جانا! سخن از زبان ما می‌گویی :-"

a.khakpour77

گُم‌دَرسَر!!!
ارسال‌ها
1,402
امتیاز
17,212
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 5 تهران
شهر
فرز 1 بندرعباس/فرز 5 تهران
سال فارغ التحصیلی
1396
مدال المپیاد
مدال که نه...اما سه تا مرحله یک دارم...
دو تا ادبی، ی زیست...
دانشگاه
علوم‌پزشکی تهران
رشته دانشگاه
ژنتیک
دلتنگ توام جانا
هر دم که روم جایی...
 

Leo

لنگر انداخته
ارسال‌ها
2,579
امتیاز
21,916
نام مرکز سمپاد
شهید بهشتی
شهر
-
سال فارغ التحصیلی
1399
اگر بخواهید برای هر سگی که برایتان پارس میکند بایستید و استخوانی بیندازید هیچ گاه به مقصد نخواهید رسید.
+معمولا از این جور جملات خوشم نمیاد. ولی اینو خیلی دوست دارم :)
 

Nemesys

کاربر انجمن خاک‌خورده
ارسال‌ها
688
امتیاز
9,183
نام مرکز سمپاد
Sh.HiddenHand
شهر
MD
سال فارغ التحصیلی
95
مدال المپیاد
ادبیات و شیمی
زندگي روي دور تند

در یک عصر پاییزی برای گفتن آخرین حرف هایت به دیدنم می آیی و بعد از کلی مقدمه چینی های مسخره می گویی که بهتر است ازهم جدا شویم و سعی می کنی مراهم قانع کنی.... من هم ژست آدم های روشن فکر را به خودم می گیریم و مانع تصمیمت نمی شوم.
تو میروی دنبال سرنوشت خودت...
من هم در میان مشغله های روزانه ام به خودم یادآور می شوم که باید فراموشت کنم...
و شبها که یادت رخنه می کند در وجودم باز باید به خودم یادآوری کنم که دیگر دیداری میان ما نخواهد بود...
و برای فراموش کردنت باید به فرد جدیدی فکر کنم...
هردویمان برای فراموش کردن یکدیگر آدم های جدیدی را به خودمان سنجاق می کنیم...
تو برای معشوقه ی جدیدت که احتمالا موهایش طلایی است و اسمش هم نازگل است،رز قرمز می خری،و ادکلنی تلخ می زنی...
و من برای پسری که به تازگی عاشق شده کفش های پاشنه بلندم را می پوشم...
تو طبق علایق خودت، دخترک را به دیدن فیلم دعوت می کنی...
من هم طبق سلیقه ی خودم او را به گالری هنر دعوت می کنم...
احتمالا آن موقع ساعت 6 است...
دخترک برایت ناز می کند می گوید که نباید دیر به خانه برود...
و من برای اینکه دلش را نشکنم نیم ساعت بیشتر در کنارش می مانم...
حتما در آن لحظه باران هم می بارد...
تنها در خیابان قدم می زنی و به رفتنش خیره می شوی... و در سرت لحظات با او بودن را مرور می کنی و لبخندی می نشیند گوشه ی لبت...
به طور کاملا اتفاقی وقتی از خیابان عبور می کنی مرا دست در دست با مردی می بینی...
برق از سرت می پرد و اتفاقات مدتها پیش از جلوی چشمانت عبور می کند...
و تازه یادت می آید که در حق یک نفر جفا کردی...
و دیدن من گند می زند به تمام خاطرات خوب آن روزت...
کاش آن لحظه باران تندتر ببارد...

رضوانه مويد
 
ارسال‌ها
1,688
امتیاز
19,973
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
94
مدال المپیاد
فقط شیمی ولا غیر!!!
دانشگاه
شهید بهشتی
رشته دانشگاه
پزشکی
... اول آنکس که خریدار شدش من بودم
باعث گرمی بازار شدش من بودم ...
 

Nemesys

کاربر انجمن خاک‌خورده
ارسال‌ها
688
امتیاز
9,183
نام مرکز سمپاد
Sh.HiddenHand
شهر
MD
سال فارغ التحصیلی
95
مدال المپیاد
ادبیات و شیمی
ما مردمان خاورمیانه‌ایم...
بعضی‌هایمان در جنگ كشته می‌شویم،
بعضی در زندان...
بعضی‌هایمان در جاده می‌میریم،
بعضی در دریا،
حتی بلندترین كوه‌ها هم
انتقام تنهایی‌شان را از ما می‌گیرند...
چراكه ما شغل‌مان "مُردن" است.

