مشاعره

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع mohad_z
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
من در این بادیه لطف خدای بی بهر مانده ام
چیست این رسم شما که میبرید ز بهر خویش وز دگر غافل اید
درین سرای بی کسی کسی به در نمیزند
به دست پر ملال ما پرنده پر نمیزند
 
من در این بادیه لطف خدای بی بهر مانده ام
چیست این رسم شما که میبرید ز بهر خویش وز دگر غافل اید
دردا که عمر اندک مقصود بس بلند است
پس چون کند کبوتر وقتی شکسته بال است
 
دردا که عمر اندک مقصود بس بلند است
پس چون کند کبوتر وقتی شکسته بال است
تورا جانم صدا کردم ولیکن برتر از جانی
مگر جان بی تو میماند در این تندیس انسانی
 
تورا جانم صدا کردم ولیکن برتر از جانی
مگر جان بی تو میماند در این تندیس انسانی
یا دل بکن ز محبوب یا سیر شو ز دنیا
عشق و سلامت و نوش با هم نمی شود جمع
 
تاختن بر قلب ما کار سواری چون تو بود
نیست هر کس را توان نقش نگارین ساختن
نشود فاش كسي آن چه ميان من و توست
تا اشارات نظر نامه رسان من و توست
 
Back
بالا