بچه هاااااا
سیر عشق آلن دو باتن خیلی خوبه.
به نظر میرسه آلن جان سال ها بعد از اقرار به اینکه رابطه ی عاشقانه به هر حال به فروپاشی منجر میشه و ارائه ی راه حل هایی برای جلوگیری از شکست عاطفی، به این نتیجه رسیده که حقیقتا میشه با عشق زندگی کرد و زندگی با عشق نیاز به مدیریت و نظارت بر رابطه و رفتار و آگاهی از ماهیت عشق و درک ذهن و روان شریک زندگی (که توی رابطه به برهنه ترین و بی واسطه ترین شکل ممکن مقابلمونه) امکان پذیره.
در واقع من خط آخر کتاب رو هم نگاه کردم که ببینم بالاخره امکان پذیره یا نه . و دیدم که در خط آخر مردِ کتاب داره به اینکه همیشه دوست داره با زن کتاب زندگی کنه فکر میکنه و بسیار خوشحال شدم
دوباتن توی کتاب قبلیِ عشق (on love که جستارهایی در باب عشق ترجمه شده) فکر کنم گفته بود که یکی از راه های جلوگیری از آسیب دیدن در عشق، عقلانی ساختنِ اونه که خب در اون صورت اصلا عشقی باقی نمیمونه. در حالیکه بیست سال بعد توی این کتاب به صورت کاملا عقلانی به عشق پرداخته، بدون اینکه هیچ آسیبی به ماهیت عاطفی عشق وارد بشه و چه بسا عقل رو در تحکیمِ رابطه ی عاطفی به کار گرفته.
پیامبر / جبران خلیل جبران
داستانی نیست اما خیلیییی قشنگه
"شادی شما همان نقاب بی اندوه شماست.
چاهی که خنده های شما از آن بر می آید چه بسیار که با اشک های شما پر میشود.
مگر آن نی که روح شما را تسکین می دهد همان چوبی نیست که درونش را با کارد خراشیده اند.
..
هرگاه اندوهناکید باز در دل خود بنگرید تا ببینید که به راستی گریه شما از برای آن چیزی است که مایه شادی شما بوده است "
سه شنبه ها با موری رو خوندم تموم شد . خیلی دوستش داشتم ! خیلی ! خیلی جملات و پاراگراف های خوبی داشت ک شاید همیشه سرلوحه زندگیم قرارشون بدم (:
قبل شروع کتاب حس میکردم کتاب خسته کننده ایه . اسمش جذبم نمیکرد . اما بعد تموم شدنش تصمیم داشتم چندین بار دیگه بخونمش .
الان دارم انسان در جست و جوی معنی رو میخونم . حدود صفحه 60 کتابم . کتاب غمگینه . ادمو ناراحت میکنه حال ادمو میگیره واقن . اما ب خیلی چیزا پی میبری ، خیلی چیزایی ک برات مهمن میفهمی مهم نیستن میفهمی زندگی از این سخت تر هم میشه . حس میکنم پایانش تاثیر خوبی بذاره روم و خیلی درسها بگیرم ازش .
دوباره برگشتم به خوندن مادام بوواری که ولش کرده بودم
و علاوه بر اون کتاب دوئل آنتوان چخوف
داشتم با دوستم راجع به کتاب حرف می زدم و گفت که وقتی من داشتم این کتاب رو می خوندم با قسمت های جانور شناس یا ون کرن یاد تو می افتادم ، و الان بسی خرســـندم ^_^
به تازگی باغ آلبالوی آنتوان چخوف رو هم تموم کردم. اصلا زبان قاصره ^_^
وقتی نیچه گریست
اروین.د یالوم
به جرئت میگم که یکی از بهترین کتاب هایی بود که خوندم.داستان کتاب درمورد مواجه خیالی یوزف برویر(فیزیولوژیست معروف) و فردریش نیچه(^-^♡)هستش.از یک نظر داستان از جهت بار علمی در حیطه روانپزشکی ارزش زیادی داره و خیلی قشنگ رابطه پزشک با بیمار رو به تصویر میکشه و از جهت دیگه به عمیق ترین احساست درون انسان میپردازه به دوستی،آزادی و انتخاب و احساساتی که درون هرکدوم از ماها وجود داره و برای خیلی ها قابل توصیف نیست رو به تصویر میکشه.
خلاصه که من خیلی دوستش داشتم.
خب تو این مدت که سایت بسته بود سی بل رو خوندم و دربارهش خواهم نوشت. و همچنان تمدن و ملالت های آن فروید (که به گمانم امروز و فردا به اتمام برسه) در حال خونده شدنه و شب پیشگویی پل استر رو هم به تازگی شروع کردم.
شب پیشگویی باید از این هیجان انگیزها و معماطوری ها باشه که هنوز بعد از پنجاه صفحه به هیچ گره ای نرسیدم. تمدن و ملالت ها هم کم حجمه و آخراشم اما برای درک مدل های روانکاوانه ی فروید باید تمرکز و فکر کنم که چندان نکردهم و صرف خوندنش بی فایدهست.
رئالیسم انتقادی/فروغ اسدپور/نشر آلترناتیو (یکی از مکاتب جالب در فلسفه علم)
مارکسیسم دگراندیش/دیوید رنتن-ترجمه اکبر معصوم بیگی و نسترن موسوی/نشر چشمه (زندگی نامه و عقاید چند تن از فعالان مطرح مارکسیست در سراسر جهان، که نسبت به شوروی دیدگاه انتقادی داشتن)
ویکنت دو نیم شده
داستانش درباره یه اشراف زادست که میره جنگ و نصفش برمیگرده. تا اینجای کار آدم پلیدیه. همه چیزو نصف میکنه. از گیاهان تا حیوونایی که میبینه. روستاها رو اتیش میزنه. حکم اعدام میده کلی. ولی این اواخر جایی که خوندم داره توضیح میده. یه سری دلیل داره میگه. و یکی اسپویل کرد که تهش ادم خوبی میشه فک کنم. بخونم ببینم واقعا میشه یا نه
«راز رخشید بر ملا شد» رو دیشب تموم کردم
خوندنش دو ساعت پشت سر هم طول کشید ،کتاب خوبی بود ولی بازم می بینم بین نویسنده های ایرانی رضا امیر خانی چقدررررر نویسنده ی خوش فکر و خوبیه.