مشاعره

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع mohad_z
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
ای که به هنگام درد راحت جانی مرا
وی که به تلخی فقر گنج روانی مرا
مولانا
 
آتش عشق پس از مرگ نگردد خاموش
این چراغی است کزین خانه به آن خانه برند

حافظ
 
دست مکش به موی او مات مشو به روی او
تا نکشد به خون دل دامن دیده تو را
 
آخرین ویرایش:
تندبادی کرد سیرش را تباه
روزگار اهل کشتی شد سیاه

پروین اعتصامی
 
شراب تلخ می خواهم که مردافکن بود زورش
که تا یک دم بیاسایم ز دنیا و شر و شورش
 
شراب تلخ می خواهم که مردافکن بود زورش
که تا یک دم بیاسایم ز دنیا و شر و شورش
شبی شاید رها کردم جهان چون سرابم را
کسی اینجا نمی فهمد من و حال خرابم را
 
اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را
 
این سو تاریکی مرگ آن سو زیبایی برگ
اینها ، انها چیست؟ انبوه زمانها چیست؟
تا آينه رفتم که بگيرم خبر از خويش
ديدم که در آن آينه هم جز تو کسی نيست
هوشنگ ابتهاج
 
اگر خورشید بر یک حال بودی
شعاع او به یک منوال بودی

شیخ محمود شبستری
 
اگر خورشید بر یک حال بودی
شعاع او به یک منوال بودی

شیخ محمود شبستری
یک روز ز بند عالم آزاد نیم
یک دم زدن از وجود خود شاد نیم
شاگردی روزگار کردم بسیار
در کار جهان هنوز استاد نیم
خیام
 
من سازم ، بندی آوازم ،برگیرم ، بنوازم ....
بر تارم زخمه ی لا میزن ، راه فنا میزن ....
 
نقش هستی نقشی از ایوان ماست
خاک و باد و آب، سرگردان ماست
قطره ای کز جویباری میرود
از پی انجام کاری میرود

پروین اعتصامی
 
دیده ام گاهی در تب ، ماه می آیید پایین
میرسد دست به سقف ملکوت
دیده ام ، سهره بهتر میخواند
گاه زخمی به پا داشته ام
زیر و بم های زمین را به من اموخته است
 
تن به تن ذره به ذره همه انوار من اند
زانکه خورشید نهانم تننا هو یاهو

مولانا
 
آخرین ویرایش:
Back
بالا