- ارسالها
- 2,899
- امتیاز
- 22,563
- نام مرکز سمپاد
- frz 1
- شهر
- idk
- سال فارغ التحصیلی
- 1403
به شدت زیادنه
تا حالا شده بفهمی اشتباه کردی ولی لجبازی کنی و بگی که کارت درست بوده؟
تا حالا این اواخر تئاتر رفتی؟
به شدت زیادنه
تا حالا شده بفهمی اشتباه کردی ولی لجبازی کنی و بگی که کارت درست بوده؟
اواخر این ترمبه شدت زیاد
تا حالا این اواخر تئاتر رفتی؟
آرهاواخر این ترم
تا حالا شده که پا روی تعصبای بیجات بذاری؟
خیلیاز شانس خوب یا شاید بدمم ناظم میدیدم و ازم کار میکشید کل کلاسو بیرون بودمآره
تا حالا وسط کلاس رفتی بیرون به قصد دور دور؟
آره، همیشم بعدش عذاب وجدان می گرفتمخیلیاز شانس خوب یا شاید بدمم ناظم میدیدم و ازم کار میکشید کل کلاسو بیرون بودم
تا حالا شده کاری رو بکنی ک بگی یه کس دیگه بود اونو ب جای تو تنبیه کنن؟
آرهآره، همیشم بعدش عذاب وجدان می گرفتم
تا حالا شده یه جوک خنده دار بگی و هیچ کس نخنده؟ «همش زیر سر این سریال جوکره، بچه ها برای اینکه بازی کننش خودشونو برای نخندیدن آموزش میدن، شوخ طبعی ما به فنا میره -______- »
آره، از بس بچه ها بی نظمن :/آره
تا حالا شده وسط مافیا دعوات بشه؟
آره، زیادآره، از بس بچه ها بی نظمن :/
تا حالا چیزی تو مدرستون مد شده که از نظر تو مزخرف باشه؟
آره ولی نه برای خرید :) شرح ماجرا:آره، زیاد
تا حالا شده با تعداد خیلی زیادی بری مرکز خرید؟
آرهآره ولی نه برای خرید :) شرح ماجرا:
آقای اجتماعیمون «که خیلی آدم باحالی بود» گفت بریم مرکز خرید جلوی مدرسه، گرون ترین غذا/لباس/زیورآلات رو پیدا کنیم و مغازه و قیمتشو بگیم :) بعد نگهبانای اونجا نمیذاشتن وارد شیم، از در پشتی رفتیم xD و افتادن دنبالمون که بچه های کلاسو بگیرن، و تا آخرین لحظه، فقط من و معلم اجتماعیمون و یکی دیگه باقی موندیم، بقیه رو همه رو گرفتن :) در ضمن، گرون ترین غذاش هم یه پک غذایی بود با مرغ و این خرت و پرتا که قیمتش ۳۹۹ هزار تومان بود، تو بالاترین طبقش هم بود :) خلاصه خوش گذشت
شده که میخواستی یه کاری تو مدرسه بکنی، ولی به دلیل کرونا و غیر حضوری شدن مدارس، نتونستی؟
فقط تو دبستانمون برگزار می شد این مسابقات، که اون موقع هم بی شعور بودم و قدر مذهب رو نمی دونستم، در نتیجه شرکت نکردم :/آره
تا حالا مسابقه قرآنی شرکت کردی؟
آره، خیلیفقط تو دبستانمون برگزار می شد این مسابقات، که اون موقع هم بی شعور بودم و قدر مذهب رو نمی دونستم، در نتیجه شرکت نکردم :/
تا حالا سعی کردی کاریو پنهانی انجام بدی ولی وسطاش لو رفته باشی؟
آره :) از دست برادرم عصبانی شدم، فیگور مرد عنکبوتیشو تو کمد قایم کردم، دو ماه بعد پدر و مادرم پیداش کردن )))آره، خیلی
تا حالا چیزی(وسیله)پنهان کردی بعد پیدا شه؟
یاپآره :) از دست برادرم عصبانی شدم، فیگور مرد عنکبوتیشو تو کمد قایم کردم، دو ماه بعد پدر و مادرم پیداش کردن )))
تا حالا کسی ماساژت داده؟
بچه بودم راه می رفتم رو کمر پدرم، ماساژش میدادم :) الان دیگه نمیدمیاپ
تا حالا ماساژ دادی؟
آرهبچه بودم رو پ
بچه بودم راه می رفتم رو کمر پدرم، ماساژش میدادم :) الان دیگه نمیدم
تا حالا کسی بهت گفته افسرده؟ «تو دنیای واقعی البته، نه مجازی»
حرف دیگران نه چون بهشون اهمیت نمیدم، ولی فکر چراآره
تا حالا یه حرفی اشکت رو در لحظه درآورده؟
آره، زیادحرف دیگران نه چون بهشون اهمیت نمیدم، ولی فکر چرا
«مثلا فکر کردن به سرنوشت اون گوسفندی که اون روز دست و پا بسته تو سبد دیدمش و بخاطرش گیاهخوار شدم :/ »
تکرار سوال خودت: تا حالا حرفی باعث گریت در لحظه شده؟
کلاس اول، بخاطر دیکته :)آره، زیاد
تا حالا وسط کلاس گریهت گرفته؟
اوووو تا دلت بخوادکلاس اول، بخاطر دیکته :)
تا حالا توپ فوتبال/والیبال/بستکبال/هرچی بال خورده تو صورتت؟