مشاعره

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع mohad_z
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
یا میکده را دربند، ای رند شرابی را
یا چشم بپوش امشب مستی و خرابی را
الا یا ایها الساقی آدر کاس و ناولها که عشق آسان نمود اول ولی افتاده مشکلها
 
اگر تو داری عقل و دانش و هوش
بیا بشنو حدیث گربه و موش
بخوانم از برایت داستانی
که در معنای آن حیران بمانی

عبید زاکانی
 
تشویش بتان از رخ رخشان تو خاست
تسکین روان از لب خندان تو خاست
هر چند دوای جان ز مرجان تو خاست
درد دل من ز درد دندان تو خاست

خاقانی
 
تا که نامی شدم از نام نبردم سودی
گر نمیرم من و این گوشه گمنامی ها

شهریار
 
از خون دل نوشتم نزدیک دوست نامه. انی رایت دهرا من هجرکالقیامه
 
هر دو جهان ریزه خوار کف کریمش
آنکه به فرمان واجب التعظیمش

ملک الشعرای بهار
 
شهریارا ورق از اشک ندامت می‌شوی
تا که نامت نبرد در افق نامی ها
 
این که خاک سیهش بالین است
اختر چرخ ادب پروین است
گرچه جز تلخی ز ایام ندید
هرچه خواهی سخنش شیرین است
صاحب آن همه گفتار امروز
سائل فاتحه و یاسین است

پروین اعتصامی
 
تاب بنفشه می دهد طره مشک سای تو
پرده غنچه می‌درد خنده دلگشای تو

حافظ
 
وه چه شیرینست لعلش اندرو پنهان نمک
کس نمیبینم که دارد در جهان چندان نمک
خواجوی کرمانی
 
کسی را کاندر این معنی است حیران
ضرورت میشود دانستن آن

شیخ محمود شبستری
 
نازنینا ما به ناز تو جوانی داده ایم
دیگر اکنون با جوانان ناز کن با ما چرا

شهریار
 
الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها
حافظ
 
این تطاول که کشید از غم هجران بلبل
تا سراپرده گل نعره زنان خواهد شد

حافظ
 
نهان با محرمی رازی بگفتند
جهانی را ازان اعلام کردند

عراقی
 
در کوی نیکنامی ما را گذر ندادند
گر تو نمی پسندی تغییر کن قضا را
 
نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد
عالم پیر دگر باره جوان خواهد شد

حافظ
 
Back
بالا