مشاعره

  • شروع کننده موضوع شروع کننده موضوع mohad_z
  • تاریخ شروع تاریخ شروع
یاد داری که به خوان که نمکخوار بدی؟
پاس ِ دیروز، تو امروز نمکدان مشکن
ناگزیر جان بود جانان و جانان ناگزیر
پیش جانان شاید ار جان در کشم هر صبح دم
 
  • لایک
امتیازات: riri
ناگزیر جان بود جانان و جانان ناگزیر
پیش جانان شاید ار جان در کشم هر صبح دم
مرا عهدیست با جانان که تا جان در بدن دارم
هواداران کویش را چو جان خویشتن دارم
 
مرا عهدیست با جانان که تا جان در بدن دارم
هواداران کویش را چو جان خویشتن دارم
مگو سعدی از این درد جان نخواهد برد
بگو کجا برم آن جان که از غمت ببرم؟
 
  • لایک
امتیازات: riri
مگو سعدی از این درد جان نخواهد برد
بگو کجا برم آن جان که از غمت ببرم؟
ملال‌آورتر از تکرار رنجی نیست در عالم
نخستین روز خلقت غنچه را خمیازه می‌گیرد
 
  • لایک
امتیازات: riri
ملال‌آورتر از تکرار رنجی نیست در عالم
نخستین روز خلقت غنچه را خمیازه می‌گیرد
در این فکرم که در پایان این تکرار پی‌درپی
اگر جایی برای مرگ باشد، زندگی زیباست
 
  • لایک
امتیازات: riri
در این فکرم که در پایان این تکرار پی‌درپی
اگر جایی برای مرگ باشد، زندگی زیباست
تو از کی عاشقی؟ این پرسش آیینه بود از من
خودش از گریه‌ام فهمید، مدت‌هاست مدت‌هاست
 
  • لایک
امتیازات: riri
تو از کی عاشقی؟ این پرسش آیینه بود از من
خودش از گریه‌ام فهمید، مدت‌هاست مدت‌هاست
تو هم ای بخت، ملامت‌گر ما باش، ولی
سرزنش کردن ما سنگدلی می‌خواهد
 
  • لایک
امتیازات: riri
  • لایک
امتیازات: riri
  • لایک
امتیازات: riri
مقصد آن گونه که گفتند به ما روشن نیست
دوستان نیمه‌ی راهید اگر، برگردید
در مسلخ جز نکو را نکشند
روبه صفتان زشت خو را نکشند
گر عاشق صادقی ز کشتن مگریز
مردار بود هر آنکه او را نکشند
 
  • لایک
امتیازات: riri
در مسلخ جز نکو را نکشند
روبه صفتان زشت خو را نکشند
گر عاشق صادقی ز کشتن مگریز
مردار بود هر آنکه او را نکشند
در دیر می‌زدم من که ندا ز در در امد
که : درآ درآ عراقی که تو خاص ازآن مایی
 
  • لایک
امتیازات: riri
دل من کار تو دارد گل و گلنار تو دارد
چه نکوبخت درختی که بر و بار تو دارد
در این سرای بی‌کسی، کسی به در نمی‌زند
به دشت پرملال ما، پرنده پر نمی‌زند
 
Back
بالا