مشاعره

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع mohad_z
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
در عالم بی‌وفا ،کسی خرم نیست

شادی و نشاط، در بنی‌آدم نیست

آن کس که درین زمانه او را غم نیست

یا آدم نیست، یا از این عالَم نیست
تا بهار من بیا دنیای من
با تو رویایم شکوفا میشود

کیمیا
 
  • دابل‌لایک
امتیازات: s@rah
درد من درمان نمی‌داند (: بیا!
تا نیایی من که درمانم نمی‌دانم چیست(:
رایحه
تو بی من تنگ دل من بی تو دلتنگ
میان ما دوتا صد کوه و فرسنگ
هزاران سنگ کوهستان شوم من
به پایان میرسد یک روز این جنگ
کیمیا:)
 
تو بی من تنگ دل من بی تو دلتنگ
میان ما دوتا صد کوه و فرسنگ
هزاران سنگ کوهستان شوم من
به پایان میرسد یک روز این جنگ
کیمیا:)
گر درطلب گوهر کانی کانی
گر روز و شبان در پی جانی جانی
من فاش کنم حقیت مطلب را
هر چیز که اندر پی آنی آنی
 
گر درطلب گوهر کانی کانی
گر روز و شبان در پی جانی جانی
من فاش کنم حقیت مطلب را
هر چیز که اندر پی آنی آنی
یاد باد انکه سر کوی تو ام منزل بود
دیده را روشنی خاک درت حاصل بود
 
در آستان مرگ که زندان زندگی ست
تهمت به خویشن نتوان زد که زیستم
شهریار
مارا همه شب نمی برد خواب
ای خفته ی روزگار دریاب
در بادیه تشنگان بمردند
وز حله به کوفه میرود آب
 
مارا همه شب نمی برد خواب
ای خفته ی روزگار دریاب
در بادیه تشنگان بمردند
وز حله به کوفه میرود آب
بر آستان جانان گــر سر تـوان نهادن
گلبانگ سربلندی بر آسمان توان زد
 
بر آستان جانان گــر سر تـوان نهادن
گلبانگ سربلندی بر آسمان توان زد
در شبی پر ستاره و ارام،دختری در عذاب میمیرد
دختری در عذاب تنهایی،غرق در التهاب میمیرد
 
در شبی پر ستاره و ارام،دختری در عذاب میمیرد
دختری در عذاب تنهایی،غرق در التهاب میمیرد
دردا که اسیر ننگ و نامیم هنوز
در گفت و شنید خاص و عامیم هنوز

شد عمر تمام و ناتمامیم هنوز
صد بار بسوختیم و خامیم هنوز
 
دردا که اسیر ننگ و نامیم هنوز
در گفت و شنید خاص و عامیم هنوز

شد عمر تمام و ناتمامیم هنوز
صد بار بسوختیم و خامیم هنوز
زلف او دام است و خالش دانه ی آن دام و من
بر امید دانه ای افتاده ام بر دام دوست
حضرت حافظ
 
زلف او دام است و خالش دانه ی آن دام و من
بر امید دانه ای افتاده ام بر دام دوست
حضرت حافظ
تا پای تو رنجه گشت و با درد بساخت
مسکین دل رنجور من از درد گداخت
(ابوسعید ابوالخیر)
 
تا پای تو رنجه گشت و با درد بساخت
مسکین دل رنجور من از درد گداخت
(ابوسعید ابوالخیر)
تورا جانم صدا کردم ولیکن برتر از جانی
مگر جان بی تو میماند در این تندیس انسانی؟
 
تورا جانم صدا کردم ولیکن برتر از جانی
مگر جان بی تو میماند در این تندیس انسانی؟
یک پاره اخضر می‌شود یک پاره عبهر می‌شود
یک پاره گوهر می‌شود یک پاره لعل و کهربا
 
یک پاره اخضر می‌شود یک پاره عبهر می‌شود
یک پاره گوهر می‌شود یک پاره لعل و کهربا
آه ای نفس از نفس افتاده ، کجا رفت
در نای نی افتادن و اهنگ شدن ها
 
در همه دیر مغان نیست چو من شیدایی
خرقه جایی گرو باده و دفتر جایی
یار با ما بی وفایی میکند
بی گناه از ما جدایی میکند
شمع جانم را بکشت آن بی وفا
جای دیگر روشنایی میکند
 
یار با ما بی وفایی میکند
بی گناه از ما جدایی میکند
شمع جانم را بکشت آن بی وفا
جای دیگر روشنایی میکند
درد عاشق را دوايي بهتر از معشوق نيست
شربت بيماري فرهاد را شيرين كنيد
 
Back
بالا