جانا! سخن از زبان ما می‌گویی :-"

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع Samandoon :D
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
تو سمت رویای خودت میری
میری و من چشمامو می‌بندم
ما خواستیم از هم جدا باشیم
پس من چرا با گریه می‌خندم؟
 
یک نفر آدمم و چند نفر غمگینم...
 
جسد انهایی ک میگفتند برایت میمیرم
پیدا شد ،بغل دیگری جان داده بودند
 
شده در اوج جوانی با همین ظاهر شاد
تا گلو پیر کسی باشی و قسمت نشود؟...
 
بحث کردن با کسی که به دلایل و استدلال اعتقادی ندارد، بسیار شبیه به خوراندن دارو به آدم مُرده است

"توماس پین"
 
کاش پیدایم کنی
یکجور تلخی گم شدم ...

«معصومه صابر»
 
از تهی سرشار
جویبار لحظه ها جاری است ...


چون سبوی تشنه کاندر خواب بیند آب ، واندر آب بیند سنگ
دوستان و دشمنان را می شناسم من
زندگی را دوست می دارم
مرگ را دشمن
وای ، اما با که باید گفت این ؟ من دوستی دارم
که به دشمن خواهم از او التجا بردن .

(م.امید)
 
در مکث زمان اگر چه پُر جزر و مدیم
ما مجرم محکوم به حبس ابدیم

یا پوچ دو دستِ سردِ دنیاست و یا
ما پشت همان دست که پوچ است زدیم...
 
دارم سخنی با تو و گفتن نتوانم ...
وین درد نهان سوز نهفتن نتوانم ...
 
کاشکی آخر این سوز، بهاری باشد..
 
دانی ک چرا دار مکافات شدیم؟؟
ناکرده گنه چنین مجازات شدیم؟؟
کشتیم خرد دار زدیم دانش را
دربند و اسیر صد خرافات شدیم
 
صد بار گفتم بی تو می میرم و رفتی...!
من باورم میشه ؛ بگو که نشنیدی...
 
3 چیز رو همیشه
مخفی نگه دار :
1) عشق زندگیت ...
2) درامدت ....
3) هدف بعدیت ...
آدمها همه چیزهای خوب را خراب می کنند ...
 
Back
بالا