مشاعره

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع mohad_z
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
درختی كز جوانی كوژ برخاست
چو خشک و پير گردد كی شود راست؟
نظامی
 
تو را که هر چه مراد است در جهان داری
چه غم ز حال ضعیفان ناتوان داری
حافظ
 
یک جمع نکوشیده رسیدند به مقصد
یک قوم دویدند و به مقصد نرسیدند
فروغی بسطامی
 
درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد
نهال دشمنی برکن که رنج بی شمار آرد
حافظ
 
در اين سرای بی كسی كسی به در نمي زند
به دشت پر ملال ما پرنده پر نمي زند
هوشنگ ابتهاج
 
در اين سرای بی كسی كسی به در نمي زند
به دشت پر ملال ما پرنده پر نمي زند
هوشنگ ابتهاج
در تمام سال های رفته برما روزگار
شادمانی میخرید از ما و ماتم میفروخت
 
در تمام سال های رفته برما روزگار
شادمانی میخرید از ما و ماتم میفروخت
تو جان نخواهی، جان دهی
هر درد را درمان دهی
مرهم نجویی زخم را
خود زخم را دارو شوی..
 
تو جان نخواهی، جان دهی
هر درد را درمان دهی
مرهم نجویی زخم را
خود زخم را دارو شوی..
یکی پرنده یکی دل دو سرنوشت جدا
که هریکی به غم دیگری گره خورده ست
 
مگر دل میکنم از تو؟ بیا مهمان به راه انداز
که با حسرت وداعت میکنم حافظ،خداحافظ..
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمیبینم
بر این تکرار در تکرار پایانی نمیبینم
 
ما را نه غم دوزخ و نه حرص بهشت است
بردار پرده ز رخ که مشتاق لقاییم
•مولوی
میرسد روزی که شرط عاشقی دلدادگی است
ان زمان هر دل فقط یک بار عاشق میشود
 
میرسد روزی که شرط عاشقی دلدادگی است
ان زمان هر دل فقط یک بار عاشق میشود
دردایره قسمت ما نقطه تسلیمیم

لطف آنچه تو اندیشی حکم آنچه تو فرمایی
 
تا بوده چشم عاشق در راه یار بوده

بی آنکه وعده باشـــد در انتظار بوده
همه عمر برندارم سر از این خمار مستی
که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی ...
 
Back
بالا