- ارسالها
- 66
- امتیاز
- 1,083
- نام مرکز سمپاد
- شهید دستغیب
- شهر
- FFI
- سال فارغ التحصیلی
- 1402
- رشته دانشگاه
- مهندسی برق
اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما رامنم آن شیخ سیه روز که در آخر عمر
لای موهای تو گم کرد خداوندش را
به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را
اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما رامنم آن شیخ سیه روز که در آخر عمر
لای موهای تو گم کرد خداوندش را
آه از این جور و تطاول که در این دامگه استاگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را
دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفتآه از این جور و تطاول که در این دامگه است
آه از آن سوز و نیازی که در آن محفل بود
روزی همین مردم که سنگم می زنند از رشکدور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفت
دائما یکسان نباشد حال دوران، غم مخور
دوش دیوانه شدم عشق مرا دید و بگفتروزی همین مردم که سنگم می زنند از رشک
نام مرا با اشک روی سنگ میخوانند...
وقت اجلم ناله نه از رفتن جان استدوش دیوانه شدم عشق مرا دید و بگفت
آمدم نعره مزن جامه مدر هیچ مگو
گفتم ای عشق من از چیز دگر می ترسم
گفت آن چیز دگر نیست دگر هیچ مگو
تهمت اسودگی بر دیده ی عاشق خطاستتو ميگويى كه دل از خاك و خون است
گرفتار طلسم كاف و نون است
دل ما گرچه اندر سينه ى ماست
وليكن از جهان ما برونست
اقبال لاهورى
تلخی عمر به شیرینی عشق آکنده استتهمت اسودگی بر دیده ی عاشق خطاست
خانه ای کز خود برآرد اب، جای خواب نیست..=)
دوش دیدم که ملائک در میخانه زدندتلخی عمر به شیرینی عشق آکنده است
چه سرانجام خوشی گردش دنیا دارد
در میخانه که باز است پس چرا حافظ گفتدوش دیدم که ملائک در میخانه زدند
گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند