مشاعره

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع mohad_z
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
من بی مایه که باشم که خریدار تو باشم
حیف باشد که تو یار من و من یار تو باشم

سعدی
 
مردی نبود فتاده را پای زدن
گر دست فتاده ای بگیری مردی
 
یک ملودرام قرن هجدهمی
تو نقش اول و سرد
من
نقش مکمل مرد
 
دلربایی همه آن نیست که عاشق بکشند
خواجه ان است که باشد غم خدمتکارش
 
شاید روزی بهم باز رسیم
روزی که من به سان دریایی خشکیده ام
وتوچون قایقی فرسوده
برخاک ماندی

شاملو
 
یاد باد آن که ز ما وقت سفر یاد نکرد
به وداعی دل غم دیده ی ما شاد نکرد
 
در نمازم خم ابروی تو در یاد آمد
حالتی رفت که مهراب به فریاد آمد
 
در نماز و در رکوع و در سجود
سر بجنبد دل نجنبد این چه سود
" مولانا"
 
یارم چوقدح بدست گیرد
بازار بتان شکست گیرد
 
مرا دیوانه می خوانی . دریغا
ولی من بر سر گفتار خویشم
فریب است این سخن سازی فریب است
که من خود شرمسار کار خویشم
 
یار من ،‌ دلدار من ،‌ غمخوار من
مایه ی امید قلب زار من

دوریت امشب روانم تیره کرد
لشکر غم را به جانم چیره کرد
سیمین بهبهانی
 
اگر شیری اگر میری اگر مور
سرانجامت بود جا در ته گور
تنت در خاک‌باشد سفره گستر
به گردش موشو مارو عقرب و‌مور
باباطاهر
 
ای گنج نوشدارو بر خستگان گذر کن
مرهم به دست و مارا مجروح می گذاری
سعدی
 
یارم نیامد
بچه ای را در کوچه زدم

علیرضا روشن
 
من اگر کافر و بی دین و خرابم، به تو چه؟
من اگر مست می و شرب و شرابم، به تو چه؟

تو اگر مستعد نوحه و آهی، چه به من؟
من اگر عاشق سنتور و ربابم، به تو چه؟

سیمین بهبهانی
 
هرکجا هستم،باشم،
آسمان مال من است.
پنجره،فکر،هوا،عشق،زمین مال من است
چه اهمیت دارد
گاه اگر می رویند
قارچ های غربت؟

سهراب سپهری
 
Back
بالا