مشاعره

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع mohad_z
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
ناصحم گفت که جز غم چه هنر دارد عشق
برو ای خواجه ی عاقل هنری بهتر از این؟
نجه قئیدین منی ساحیل کیمی دریایه تاپشیردین
مگر فیکر ایله دین دریا سنی محو ایلیر منده


آلیشدیم عشقدن یاندیم، بو دریا ده اثر یوخدو
سنین فیکرین یویا بیلمز، مگر اوندا وفا یؤخدو


(چطور دلت اومد منو مانند ساحل به دریا بسپاری
نکنه فکرکردی دریا میتونه تو رو در من محو کنه؟
شعله‌ور شدم و در آتش عشقت سوختم
این دریا هم بی اثره نمی‌تونه فکرتو رو در من بشوره، مگر دریا بی وفاست؟)
 
ویرانه نه آنست ک جمشید بنا کرد

ویرانه نه آنست که فرهاد فرو ریخت

ویرانه دل ماست که بار هر نگه تو

صدبار بنا گشت و دگر بار فرو ریخت
تا درون آمد غمش از سینه بیرون شد نفس
نازم این مهمان که بیرون کرد صاحبخانه را
 
از منست این غم که بر جان منست
دیگر این خود کرده را تدبیر نیست
تو کمان کشیده و در کمین که زنی به تیرم و من غمین
همه غمم بود از همین که خدا نکرده خطا کنی
 
یک آن شد این عاشق شدن عالم همان یک لحظه بود
آن دم که چشمانت مرا از عمق چشمانم ربود
درس این زندگی از بهر ندانستن ماست
این همه درس بخوانیم و ندانیم ؛که چه؟!
 
درس این زندگی از بهر ندانستن ماست
این همه درس بخوانیم و ندانیم ؛که چه؟!
هرکسی که عزیزی به سفر داشته باشد
پیوسته چو من چشم به در داشته باشد
 
هرکسی که عزیزی به سفر داشته باشد
پیوسته چو من چشم به در داشته باشد
دوستان عیب مگیرید و ملامت نکنید
کاین حدیثی‌ست که از وی نتوان بازآمد
سعدی
-------------------------------
این تاپیک مختص مشاعره‌ی فارسیه. برای دیگر زبان‌ها تاپیک جدا وجود داره... اینجا ادامه ندین.
یه نکته‌ی مهم دیگه:
سعی کنین اسم شاعر رو زیر بیت بنویسن. تا هم انتساب شعرها مشخص باشه و هم کمکی به شناخت درست شاعرها بکنه.
 
دوستان عیب مگیرید و ملامت نکنید
کاین حدیثی‌ست که از وی نتوان بازآمد
سعدی
درد بر من ریز و درمانم مکن
زان که درد تو ز درمان خوشتر است!

عطار نیشابوری
 
درد بر من ریز و درمانم مکن
زان که درد تو ز درمان خوشتر است!

عطار نیشابوری
تو در آب اگر ببینی حرکات خویشتن را
به زبان خود بگویی که به حسن بی نظیرم
 
مرا بشارت فردوس می دهد شاهد
مگر به غیر سرِ کوی دوست جایی هست...؟

شوکت شیرازی
تو قله ی خیالی و تسخیر تو محال
بخت منی که خوابی و تعبیر تو محال
قیصر امین پور
 
تو قله ی خیالی و تسخیر تو محال
بخت منی که خوابی و تعبیر تو محال
قیصر امین پور
لبخند تو کوتاه ترین شعر جهان است
آرام بخند تا بتوانم غزلی ساده بگویم
شاهرخ صفر نژاد
 
لبخند تو کوتاه ترین شعر جهان است
آرام بخند تا بتوانم غزلی ساده بگویم
شاهرخ صفر نژاد
مرا با برکه ام بگذار دریا ارمغان تو
بگو جوی حقیری آرزوی رود با خود داشت
محمد علی بهمنی
 
یا بزن سیلی به رویم یا نوازش کن سرم
در دو حالت چون رسم بردست تو می بوسمش
شبی مجنون به لیلی گفت ای محبوب بی همتا
تورا عاشق شود پیدا ولی مجنون نخواهد شد
 
شبی مجنون به لیلی گفت ای محبوب بی همتا
تورا عاشق شود پیدا ولی مجنون نخواهد شد
دنيا به روي سينه ي من دست رد گذاشت
بر هر چه آرزو به دلم بود سد گذاشت
 
Back
بالا