*نشاط حمدان*
 

(:TABASSOM:)

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,813
امتیاز
41,058
نام مرکز سمپاد
FRZ
شهر
TBZ
سال فارغ التحصیلی
94
یک روز هم می شود
دوست داری بنشینی پشتِ پنجره
با دنیا قهر کنی
منتظر بنشینی ببینی
کسی حواسش به قهر بودنت هست ؟
یک روز هم می شود
دوست داری عاشقانه نگویی
بشنوی
دوست داری بغض کنی
او حرف بزند
بباری
او حرف بزند
یک روز هم می شود
دوست داری خسته باشی
نباشی و ببینی اصلا این نبودنت
کسی را بی تاب می کند ؟
کسی را دلتنگ می کند ؟
یک روز هم می شود لحنِ حرفهایت سرد می شود
نه اینکه سرد باشی
بهانه است
می خواهی بدانی کسی حواسش به این سردی هست
و خدا نیاورد آن زمانی را که نفهمند
به یک باره سرد می شوی
زمستان می شوی
و آن یک روز که می خواستی ببینی
کسی برایش مهم است بودنت
می شود هرروز
هرلحظه هرساعت
.
.
.
حواستان به سردیِ لحن باشد
گاهی بهانه است
تا بدانند
دوستشان دارید یا نه
حواستان باشد ..

عادل دانتیسم
 

Nemesys

کاربر انجمن خاک‌خورده
ارسال‌ها
688
امتیاز
9,183
نام مرکز سمپاد
Sh.HiddenHand
شهر
MD
سال فارغ التحصیلی
95
مدال المپیاد
ادبیات و شیمی
هر لذتی که می پوشم!
یا آستینش دراز است
یا کوتاه
یا گشاد
هر غمی که می پوشم!
دقیق انگار برای من بافته شده
هر کجا که باشم...
 

rezanajafi

کاربر حرفه‌ای
ارسال‌ها
517
امتیاز
1,924
نام مرکز سمپاد
علامه طباطبایی
شهر
بناب
سال فارغ التحصیلی
1395
مدال المپیاد
زیست
دانشگاه
تبریز
رشته دانشگاه
پزشکی
من خنده زنم بر دل ... دل خنده زند بر من .. اینجاست که میخندد دیوانه به دیوانه #وحشی_بافقی
 

پرنیان.ک

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
2,300
امتیاز
48,924
نام مرکز سمپاد
فرزانگان
شهر
خرم آباد
سال فارغ التحصیلی
94
معرفتت گیر منفعتت بود
بودیُ باز فکر رفتن تو سرت بود
میدونستم میری اما نه انقد زود
بازی کردن با همه که عادتت بود
:)
 
ارسال‌ها
30
امتیاز
82
نام مرکز سمپاد
اژه ای ۱
شهر
اصفهان
سال فارغ التحصیلی
1397
دانشگاه
صنعت نفت ابادان
رشته دانشگاه
نفت
ازم نخواه با تو بمونم
تو هیچی از من نمیدونی
اگه بگم راز دلم را
تو هم کنارم نمیمونی
 
آخرین ویرایش:

Nemesys

کاربر انجمن خاک‌خورده
ارسال‌ها
688
امتیاز
9,183
نام مرکز سمپاد
Sh.HiddenHand
شهر
MD
سال فارغ التحصیلی
95
مدال المپیاد
ادبیات و شیمی
گاهی نباشید تا ببینید میبینند که نیستید؟!
 
ارسال‌ها
1,688
امتیاز
19,973
نام مرکز سمپاد
فرزانگان 2
شهر
تهران
سال فارغ التحصیلی
94
مدال المپیاد
فقط شیمی ولا غیر!!!
دانشگاه
شهید بهشتی
رشته دانشگاه
پزشکی
... سودای همرهی را گيسو به باد دادی
رفت آن سوار با خود، يک تار مو نبرده ...
 

پهلوی

کاربر خاک‌انجمن‌خورده
ارسال‌ها
1,543
امتیاز
22,380
نام مرکز سمپاد
میرزا کوچک خان
شهر
رشت
سال فارغ التحصیلی
1399
خدایا تو خود این وجود مرا
سراسر همه تار و پود مرا
به عشق و به مستی سرشتی اگر
یا غم عشق او از سرم کن بدر
یا که صبرم عطا کن
یا نصیبم نما بینمش یک نظر
یا که دردم دوا کن...

تصنیف صبرم عطا کن
در دستگاه سه گاه
سراینده: بیژن ترقی
آهنگ: استاد تجویدی
با صدای دلنشین بانو حمیرا
 
بالا