البته من نه!دوستام منو تنها گذاشتن :(من هم رفتم پشت در و نزدیک بود معلممون منو ببینه که خدا رو شکر خطر رفع شد =D>
 
  • لایک
امتیازات: Sajal
پاسخ : شیطنت ها

ما که این هفته مدرسه رو ترکوندیم!!!! B-)
معلممون داشت میرفت خارج واسه همیشه,ما هم گفتیم به یاد قدیما کوه آتشفشان درس کنیم! یه لوله به قطر 5 سانت و طول 30-35 سانت کش رفتیم توش منیزیم به علاوه مقداری پرمنگنات و آمونیم دی کرومات ریختیم.معلممون که فندکو زد آتیش زد تو صورت و دستش و یه صدای خییییلی بلند مثل بمب اومد,تمام حیاطو هم دود گرفته بود! :-"
وقتی دودا رفتن دیدیم دست معلمه یه کم سوخته و ناطما و مسئولا ریختن تو حیاط,تا 4-5 روز بعدش داشتیم جواب پس میدادیم و توبیخ میشدیم,خدارو شکر معلممون چیزیش نشد,بیچاره شب پروازش!
 
پاسخ : شیطنت ها

واسه زنده شدن خاطرات , دوباره ( :-" )

984ec44b1f274911a1d4.JPG


توضیحات :

این در سفیده , در دفتر مدیر .

اون موس : موس pc مدیر ! ;D
 
پاسخ : شیطنت ها

ما که اذیت و آزار زیاد میکردیم کلاس اول دبیر هنرمون داشت بنر درست میکرد برای کسایی که تو مسابقات قرآن مقام آوردن دو دقیقه قبل از اینکه بفرستنش برای چاپ یهو اسم من هم اضافه شد! همون سال اول مدرسه دوربین نداشت(اول سال) ما هم ...! رفتیم موقع نماز دوتا بسته چسب قطره ای ریختیم تو کفش یه دبیر بدبختی(ادبیات)! همچنین چهار چرخ ماشینش پنچر شد! نه اینکه فکر کنید من بودما! ;D
کلاس دوم دیگه دوربین بود نمی شد از این کارا کرد! ما هم تا 20% آدم شدیم!ولی نمی دونم چرا یه روز که برق نبود (کابل برق توسط حفاری های مترو قطع شده بود) بند کفش یه دبیری آتیش گرفت!
امسالم که ماشاا... پر بار بودیم ایشالا بعدن میگم!
 
پاسخ : شیطنت ها

معاون سومی ها ، اسمش "ورع" هست ...خیلی هم ادم گندی هست .. بعد اسم ناظما پشت سرشون تو دفتر نوشته شده (رو کاغذ) ... یه روز صبح اومدم مدرسه ، دیدم کسی تو دفتر نیست ، یه ماژیک ورداشتم ، اسمش رو کردم "وزغ" ... تا 1 هفته همونطوری مونده بود ، حالا تصور کنید ، پدر و مادرا می ان اونجا ، اسمه رو می خونن ... :-" :))
 
پاسخ : شیطنت ها

ديوارها به گند كشيده شد اما خيلي قشنگ شده بود يكي يه سايت بده من عكساي ديوارو اپلود كنم
 
پاسخ : شیطنت ها

سر کلاس سرمو خم کرده بودم رو میزو داشتم ادای معلم فیزیکمونو در میوردم به دوستم..! ;D
بعد یکم سرمو اوردم بالاو گفتم اگه این ...منو ببینه..! ;D
یه دفعه سرمو برگردوندم دیدم زل زده بهم! ;D
 
