مشاعره

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع mohad_z
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
من ﺧﻨﺪﻩ ﺯﻧﻢ ﺑﺮ ﺩﻝ ، ﺩﻝ ﺧﻨﺪﻩ ﺯﻧﺪ ﺑﺮ ﻣﻦ
اﯾﻨﺠﺎﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﯿﺨﻨﺪﺩ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﺑﻪ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ
 
یارب چه دلست این و چه خو دارد این
در جستن او چه جستجو دارد این
مولانا
 
یار مفروش به دنیا که بسی سود نکرد
آن که یوسف به زر ناسره بفروخته بود

حافظ
 
دل خوشم با غزلی تازه همینم کافی است
تو مرا باز رساندی به یقینم کافی است

محمدعلی بهمنی
 
تاریک شدست چشم بی تو
ما را به عصا چه می‌فریبی
خاموش که غیر تو نخواهیم
ما را به عطا چه می‌فریبی

مولانا
 
یک‌ شب از دست کسی باده ای خواهم خورد
که مرا با خود تا آن‌سوی اسرار جهان خواهد برد
با من از هست به بود
با من از نور به تاریکی ، از شعله به دود
با من از آوا تا خاموشی
دورتر حتی ، تا عمق فراموشی
راه خواهد برد

فریدون مشیری
 
در اين سراي بي كسي كسي به در نمي زند
به دشت پر ملال ما پرنده پر نمي زند

هوشنگ ابتهاج
 
دل داده ام بر باد هرچه باداباد
مجنون تر از لیلی شیرین تر از فرهاد

قیصر امیر پور
 
من کلبه ی متروکه ای بودم از آغاز
ویرانی ام ربطی به این طوفان ندارد

رویا باقری
 
دلا مشتاق دیدارم غریب و عاشق و مستم کنون عزم لقا دارم من اینک رخت بر بستم

«مولانا»
 
من به غمگین ترین حالت ممکن شادم
تو به آشوب دلم ثانیه ای فکر نکن

حسین نعمتی
 
مارا سر باغ و بوستان نیست
هرجا که تویی تفرج آن جاست
حضرت دلبر سعدیِ جان
 
ترقی اندر این کشور محال است
که در این مملکت قحط الرجال است

میرزاده ی عشقی،منظومه ی جمهوری نامه، در مخالفت با رضاخان و وثوق‌الدوله و...
 
دوستت دارم و دانم که تویی دشمن جانم
از چه با دشمن جانم شده ام دوست ندانم
 
Back
بالا