مسئله آزار کاملا بدیهیه و چیزی که به اشتباه حق حیات بصورت عام، نامیده میشه، در واقع همینه. حیات شامل موجوداتی مثل باکتری و اسپرم و... هم هست و در نتیجه، در واقع ناممکنه و نمیتونه بدیهی باشه. منظور ما همیشه زجر موجود هست.
متاسفانه کاملا تکراری شده و همه جواب هارو خیلی واضح دادم.
متاسفانه منم قبول ندارم.
قضاوت باشه با خوانندگان.
1- من معتقدم نیستم اخلاق معامله وار(به قصد بدست اوردن چیزی)، چندان شایسته نام اخلاق باشه. بیشتر مثل تجارته، در حالی که خود عمل اخلاقی و بهروزی هرچه بیشتر موجودات، باید بخودی خود هدف باشه نه وسیله یک چیز دیگه.
بستگی داره به تعریف شما از اخلاق. اگر اخلاق رو برنامه ی باید و نبایدهای زندگی بدونیم، مشکلی نداره.
جدای از اینکه خود شما هم اون اوائل برای اخلاق، شرط نکرده بودید که باید هدف، خود اخلاق باشه.
3- فارق از مشکلات نظری و عدیده بهشت و جهنم دینی، این اعتقاد حتی در عمل هم چندان موفق نبوده. اگه بود، تابحال ممالک اسلامی و دین زده باید بااخلاق ترین و بهترین کشورها میبودن(که برعکسه!) و کشورهای دیگه ای هم که به اون موارد بقول خودتون "ضعیف"(؟؟!) پایبند بودن، در ذلت و بدبختی و ابتذال اخلاقی. البته اگه به پروپاگاندای ج.ا درباره اینکه همه بدن، غرب منحطه و فرومیپاشه و...اما ما خوبیم معتقدید، من دیگه حرفی ندارم!
اوّلا من هیچ وقت ادعا نکردم که در ممالک اسلامی، اخلاق اسلامی جریان داره.
تا اونجا که میدونم، اون اخلاقی که در کشورهای اسلامی حتّی ایران رواج داشته، بیشتر اخلاق ارسطویی بوده و خیلی از کتاب های اخلاقی مشهور مانند معراج السعاده، بر پایه ی اخلاق ارسطویی هستن.
ثانیا اینکه ضمانت اجرا، یکی از دلایل رعایت اخلاقه، نه همش.
ثالثا اینکه، سند و ملاکتون از اخلاقی بودن کشورها چیه؟ برای مثال، ایران طبق ملاک های خودش، از آمریکا اخلاقی تره، امّا طبق ملاک هایی آمریکایی ها، ایران در بعضی از زمینه ها، مثل حقوق بشر، اخلاقی نیست و از آمریکا عقب تره.
ایران اصلا حقوق بشر آمریکایی رو ضداخلاق میدونه و عمل نمیکنه.
یا مثلا صنعت سکس، خب ایران اینو اخلاق نمی دونه و این قضیه تو ایران خیلی کمه، امّا تو آمریکا خیلی رایجه.
فارق از مشکلات نظری و عدیده بهشت و جهنم دینی، این اعتقاد حتی در عمل هم چندان موفق نبوده. اگه بود، تابحال ممالک اسلامی و دین زده باید بااخلاق ترین و بهترین کشورها میبودن(که برعکسه!) و کشورهای دیگه ای هم که به اون موارد بقول خودتون "ضعیف"(؟؟!) پایبند بودن، در ذلت و بدبختی و ابتذال اخلاقی. البته اگه به پروپاگاندای ج.ا درباره اینکه همه بدن، غرب منحطه و فرومیپاشه و...اما ما خوبیم معتقدید، من دیگه حرفی ندارم!
این مطلب ازش کینه می باره ولی سند نداره!
پیامد بی اخلاقی و پاداش اخلاق مدار بودن رو هرچقدر هم در نگاه اول شدید در نظر بگیرید، همچنان شخصی میتونه براش اهمیتی نداشته باشه و ضمانت 100 درصدی وجود نداره. تصورش سخت نیست کسی هم به بهشت اعتقاد داشته هم جهنم، اما مثلا از شیطان و برخی افرادی که خدا میندازه جهنم حمایت کنه و دلش بخواد به اونجا بره!
من به صورت نسبی گفتم. برای مثال، در جامعه ای که مردمش به بهشت و جهنم اعتقاد دارند، مردم راحت تر در راه اهداف خودشون ایثار می کنند. مثلا در جنگ ها، مسلمانان راحت تر از منافع دنیایی خودشون دل می کنند و جهاد می کنند، امّا کسانی که معاد رو قبول ندارند، جنگ و کشته شدن براشون خیلی سخت تره. یکی از مهم ترین علل پیروزی های مسلمانان در جنگ ها همینه.
و اتفاقا هرموقع که از اخلاق خودشون دور شدند، شکست هم خوردند، مثل مسلمانان اندلس.
این قضیه به صورت نسبی درسته، نه مطلق و برای همه ی مسلمانان، خصوصا اینکه، اعتقاد همه ی مسلمانان به بهشت و جهنم، یکسان نیست.
پیامد بی اخلاقی و پاداش اخلاق مدار بودن رو هرچقدر هم در نگاه اول شدید در نظر بگیرید، همچنان شخصی میتونه براش اهمیتی نداشته باشه و ضمانت 100 درصدی وجود نداره. تصورش سخت نیست کسی هم به بهشت اعتقاد داشته هم جهنم، اما مثلا از شیطان و برخی افرادی که خدا میندازه جهنم حمایت کنه و دلش بخواد به اونجا بره!
ضمانتی که من میگم، بین عمل و نتیجه است که 100 درصدی هستش.
اما بین فرد و عمل، نه، اینو منم ادعا ندارم.
اون چیزی که مزیت اخلاق اسلامه، بزرگ بودن نتیجه ست، برای مثال، سعادت ابدی و لذّت بی نهایت و ...
این بزرگ بودن نتیجه، احتمال عمل اخلاقی رو بالاتر میبره.
بهشت و جهنم، یه مسئله خاص و اعتقادیه. حتی بین خود مذهبیون هم، همه بهش اونچنان فکر نمیکنن و قدرت زیادی در تصور فرد نداره(چرا که خیلی از زندگی واقعی و فعلی دوره). به همین دلیل اعتقادی بودن و خاص بودن، ضمانت مناسبی نیست چون عام نیست، خیلیا هم قبولش ندارن و اینطوری جرم براشون مجاز میشه. در حالی که مواردی مثل قانون و عذاب وجدان و....با درصد خوبی، همگانین.
فعلا بحثمون با فرض صحّت مبنا هستش.