پاسخ : شیطنت ها

اونروز زنگ آخر زبان داشتیم ...
ساعت 12 دبیرمون رفت نماز ماهم موندیم تو کلاس...
کلاس دوم تجربی شیمی داشتن...
دبیر شیمیشون خیلی :-&پارسال دبیر شمیم ما بود منم به شدت ازش متنفر بودم X-(
خلاصه رفتیم فیوز و زدیم کل برقای مدرسه قطع شد...
بعد رفتیم کلاس دوم تجربی گفتیم ببخشید خانوم برقای شما رفته ؟با عصبانیت گفت بله ...
ماهم گفتیم چه جالب برقای ماهم رفته ...
خلاصه اومدیم تو کلاس گفتیم چه کنیم این بیشتر حرصش دربیاد...
چادر سرم کردم دستم بردم بالا یه چادر دیگه گرفتم دستم به طوری که انگار نیم متر بالاتر سرم بود...
شده بودم یه خانوم چادری تقریبا" 2 متری که خیلی وقتی راه میری وحشتناک میشه...
رفتیم بالا در کلاسشون که شیشه داشت هی میزدیم به شیشه هی فرار میکردیم هی اونا کله یه فرد 2 متری میدیدن ;D
بعد دیدیم کل مدرسه دارن دنبال میگردن ببینن که فیوزو زده ...
ماهم الفراااارررررر....
به داخل کلاس...
بعد که برقا اومد رفتیم دوباره در کلاسشون گفتیم خانوم ببخشید برقای شما اومد؟ ;D
-----------------------------------------------------------------------------------------------------
یه بار دیگه هم رفته بودیم طبقه بالا وایساده بودیم کنار نرده (سه نفری)....
جلوی هر پاگرد یه آینه هست که به راحتی میتونی طبقه پایینتو ببینی..
خلاصه دیدیم ناظممون داره هراسون راه میره (فامیلیشم ---پوره !
ماهم هی سه نفره داد میزدیم ---پووووووووووووووور.... --- پوووووووووووووووووووووررررررررررر.....
بعد یهو دیدیم وایساده جلومون با لبخندی از کینه و نفرت بهمون نیگا میکنه!
یه بارم از بالا پنجره قوطی رانی رو ÷رت کردم تو حیاط خورد به سر معلم ورزشمون ;D
------------------------------------------------------------------------------------------------------
پ.ن: اسم اون خانوم بلند قامت رو گذاشتیم کوکب بلند ;D
 
پاسخ : شیطنت ها

پارسال ما یه شیطنت بچگانه کردیم!از سر کلاس فوق برنامه جیم زدیم(کلاس ریاضی بود)!
دلیل:تولد من بود! <:-Pبا بچه ها رفتیم حال کردیم!ولی آخرش ناظممون حالمونو گرفت! ~X(ولی بازم من از زیرش در رفتم! =D> :-$
 
پاسخ : شیطنت ها

آخی ! یادش بخیر !

+ ما تو آخرین روز مدرسه در کلاسو چسب مالی کردیم ! ( چسب نواری )
بعد که معاونمون اومد تو کلاس همه چسبا به پاش چسبید ! خیلی حال داد ! :))

+ تو کارگاه حرفه پلاستیک و شیشه و سوزن آتیش میزدیم معلممونم چیزی نمیفهمید !

+ یه بار بچه ها زیر میز من یه موش مرده قایم کردن ! وقتی فهمیدم داشتم سکته میکردم ! ;D
 
پاسخ : شیطنت ها

یه بار سوم راهنمایی بچه ها صبح توی جامیز من یه مار پلاستیکی انداخته بودن! [-(
وقتی من اومدم دیدم همه دارن میخندن!منم دیدم اونا میخندن،خندم گرفت! ;))
دوستم گفت تو به چی میخندی؟
منم گفتم هیچی!که یهو ماررو دیدم! :o
یکمی اولش ترسیدم ولی بروز ندادم! [-(
ماررو از تو کشو دراوردم گرفتم دستم گفتم این چیه؟! :))
یه دفه همه اینجوری شدن :)) :)) :)) :)) :))
منم که خودم داشتم از خنده میمردم،ترکیدم!
ولی خداییش خیلی ضایه کردم!کاملا غیر عادی طبیعی جلوه کردم! ;D ;))
 
پاسخ : شیطنت ها

ما یه معلم داشتم طفلی قدش نصف من بود(قد من168) ما میرفتم رو وایت برد کلی خط خطی می کردیم و تخته یاکن رو باش می ذاشتیم (دبیر ریاضیمون و مرد بود ;D9 ) طفلی وقتی میومد نمی تونست رو تخت ه بنویسه هر دفعه تا مرز گریه می رفت >) آخی...................................!!!!!!!!!!!!! O0
 
پاسخ : شیطنت ها

ما بیشتر رو بچه ها کرم میریزیم! زیر پایی و اینا! یه بارم کفش یکی رو که رفته بود نماز خونه برداشتیم از سقف آویزون کردیم!

