مشاعره

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع mohad_z
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
ترا چنانکه توئی هر نظر کجا بیند
به قدر دانش خود هرکسی کند ادراک
- حافظ
کنون که در چمن آمد گل از عدم وجود
بنفشه در قدم او نهاد سر به سجود
بنوش جام صبوحی به ناله دف و چنگ
ببوس غبغب ساقی به نغمه نی و عود
حافظ
 
کنون که در چمن آمد گل از عدم وجود
بنفشه در قدم او نهاد سر به سجود
بنوش جام صبوحی به ناله دف و چنگ
ببوس غبغب ساقی به نغمه نی و عود
حافظ
در دیده به جای خواب آب است مرا
زیرا که به دیدنت شتاب است مرا
گویند بخواب تا به خوابش بینی
ای بی خبران چه جای خواب است مرا

ابوسعید ابوالخیر
 
تن ز جان و جان ز تن مسطور نیست *** لیک کس را دید جان دستور نیست
تا ز میخانه و می نام و نشان خواهد بود
سر ما خاک ره پیر مغان خواهد بود
حلقه پیر مغان از ازلم در گوش است
بر همانیم که بودیم و همان خواهد بود
حافظ
 
تا ز میخانه و می نام و نشان خواهد بود
سر ما خاک ره پیر مغان خواهد بود
حلقه پیر مغان از ازلم در گوش است
بر همانیم که بودیم و همان خواهد بود
حافظ
در دیر مغان آمد یارم قدحی در دست
مست از می و میخواران از نرگس مستش مست

در نعل سمند او شکل مه نو پیدا
وز قد بلند او بالای صنوبر پست

حافظ
 
در دیر مغان آمد یارم قدحی در دست
مست از می و میخواران از نرگس مستش مست

در نعل سمند او شکل مه نو پیدا
وز قد بلند او بالای صنوبر پست

حافظ
ترسم که اشک در غم ما پرده‌در شود
وین راز سر به مهر به عالم سمر شود
گویند سنگ لعل شود در مقام صبر
آری شود ولیک به خون جگر شود
حافظ
 
ترسم که اشک در غم ما پرده‌در شود
وین راز سر به مهر به عالم سمر شود
گویند سنگ لعل شود در مقام صبر
آری شود ولیک به خون جگر شود
حافظ
در آن نفس كه بميرم در آرزوي تو باشم
بدان اميد دهم جان كه خاك كوي تو باشم
 
تو که نازنده بالا دلربایی
به ما گویی که سرگردون چرایی
 
آخرین بار توسط مدیر ویرایش شد:
یار در خانه و ما گرد جهان میگردیم
آب در کوزه و ما تشنه لبان میگردیم
مرا رازیست اندر دل به خون دیده پرورده

ولیکن با که گویم راز چون محرم نمیبینم

قناعت میکنم با درد چون درمان نمییابم

تحمل میکنم با زخم چون مرهم نمیبینم
 
مرا رازیست اندر دل به خون دیده پرورده

ولیکن با که گویم راز چون محرم نمیبینم

قناعت میکنم با درد چون درمان نمییابم

تحمل میکنم با زخم چون مرهم نمیبینم
مژده ای دل که دگر باد صبا بازآمد
هدهد خوش خبر از طرف سبا بازآمد

برکش ای مرغ سحر نغمه داوودی باز
که سلیمان گل از باد هوا بازآمد
 
مژده ای دل که دگر باد صبا بازآمد
هدهد خوش خبر از طرف سبا بازآمد

برکش ای مرغ سحر نغمه داوودی باز
که سلیمان گل از باد هوا بازآمد
در مذهب ما باده حلال است ولیکن

به روی تو ای سرو گل اندام حرام است
 
Back
بالا