صآبا
کاربر فعال

- ارسالها
- 25
- امتیاز
- 988
- نام مرکز سمپاد
- فرزانگان یک
- شهر
- تهران
- سال فارغ التحصیلی
- 1406
یارم چو قدح به دست گیردیکدمک با خود آ، ببین چه کسی
از که دوری و با که هم نفسی
بازار بتان شکست گیرد
یارم چو قدح به دست گیردیکدمک با خود آ، ببین چه کسی
از که دوری و با که هم نفسی
دیدی که آدمی چه کشد در وداعِ جان؟یارم چو قدح به دست گیرد
بازار بتان شکست گیرد
دلم را برده آن گیسوی بدمستیدیدی که آدمی چه کشد در وداعِ جان؟
بر ما ز هجرِ یار دو چندان همی رود
یار اگر ننشست با ما نیست جای اعتراضدلم را برده آن گیسوی بدمستی
که داده باده بر دستم از آن دستی
که ناز و عشوه اش را دیدی و رستی
ولیکن پای من بر دام او بستی
تا توانی پیش کس مگشای رازیار اگر ننشست با ما نیست جای اعتراض
پادشاهی کامران بود از گدایی عار داشت
زدست دیده و دل هر دو فریادتا توانی پیش کس مگشای راز
بر کسی این در نکن زنهار، باز
دلم از وحشت زندان سکندر بگرفتزدست دیده و دل هر دو فریاد
که هرچی دیده بیند دل کند یاد
من هم اول روز گفتم جان فدای روی تودلم از وحشت زندان سکندر بگرفت
رخت بربندم و تا ملک سلیمان بروم
شب تاریک و سنگستان و من مستمن هم اول روز گفتم جان فدای روی تو
شرط مردی نیست برگردیدن از گفتار خویش
تا چند عمر در هوس آرزو رودشب تاریک و سنگستان و من مست
قدح از دست من افتاد، نشکست
دگر آوازه بلقیس و سلیمان هیهاتتا چند عمر در هوس آرزو رود
ای کاش این نفس که برآید فرو رود