مشاعره

[Lushato]

ان قدر محزونم که هرکسی که می گیرم
می خندم اما چهره ام خندان نمی افتد

دلا مشتاق دیدارم غریب و عاشق و مستم
کنون عزم لقا دارم من اینک رخت بر بستم

 

[مجهولツ]

دلا مشتاق دیدارم غریب و عاشق و مستم
کنون عزم لقا دارم من اینک رخت بر بستم

ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی
تو بمان و دگران ! وای به حال دگران(:
استاد شهریار

 

[Lushato]

ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی
تو بمان و دگران ! وای به حال دگران(:
استاد شهریار

نیست در عالم ز هجران تلخ تر
هرچه خواهی کن و لیک آن نکن

 

[مجهولツ]

نیست در عالم ز هجران تلخ تر
هرچه خواهی کن و لیک آن نکن

نای نمانده در تنم ! نرو ، نجنگ
بخند به زخم روزگار ، نرو ، بخند(:
رایحه

 

[Lushato]

نای نمانده در تنم ! نرو ، نجنگ
بخند به زخم روزگار ، نرو ، بخند(:

دانی که چرا سر نهان با تو نگویم؟
طوطی صفتی طاقت اسرار نداری

 

[__TITY__]

دانی که چرا سر نهان با تو نگویم؟
طوطی صفتی طاقت اسرار نداری

یاد وصال می کنم، دیده پر آب می شود شرح فراق می کنم، سینه کباب می شود

 

[Hecate]

یاد وصال می کنم، دیده پر آب می شود شرح فراق می کنم، سینه کباب می شود

در میان خوار ها هم میشود یک یاس بود
در هیاهوی مترسک ها پر از احساس بود
میشود حتی برای دیدن پروانه ای
شیشه های مات یک متروکه را الماس بود

 

[Lushato]

در میان خوار ها هم میشود یک یاس بود
در هیاهوی مترسک ها پر از احساس بود
میشود حتی برای دیدن پروانه ای
شیشه های مات یک متروکه را الماس بود

دلی کز معرفت نور و صفا دید
به هر چیزی که دید اول خدا دید

 

[Hecate]

دلی کز معرفت نور و صفا دید
به هر چیزی که دید اول خدا دید

دست تو باز میکند ، پنجره های بسته را
هم تو سلام میکنی، رهگذران خسته را

 

[Lushato]

دست تو باز میکند ، پنجره های بسته را
هم تو سلام میکنی، رهگذران خسته را

آتش است این بانگ نای و نیست باد
هرکه این آتش ندارد نیست باد

 

[Hecate]

آتش است این بانگ نای و نیست باد
هرکه این آتش ندارد نیست باد

دلم را اهنی کردم مبادا عاشقت گردد
ندانستم تو ای ظالم دلی اهنربا داری

 

[s@rah]

دلم را اهنی کردم مبادا عاشقت گردد
ندانستم تو ای ظالم دلی اهنربا داری

يک شمع از اين مجلس صد شمع بگيراند
گر مرده اي ور زنده هم زنده شوي با ما

 

[Hecate]

يک شمع از اين مجلس صد شمع بگيراند
گر مرده اي ور زنده هم زنده شوي با ما

الفبای درد از لبم می تراود
نه شبنم که خون از شبنم می تراود
سه حرف است مضموم سی پاره دل
الف لام میم از لبم می تراود

 

[N.S.D]

الفبای درد از لبم می تراود
نه شبنم که خون از شبنم می تراود
سه حرف است مضموم سی پاره دل
الف لام میم از لبم می تراود

دلی دیرُم خریدار محبت
کزو گرم است بازار محبت
لباسی دوختُم بر قامت دل
ز پود مهنت و تار محبت

 

[GHAZALIIH]

دلی دیرُم خریدار محبت
کزو گرم است بازار محبت
لباسی دوختُم بر قامت دل
ز پود مهنت و تار محبت

تا نگردی آشنا زین پرده رازی نشنوی
گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش

 

[N.S.D]

تا نگردی آشنا زین پرده رازی نشنوی
گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش

شبی مجنون به لیلی گفت که ای محبوب بی همتا
تو را عاشق شود پیدا، ولی مجنون نخواهد شد

 

[Kiamehr]

شبی مجنون به لیلی گفت که ای محبوب بی همتا
تو را عاشق شود پیدا، ولی مجنون نخواهد شد

در جهان بال و پر خويش گشودن آموز
كه پريدن نتوان با پر و بال دگران

 

[GHAZALIIH]

در جهان بال و پر خويش گشودن آموز
كه پريدن نتوان با پر و بال دگران

نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد
عالم پیر دگر باره جوان خواهد شد

 

[D3la]

دگرم مگو كه خواهم كه ز درگهت برانم

تو بر اين و من بر آنم كه دل از تو برندارم

 

[Hecate]

دگرم مگو كه خواهم كه ز درگهت برانم

تو بر اين و من بر آنم كه دل از تو برندارم

من از عهد عالم تو را دوست دارم
از آغاز عالم تو را دوست دارم
چه شبها من و آسمان تا دم صبح
سرودیم نم و نم تورا دوست دارم