یه بارم دبستان بودیم بعد روز معلم از این تخم مرغا که رو سر معلما می ریزن توش کاغذ رنگیه! از اونا گذاشتیم بالا در که باز میکنه بریزه رو سرش... البته تخم مرغه واقعی بود :-"
 
پاسخ : شیطنت ها

دختر عموم خیلی لوسه...
یک بار بهش گفتیم:میخوریییییییییییمت....
بعد ادا در اواردیم...
بدبخت ترسید رفت به مامان بزرگم گفت ^-^
ما هم هر هر بهش میخندیدیم... :))

سر کلاس همیشه یکی میزنم توی دست دوستم...
اونم میزنه...
پشت سریامون(دوستام)اعصابشون خورد میشه دو تا شون محکم میزنن تو سرمون ....
ما هم میزنیم....
اما این زمانیه که معلم پای تخته است....
 
پاسخ : شیطنت ها

من که کرم زیااااد می ریزم!!!
مثلا جلوییم نشسته بعد هواسش نیس ور می دارم کیفشو تخلیه می کنم :)) بعد میاد می بینه کیفش خالیه!!!!
منم که.... :-"
البته دیگه بد بخت عادت کرده ها!!!
دیگه تازگیا خود کیفشو ور می دارم می ذارم یه جایی!!! ;D
 
پاسخ : شیطنت ها

سر کلاس بودیم آفتاب داشت کورم میکرد هی میگفتم پرده رو بکشید اذیت میکردن بچه ها و نمی کشیدن منم ساعتم رو جلوی آفتاب گرفتم بازتابشو تو چشم های بچه کردم به طوری که سر شون درد گرفت و زنگ بعد حلشون بد شد و رفتن دفتر نبات گرفتن! ;D
 
پاسخ : شیطنت ها

این کرم تو کل کلاس ما رواج داره که هرکس از در اومد تو و حواسش نبود محکم حولش میدیم! :-"
 
پاسخ : شیطنت ها

سوم راهنمایی که بودیم من و چند تا از بچه ها به دسته در کلاسمون رنگ و روغن زدیم تا معلم ریاضیمون که خیلی هم منفور بود وقتی درو باز میکنه رنگی بشه ولی چند تا از بچه هامون رفتند لومون دادند بعد چشمتون روز بد نبینه چنان دماری از روزگارمون دراوردند که تا عمر دارم یادم نمیره :( ;)
 
پاسخ : شیطنت ها

من امسال یه بار که در کلاس گیر کرده بود اون قد محکم فشارش دادم که در بیچاره شکست ;D
 
پاسخ : شیطنت ها

خب منم بگم دیگه! ;D

کلاس حرفه و فن سوم راهنمایی بود. پنجشنبه. ما گروهی بودیم تو حرفه. فعالیت های عملی هر فصلو گروهی انجام میدادیم. رسیده بودیم فصل آشپزی که فعالیتش پختن کوکوسبزی بود.

معلم گرام هم گفت وسایل و مواد لازمو بیارید مدرسه درست کنیم. ما هم در یک صبح دلنشین رفتیم تو حیاط و کوکو سبزیمونو درست کردیم. حالا از شیطنت های همون موقع که بگذریم زنگ بعدش دینی داشتیم این معلمشم خیلی خشک بود.

منم ته کلاس بودم. ابزارم پیش من بود. همون جا پیک نیکو روشن کردم و تابه رو گذاشتم روش بوی کوکو تو کلاس پیچیده بود و نهایت معلم دینی اومد ته کلاس گندی که نباید میخورد خورد دیگه. ;D
 
Back
بالا